روزنامه جوان
1401/01/18
محور مبارزه علمی و فرهنگی با وهابیت در سراسر جهان اسلام
زندهیاد استاد علی ابوالحسنی (منذر) محمدصادق ابوالحسنی در روزهای پیشرو، مرجع نامور و محقق جهان تشیع، حضرت آیتاللهالعظمی جعفر سبحانی تبریزی، ۹۲ ساله میشود. این موسم فرصتی مناسب است که در باب مکانت والا و خصال علمی و عملی آن بزرگ سخن رود و تکریم ایشان در دوران حیاتش صورت گیرد. مقال منتشر نشده پی آمده، توسط محقق مدقق زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین علی ابوالحسنی (منذر)، درباره آن حکیم والامقام به نگارش در آمده و جلوهای از سیره آن بزرگ را نمایان کرده است. امید آنکه علاقهمندان را مفید و مقبول آید.سخن نخست
عالم مفضال مرحوم استاد علی ابوالحسنی (منذر) از نمونههای بارز تاریخ پژوهی در بین روحانیون به شمار میرفت که آثار پرعیاری در احیای دستاوردهای تاریخی شیعه و غبارروبی از چهره درخشان مرجعیت به خامه تحریر درآورد و سرانجام پس از عمری تلاش خستگیناپذیر در اسفند ۱۳۹۰ روی از جهان برگرفت و به تاریخ ایران پیوست. نوشتار حاضر، ارج نگاشتهای از آن اندیشمند فقید درباره مرجع عالی مقام، حضرت آیتاللهالعظمی شیخ جعفر سبحانی (دامت برکاته) است که جلوهای از خاطرات ارزنده تاریخی و ذوق ورزیهای ایشان را به تصویر میکشد. این مقاله، در اصل بر بنیاد پارهای از دستنوشتهها و گفتاوردهای پراکنده استاد ابوالحسنی صورت بسته است. جرقه تنظیم این نوشتار، زمانی در ذهن نگارنده زده شد که هر از چندی در خلال خاطرات و یادداشتهای استاد منذر (ره) به مطالب جالبی درباره آیتالله سبحانی برخورده و نکتهها و شنیدههایی به نظر این کمین میرسید که در عین پراکندگی و تنوع موضوعات، بس شیرین و جذاب مینمود. پیرو این امر و به منظور انتشار این مجموعه خواندنی، دستچین کردن خاطرات مزبور در قالب جدید و افزودن پارهای از مطالب لازم در این زمینه، در دستور کار قرار گرفت و نهایتاً به صورت حاضر درآمد. گفتنی است جذابیت این نوشتار، از دو جهت افزون میگردد: نخست آنکه خاطرات پیشرو، حاصل سالها ارتباط صمیمی بین استاد منذر (ره) با آیتالله سبحانی است که از نزدیک پدید آمده و آنها را عمدتاً در واپسین سالهای عمر خود ثبت کرده است و دوم آنکه از قلمی تراوش نموده که به گواهی پیام همان مرجع خبیر (پیام حضرت آیتالله سبحانی در رحلت استاد ابوالحسنی)، «روشنگر» و «کم نظیر» بوده و مصداق «أقلام العلماء» در روایت نبوی (ص) است. طول عمر همه مراجع بزرگوار و سنگربانان راستین شیعه از جمله حضرت آیتالله سبحانی را آرزو کرده و نیز علو درجات را برای آن استاد فقید مسئلت میدارم. روحش شاد و همتش هماره الگو باد. الف) شخصیت علمی و خدمات فرهنگی
آیتاللّهالعظمی حاج شیخ جعفر سبحانى، فقیه ذوفنون، حکیم بارع و مرجع معاصر است که نزد اهل نظر، به وارستگى اخلاقى، جامعیت علمى، اعتدال رویه و اهتمام شایان به انجام خدمات دینى و فرهنگى (به ویژه دفاع منطقى و مستدل از فرهنگ نورانى اهلبیت عصمت و طهارت سلام اللّه علیهم اجمعین) شهرت دارد. ایشان اهتمام خویش را به تدریس و تألیف در رشتههاى علمى گوناگون (فقه، اصول، کلام، حکمت، رجال، حدیث، تاریخ، سیره و...) و نیز پاسخگویى به شبهات اعتقادى و نقد نحلهها و نظریات انحرافى، مصروف داشتهاند و الحق نیز در این راه توفیقى سترگ داشته و دارند که از آن جمله باید به انتشار بیش از ۳۸۰ کتاب و صدها مقاله گرانسنگ در رشتههاى یادشده، انتشار بیش از ۱۱۴ شماره پیاپى مجله تخصصى کلام اسلامى، ایجاد مؤسسات گوناگون نظیر مؤسسه تحقیقاتى- تعلیماتى امام صادق (ع) در قم و دارالتحفیظ قرآن کریم در تهران، تدریس خارج فقه و اصول و پرورش مجتهدان گرانمایه، همراه با سرپرستى رشته تخصصى کلام در حوزه مرکزى قم، اداره چندین پروژه بزرگ علمى و تحقیقى (همچون تحقیق و تصحیح متون کهن فقهى و کلامى شیعه و تدوین یک دوره کامل از تاریخ زندگى و آثار فقهاى اسلام ـ اعم از شیعه و سنى ـ و نیز کتابشناسى کلام شیعه) و بالاخره ایراد سخنرانیها و برگزارى مناظرات علمى جذاب و تأثیرگذار در همایشهاى علمى منعقد در کشورهاى اسلامى (ترکیه، اردن، عربستان و...) اشاره کرد.
لو جئته لرأیت الناس فى رجلٍ
و الدهر فى ساعة و الأرض فى دار
در کنار خدمات ارزشمند استاد سبحانى، باید از مقابله و چالش علمى و منطقى ایشان در دهههاى اخیر ـ به وسیله قلم و بیان شیوا و متین خویش ـ با مکتب انحرافى «وهابیت» یاد کرد که در سطح جهان اسلام کارساز بوده و دامنه تأثیر آن از آفریقا تا کشورهاى حاشیه خلیج فارس و دیگر نقاط جهان را فرامىگیرد و حقیر از یکى از مسئولان فرهنگى نظام شنیدم که مىگفت در سفری که همراه هیئتی به یکی از کشورهای قلب آفریقا داشتم، یکی از مقامات برجسته فرهنگی آنجا (که از اهل سنت بود) صریحاً به من گفت: «ما اینجا شدیداً مورد هجوم تبلیغات وهابیگری قرار داریم و در این وانفسا، عمده چیزی که مغز جوانان ما را در برابر حملات آنان واکسینه میکند، کتابهای ارزشمند آیتالله حاج شیخ جعفر سبحانی درباره این فرقه میباشد که از ایران به دست ما رسیده است. از کتابهاى ایشان تا مىتوانید براى ما ارسال دارید...». در واقع، ایشان «محور» مبارزه علمى و فرهنگى با وهابیت در جهان اسلام قلمداد مىشوند و آثار گوناگونشان در این زمینه، همچون «الوهابیة فى المیزان» به زبانهاى مختلف جهان ترجمه و نشر یافته است. ویژگى اخیر، کاملاً مد نظر دشمنان تیزچنگ تشیع قرار داشته و آنها را اخیراً به نحوی موذیانه به ترور شخصیت ایشان واداشته است که از آن جمله باید به چاپ و انتشار چند کتاب در عربستان و پخش گسترده آن بین حجاج ایرانى با محتوایى کاملاً ضد شیعى، اما به عنوان «ترجمه جعفر سبحانى!» اشاره کرد. این اقدام، پس از پاسخ مستدل و کوبندهاى صورت گرفت که ایشان به نحو مکتوب به اظهارات یکى از علماى وهابى عربستان داده بود و گویاى عجز آنان از چالش مستقیم علمى و قلمى با معظم له است.
علاوه بر نکاتی که بدان اشارت رفت، جناب ایشان همواره در مسیر تحقیق، مشوق پژوهشگران بوده و آنان را با ترغیب به موضوعات علمی مورد نیاز جامعه و همچنین طرح نظرات اصلاحی و تکمیلی خویش بهرهمند میسازد. فیالمثل، بنیاد کتاب استاد ابوالحسنی (منذر) درباره حکیم ابوالقاسم فردوسی (ره)، ابتدا با درج سلسله مقالاتی راجع به فرزانه طوس و اثر سترگ او شاهنامه تحت عنوان کلی «شعر در خدمت عقیده و ایمان» در سالهای ۱۳۷۶ ـ ۱۳۷۴ در «مجله تخصصی کلام اسلامی» قم ریخته شد. مقالات مندرج در «کلام اسلامی» البته تا شکل کتاب فعلی را به خود بگیرد، فاصلهای دراز پیشرو داشت و لاجرم در سیر استکمالی خویش چندین بار باز تحریر شد و در فرجام با عنوان: «بوسه بر خاک پی حیدر (ع)» راهی بازار شد. استاد ابوالحسنی میفرمود: در این زمینه، باید از رهنمودهای آیتالله سبحانی صمیمانه تشکر کنم، چه اگر تشویق آن بزرگ نبود، این خاطر پریش در جمع و تدوین آن مقالات، همت و سرعت کافی نمیداشت. با ذکر این مقدمه کوتاه، به سراغ پردهای دیگر از ابعاد شخصیتی این مرجع فرزانه میرویم که جلوههایی از روحیه پاک و طبع لطیف ایشان را به نمایش میگذارد. ب) جلوههایی از ذوق لطیف آیتالله سبحانی
عالمان و حکیمان، نوعاً همه چیزشان عالمانه و حکمتآمیز است، حتى شوخىها و پرخاشهایشان. آن عالم فرزانه که «حکمت» در عمق جانش رسوخ دارد، حتی زمانى که شادى و نشاط تمام وجودش را پر ساخته و با دوستان یکدل خویش «گُل مىگوید و گُل مىشنود»، سخنش از حکمت و معرفت تهى نیست. در کارنامه زندگى عالمان فرزانه، فراوان مواردى مىیابیم که آنان - در عرصه فتوا و قضاوت یا تدبیر و سیاست، بحث علمى با حریف و...، نکتهاى آورده و مضمونى پروردهاند یا طنزى پرداخته و مزاحى گفتهاند (و در حقیقت، «جِد» را در ظرف «شوخی و مطایبه» ریختهاند) که شنیدنى و آموختنى است. بر این اساس، لطیفهپردازى و هنرمندى آنان در عرصههاى مختلفى ظهور و بروز دارد. در این میان، به ویژه جعل و ابداع کلمات و جملات و استفاده هنرمندانه از تلمیحات جالب (به صورت نثر و نظم)، از ویژگیهاى علماست که برخی از آنها نیز وارد ادبیات عامه شده است. آیتالله سبحانی نیز از چهرههایی است که صاحب ذوقی سرشار است و با طبع شوخ و لطیف خویش، ذوقورزىهای ظریفی دارد. در ادامه به نمونههایی از این ذوق ورزی به روایت استاد ابوالحسنی (ره) میپردازیم.
۱ - مُساکته!
چنانکه گفتیم، یکی از جلوههای ذوق عالمان، حاضرجوابىهاى حکیمانه و تک مضرابها و تلمیحات لطیف آنان است. در اینجا بد نیست سخن را با اظهارات یکی از آشنایان دیرین آیتالله سبحانی درباره روحیه جعل اصطلاح و واژه پردازیهای ایشان آغاز کنیم. جناب آیتالله حاج شیخ علیاکبر مسعودی خمینی (متولى سابق آستانه حضرت معصومه (س)، در خاطرات خویش به تفصیل از آشنایى دیرینش با امام خمینى و خدمت در بیت ایشان در قم سخن مىگوید و به مناسبت، داستانى را نقل مىکند که گویاى ذوق لطیف طلبگى (مشخصاً نمودار ذوق لطیف آیتالله سبحانى) است. ایشان با اشاره به درس امام خمینی (ره) میگوید:
«من به هر حال این توفیق را یافتم که در جوار ایشان [امام خمینى]قرار گیرم و به تدریج، آشنایى به این نحو شد که بنده غالباً صبحها قبل از درس خدمت ایشان مىرسیدم و در دقایقى که ایشان مطالعه مىکردند در محضرشان بودم، با آنکه کلامى بین ما رد و بدل نمىشد. به تعبیر آیتالله سبحانى ـ که خدا حفظش کند! ـ مىفرمودند: ما گاهى اوقات بعد از اینکه از خدمت امام مرخص مىشدیم، دیگران به ما مىگفتند چکار مىکردید؟ ما هم در جواب مىگفتیم با حضرت امام، مُساکته مىکردیم، یعنى ایشان مطالعه مىکردند و مىنوشتند و کلام هم تنها به میزانى که لازم بود، به کار مىبردند. این بود که با هم در حال تبادل سکوت! بودیم. آرى، حضرت امام در تمام حرکات و سکنات، اسلام را رعایت مىکردند. حضرت آیتالله بهجت هم در تمام مجالس که خدمتشان بودیم، کوچکترین کلمهاى از دنیا و مسائل آن بحث نمىکردند و آنچه مىدادند [کذا]در جهت ساختن انسانها بود و ذکر فضایل ائمه (ع)». (۱)
۲ - ابداعات ظریف
در مورد جناب سبحانى (مدظله) و جعل ابداع تعبیر «مساکته!» توسط ایشان باید بیفزاییم که ایشان با ذوق ادبى که دارند، از اینگونه ابداعات، فراوان داشته و دارند. به عنوان نمونه چند مورد را ذکر میکنیم:
اول: گاه به طنز و شوخى، از روحانیان جوان مشغول تحصیل در حوزه که مسئولیت هدایت و راهنمایی حُجاج را پذیرفته و به اصطلاح روحانى کاروان حج میشوند و قهراً (به اقتضای وظیفه) هر ساله به منظور تعلیم احکام و مناسک حج به حاجیان به مکه مىروند (و در نتیجه، مدتى طولانى از جلسات درس حوزه غایب شده و از درس و بحث حوزوى باز مىمانند و به بُنیه علمیشان آسیب وارد مىشود)، تعبیر به «حَجّاج» مىکردند که لغتاً به معنى «بسیار حج کننده» میباشد و البته نام آن حاکم مشهور اُمَوى هم است! روشن است که قصد حضرت ایشان، سبک شمردن کار هدایت و ارشاد حُجّاج بیتاللهالحرام و خدای ناکرده توهین به آنان نبوده، بلکه بدین وسیله مىخواستند به طلاب جوان با استعداد آماده برای ترقیات چشمگیر علمی، هشدار دهند که از قبول اینگونه اشتغالات دست و پاگیر هنگام تحصیل پرهیز کنند و از پرداختن به امورى که به تحصیلات و رشد علمى آنان در جوانى لطمه مىزند، حذر نمایند.
دوم: گاه بعضى از اَعلام حوزه را که در بذل پول امساک مىورزیدند، مظهر اسم «یا قابض» مىشمردند و خود نیز زمانى که در برابر تمنیات زیادتخواهان برخى افراد قرار مىگرفتند، مىگفتند آخر نمىدانید که من، مظهر اسم یاقابضام؟!
سوم: یکى از دستیاران سابق خویش را که در اجرای سلایق یا انجام مدعیات خود، گاه بیش از حد به ایشان اصرار مىورزید، «ربُّ الإصرار» مىنامیدند!
چهارم: یادم است، در دهه ۶۰، از سوی شورای مدیریت حوزه و برای نخستین بار، کلاسهایی جهت تدریس علوم جنبی (نظیر اقتصاد و سیره و رجال و نهجالبلاغه) توسط استادان برای طلاب گذاشته بود (که تا امروز ادامه دارد.) آیتالله سبحانی که در این کلاسها علم رجال درس میدادند روزی به مناسبت بحث، بیت مشهور «یا مکن با فیلبانان دوستی...» را با تصرفى ملیح در آن چنین به کار بردند:
یا مکن با فیلبانان دوستى / یا بنا کن خانهاى، فیل توش بره!
پنجم: این بیت را نیز در مناسبتهاى گوناگون مکرر از ایشان شنیدهام که به دوستانشان میفرمودند:
فَلا تَنظُر إلیّ بِچِشمِ خشمٍ / فانّی مِن اقلِّ البَندگان! حکایاتی از علمای ربانی
آیتالله سبحانی حکایات نابی نیز از چهرههای درخشان روحانیت شیعه دارند که از قضا حاکی از ذوق لطیف، فهم سلیم و منش والای آن بزرگواران است. در ادامه پارهای از این خاطرات ارزنده را از نظر میگذرانید:
آیتالله شیخالشریعه اصفهانى: خدایا! به آنان آداب عیادت را بیاموز!
مىدانیم در اسلام مستحب است که انسان به عیادت بیماران برود و بیهدیه هم نرود و پس از رفتن نزد مریض نیز مستحب است عیادت را طول ندهد، چون موجب ایذاى مریض است. آیتالله سبحانى در ۲۲ بهمن ۱۳۷۸، در این زمینه داستان با مزهاى را نقل کردند. ایشان فرمودند: مرحوم آیتالله شیخ الشریعه اصفهانى (مرجع مشهور عصر مشروطه) مریض شده بود و همسایگان عرب وى، به عیادت او رفته بودند. عربها به تفریح و تفنن علاقه وافرى دارند و خوب، آنجا بساط قلیان و سیگار و صحبت راه انداخته بودند و اقامت آنها نزد بیمار طول کشیده بود و خلاصه، شیخ را خیلی خسته و آزرده کرده بودند. زمانى که مىخواستند بروند از شیخ خواسته بودند دعایى کند. شیخ نیز دست برداشته و با صداى بلند دعا کرده بود: اللّهم عَلِّمهُم آدابَ العیاده! یعنی، خدایا آداب و رسوم عیادت از بیماران را به اینان بیاموز!
علامه امینی: اگر او را به دست شما بدهند، چگونه مجازاتش مىکنید؟!
جناب سبحانى نقل میکردند علامه امینى صاحب الغدیر، روزى از دوستانش پرسیده بود اگر غاصب حق حضرت زهرا (س) را ـ با آن همه ظلم و جنایت که کرده است ـ به دست شما بدهند که مجازات کنید، چه مجازاتى را برایش در نظر مىگیرید که از حیث سختى و مشقت، درخور مظالم و جنایات او باشد؟ هر کدام از حضار چیزى گفتند و علامه فرمود نه، مظالم او از اینها بیشتر بوده و اینها کیفر شایسته او نیست. بالاخره گفته بودند خود شما بفرمایید. فرموده بود اعلامیهاى مىنویسم و مىگویم برود از علماى نجف امضا بگیرد. آن قدر او را سر خواهند گرداند که جان به سر بشود!
آیتالله بروجردی
۱. ادب والا و تحسین برانگیز
آیتالله سبحانی مىفرمودند امام خمینى از شدت ادب و حیاى آیتالله بروجردى در شگفت بود. امام مىفرمود: یک روز آقاى بروجردى به خانه ما آمدند و ساعتى در خدمتشان بودیم. براى پذیرایى، ظرفى از پرتقال در برابرشان نهادم. زمانى که پرتقال را پوست کَنده و تناول مىکردند، پوست آن را به ظرف برگرداندند، ولى هستههاى آن را آهسته در جیبشان گذاشتند و در پایان مجلس با خودشان به منزل بردند! زیرا هستهها را از دهانشان بیرون آورده و شرط ادب نمىدانستند چیزى را که از دهانش بیرون آمده (و به اصطلاح نیم خورده است) پیش چشم دیگران قرار دهند و در بشقاب آنان جا بگذارند! در حالیکه ما ـ و حتى افرادى از ما که خیلى مقیدند ـ نوعاً این مقدار از حساسیت و ادب را نشان نمىدهیم. آرى، امام خمینى مىگفت من از شدت ادب و شرم آقاى بروجردى در حیرتم! به مقام والاى اخلاقى آیتالله بروجردى اشاره کردیم، هنگام آن است که به نقل داستانى از حاضرجوابى ایشان بپردازیم.
منبع:
۱. خاطرات آیتالله مسعودى خمینى، تدوین جواد امامى، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، تهران ۱۳۸۱، ص ۵۰.
سایر اخبار این روزنامه
علمای اهل تسنن: با دشمنان وحدت شیعه و سنی برخورد قاطع کنید
فرهنگسازی برای گذر به اقتصاد فرا سنتی
اقتدار ایران و ضرورت تغییر در رویکردها
ریگی برای سالهای همزیستی مسالمتآمیز بود؟
اصرار وزیر جنگ اسرائیل به جنگ ترکیبی علیه ایران
«هانگژو» و «قونیه» فدای «قطر» نشوند
رتبه سوم آسیا در حوزه داروهای زیستی شدیم
هنر انقلاب، هنر صاحب هویت است
رنسانس هستهای با ۱۰ هزار مگاوات برق جدید
محور مبارزه علمی و فرهنگی با وهابیت در سراسر جهان اسلام
مافیای زمین و ساختمان از مافیای خودرو بزرگتر است
احتمال لغو احداث پتروشیمی در میانکاله قوت گرفت
عهد کرده بود ۴ سال سرباز بیبی زینب (س) باشد
کابوس «ایران بیتوافق» در واشنگتن
وزیر نفت: چند برابر وعدههای بیعمل توتال قرارداد بستهایم
وزیر نفت: چند برابر وعدههای بیعمل توتال قرارداد بستهایم