روزنامه آفتاب یزد
1401/01/18
آمار وحشتناک
آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعراء:شغل یکی از مهمترین مولفههای کسب اعتبار اجتماعی است. بسیاری از افراد به وسیله شغل خود در زمینههای مختلف اعتبار به دست میآورند و حتی کسب هویت میکنند.از سوی دیگر در جامعه امروز شغل در سلامت روان و جسم افراد نیز تاثیرگذار است.میزان و نوع اشتغال مردم یک جامعه در سلامت جامعه نیز بسیار تاثیرگذار است.حال این در صورتی است که به گفته وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در کشور ۱۴ میلیون تن از شغل شایستهای برخوردار نیستند، حدود ۶ تا ۷ میلیون شغل غیر رسمی و ۲ میلیون اشتغال ناقص وجود دارد، همچنین افرادی نیز وجود دارند که از درآمد مکفی برخوردار نیستند. این آمار یعنی عدم برخورداری 14 میلیون تن از شغل شایسته در جامعه ما بسیار وحشتناک است و میتوان تبعات اجتماعی، روانی و اقتصادی گستردهای به جای گذارد و آسیبهایی عمیق و غیر قابل جبرانی را به وجود آورد. درد بیکاری و عدم وجود شغل مناسب در جامعه ایران درد جدیدی نیست و هر روز به جای درمان، این زخم در حال عمیق شدن است.>ارتباط رضایت شغلی با سلامت روان
فاطمه رسولی روانشناس در این خصوص به آفتاب یزد گفت:« رضایت شغلی میزان احساسات و نگرشهای مثبت شما نسبت به شغلتان است. در واقع رضایت شغلی یکی از عوامل بسیار مهم و تاثیرگذار در سلامت جسم و روان است که میتواند تاثیرات خود را بر جنبههای دیگر زندگی نیز بگذارد. رضایت شغلی به معنای این است که به طور کلی زمانی که شغلتان را ارزیابی میکنید احساسات مثبتی در وجودتان جریان پیدا کند و کمتر دست خوش هیجاناتی نظیر اضطراب، افسردگی، ناراحتی و سرخوردگی باشید. توجه به این نکته حائز اهمیت است که رضایت شغلی مفهومی ذهنی است و میتواند در افراد مختلف با شغل و شرایط اجتماعی یکسان متفاوت باشد.یکی از مسائلی که بر روی رضایت شغلی تاثیر دارد داشتن امنیت شغلی است که متاسفانه نداشتن شغل رسمی و عدم حمایت دولت از این قبیل شغلها و داشتن اشتغال ناقص میتواند به احساس امنیت شغلی تاثیر بگذارد. با کاهش این احساس رفته رفته احساسهای منفی دیگری در افراد به وجود میآید مانند احساس سرخوردگی و احساس افسردگی توام با اضطراب به دلیل داشتن آیندهای نامعلوم.از طرف دیگر داشتن شغل غیر رسمی و اشتغال ناقص تا حد زیادی بیانگر نداشتن امنیت مالی و احتمالا حقوق و مزایای بسیار پایین در این افراد است. همین مسئله باعث تشدید احساس عدم رضایت شغلی و افزایش حس خشم نسبت به جامعه و از بین رفتن احساساتی مانند همدلی جمعی میشود.پدیده دیگر در نتیجه همین اشتغال ناقص و شغلهای غیر رسمی تاثیر آنها بر جایگاه اجتماعی افراد است،جایگاه اجتماعی که از شغل به دست میآید یکی از عواملی است که میتواند احساسات مثبتی را در مورد شغل در وجودمان پدید بیاورد چرا که جایگاه اجتماعی میتواند احترام افراد را نیز برایمان به همراه داشته باشد. از آنجایی که احترام یکی از نیازهای اصلی در مسیر رسیدن به خودشکوفایی است حتما در زندگی باید مورد توجه قرار بگیرد.اما نداشتن یک شغل با هویت به شدت میتواند جایگاه اجتماعی فرد را با نقصیات زیادی مواجه کند.»
>بی هدف بودن تربیت نیروی انسانی
امیرمحمود حریرچی جامعه شناس نیز در این خصوص به آفتاب یزد گفت:«مسئله اساسی در این خصوص به نظر من بیهدف بودن تربیت نیروی انسانی در کشور است.ما در کشوری زندگی میکنیم که به نسبت جمعیت بالاترین تعداد فارغ التحصیل دانشگاهی را داریم.در همین راستا ما الان افرادی را داریم که مدرک دکتری خود را گرفتهاند ولی کار و شغلی ندارند.2700 مرکز آموزش عالی در کشور ما وجود دارد.بدون هدف دانشگاه ساختهاند و افراد هم
فارغ التحصیل شدند اما برنامه ریزیای برای جذب آنها به بازار شغل
وجود ندارد. یا در دوران دبیرستان تمام حسرت دانشآموزان راهیابی به دانشگاه است در صورتی که در کشورهای دیگر اینگونه نیست. باید شرایطی فراهم میشد که افراد میتوانستند مهارتهای گوناگون بیاموزند.اکثریت فارغ التحصیلان در شغلهایی مشغول به کار هستند که تناسبی با تحصیلاتشان ندارد و در همین شرایط است که این نوع آمارها بیرون میآید.بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهها برای گذران زندگی خود در کارهای ناشایسته مشغول به کار هستند و واقعا باید متاسف باشیم که در جامعه ما چنین وضعیتی به وجود آمده است. ما قبل از هرچیزی برای توسعه همه جانبه کشور باید به این نکته فکر کنیم که بخش مهمی از توسعه کشور در گروه نیروی انسانی است.نیروی انسانیای که به کارش علاقه داشته باشد و ما بتوانیم از مهارت و سواد او بهره بگیریم.اما الان در کشور ما بسیاری از جوانانی که کشور را ترک میکنند اما دلشان همینجا جا میماند ولی چارهای ندارند. زیرا برنامه ریزیهای ما بیهدف است و ما درکی از سرمایه اجتماعی نداریم. توسعه پایدار یک هدف مشخص دارد و مطابق با آن نیروی انسانی لازم تربیت میشود و در دنیای امروز این نیروی انسانی باید کسی باشد که قدرت خلاقیت داشته باشد و فرصتها برای همگان برابر باشد تا بتوانند نوآفرینی کنند.نیروی انسانی باید از کار و زندگی خود لذت ببرد تا کشور به توسعه پایدار برسد.»
>شغل ناشایست
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و روانشناس اجتماعی نیز در این خصوص به آفتاب یزد گفت:«این بحثی که آقای وزیر مطرح کردند بر میگردد به مقوله تعریف کار و تعریف بیکاری.در دوره دولت نهم و دهم یک زمانی آمدند تعریف کار را عوض کردند.متاسفانه با دستکاری در تعریف سعی میکردند آمار را تعدیل کنند.ما سه شاخص داریم برای اینکه جایگاه افراد را در یک جامعه تعیین کنیم؛درآمد، نوع شغل و میزان تحصیلات. این سه شاخص وقتی در کنار هم قرار میگیرد به جایگاه آدمها رتبه میدهد.وقتی که بحث از شغل ناشایست میشود یعنی اینکه فرد دارای شغل و کاری است که با جایگاه تحصیلی و تخصصی او همخوان نیست. همچنین این کار به لحاظ بالایش انسانی در جهت ارتقا انسانی حرکت نمیکند.وقتی صحبت از شغل ناشایست میکنیم یعنی حرفهای که انسانیت انسان را دچار خدشه و مشکل میکند. برای مثال ممکن است یک نفر از زباله گردی بتواند به درآمد بالا دست پیدا کند اما آیا این شغل شایسته انسانی است؟یا کسی یک نوازنده دوره گرد است و از این طریق تکدی گری میکند شاید این شغل درآمد داشته باشد اما شغلی شایسته نیست.عوامل مختلفی در به وجود آمدن این شرایط دخیل است که به نظر من مهمترین عامل آن مسائل اقتصادی است. یعنی ما سالها است که دچار رکود تورمی در کشور هستیم و این رکود باعث شده است که بسیاری از فرصتها از بین برود. یک دهه کامل از سال 1390 تا 1400 تقریبا رشد اقتصادی کشور ما صفر و حتی در دورههایی منفی بوده است. در یک چنین شرایطی بسیار طبیعی است که ما مشاغلی را داشته باشیم که ناشایست باشند یا به نوعی بیکاری پنهان محسوب شوند. به عبارتی ظاهرا طرف شغل دارد اما در عالم واقع بیکار محسوب میشود. یک بخشی از این موضوع به تحریمها برمیگردد که حتما باید دولت برای آن راهکاری پیدا کند تا زودتر از این بن بست نجات پیدا کنیم. بخش دیگر این مسئله به سوء مدیریتهای گذشته باز میگردد که به دلایل مختلف مدیریتهای درست اعمال نشده و برخی از افراد از جایگاه خودشان سوء استفاده کردند که اخبار آن آمده و قوه قضائیه با آن برخورد کرده است.مجموعه این موارد یک بیماری را برای اقتصاد کشور ما ایجاد کرده است. غیر از این موارد یکسری از موارد دیگری هم وجود دارد و آن عدم همخوانی رشتههای تحصیلی در آموزش عالی و آموزش و پرورش با نیازهای جامعه است. یعنی ما به میزان زیادی دانشگاه در ایران تاسیس کردیم با یکسری از رشتههایی که جامعه به آن نیازی ندارد.»
سایر اخبار این روزنامه
۲۲ میلیون ایرانی از تزریق دز سوم واکسن کرونا استقبال نکردند
اظهار نظر در مورد اقدامات وزارت صمت زود است
ایجاد پهنه صنعتی؛ تحقق شعار عدالت گستری دولت سیزدهم در دشت اردکان
ضارب حادثه مشهد کیست؟
آمار وحشتناک
درباره سرمایه اصلاحات
سیاست، عرصهای دستخوش تحول و دگرگونی
مسافران خاک
تلهی تقدم
دولت منتظر برجام است؟
املت دیگر غذای فقرا نیست!
خانه پدری جلال آلاحمد زباله دانی شده است
مظلوم و بیدفاع مثل مردم ایران
مسافران خاک