هزار خنجری که غده سرطانی را از پای درمی‌آورد

هنوز یک سال از زمانی که «نفتالی بنت» از استراتژی رژیم صهیونیستی برای واردکردن هزار خنجر به جمهوری اسلامی ایران سخن گفت، نگذشته است، هزار خنجری که امید داشتند مرگ ایران را در پی داشته باشد، اما اکنون معلوم شده که خنجر‌ها کمانه کرده و بر صهیونیست‌ها وارد می‌شود.
در سال‌های اخیر صهیونیست‌ها تلاش زیادی کرده‌اند تا اعتمادبه‌نفس خود را تمام‌عیار نشان داده و نشانه‌هایی را که موقتی و ناپایدار بودن این رژیم را برملا می‌سازد، پنهان سازند. با علنی‌سازی عادی‌سازی روابط با چند کشور وابسته به محور غربی در منطقه کوشیدند امنیت خارجی خود را از جانب همسایگان تأمین یافته جلوه داده و با اعلام صریح این رژیم به‌عنوان رژیمی یهودی از سال ۲۰۱۸، مسئله فلسطینیان و اعراب را خاتمه‌یافته معرفی کردند. در سطح منطقه نیز با تقویت آشکار و پنهان اژد‌های هفت‌سر تکفیر و تروریسم، کوشش کردند محور مقاومت را مشغول مبارزه با تروریسم کنند تا برنامه مقاومت برای پایان دادن به اشغال فلسطین با کندی و حتی توقف مواجه شود.
اکنون بعد از گذشت ۲۰ سال از ارائه مدل «خاورمیانه جدید» از سوی صهیونیست‌ها، هم در سطح منطقه و هم داخل سرزمین‌های اشغالی واقعیت‌های میدانی چیز دیگری را نشان می‌دهد. در سطح منطقه، محور مقاومت به‌رغم همه سختی‌ها با تحمل تحریم‌ها محور تکفیری را به عقب راند، دومینوی سازش آن‌گونه که صهیونیست‌ها امیدوار بودند، جلو نرفت و حتی رژیم آل‌سعود هنوز هم از علنی‌سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی واهمه دارد و نهایتاً قدرت دفاعی موشکی و پهپادی و ایمان رزمندگان مقاومت در سراسر منطقه ورق را برگرداند و ائتلاف عبری و سعودی را به شکست کشانده است. اما اوضاع در داخل سرزمین‌های اشغالی به‌مراتب پیچیده و بغرنج‌تر، اما بسان آتش زیر خاکستر است.
هرچند راهبرد صهیونیست‌ها طی این سال‌ها، خاموش کردن شعله‌های مقاومت در فلسطین و گسترش محور سازش بود، اما نه‌تن‌ها چنین نشد، بلکه مقاومت از غزه فراتر رفته و هم کرانه باختری رود اردن و هم داخل سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸ را درنوردیده است. سال‌های سال صهیونیست‌ها خیال می‌کردند حضور سازشکاران ساف در کرانه، باعث تضعیف روحیه مقاومت در این بخش از فلسطین شده و تصورشان از فلسطینیان داخل سرزمین‌های ۴۸ آن بود که از گذشته و هویت خود منقطع شده و جسارت و روحیه‌ای برای اقدام ندارند. شاید به همین دلیل بود با صراحت رژیم اسرائیل را یهودی معرفی کرده و به رویکرد نمایشی پیشین در پذیرش اقلیت عرب در داخل ۱۹۴۸ نیز پایان دادند.


هنگامی‌که موشک‌های مقاومت در جنگ رمضان سال ۲۰۱۴، سراسر سرزمین‌های اشغالی را می‌لرزاند، صهیونیست‌ها بی‌نتیجه بودن ۱۵ سال محاصره غزه را به چشم خویش می‌دیدند، اما رهبر معظم انقلاب اسلامی با بیان جمله صریح «کرانه باختری باید مسلح شود»، راهبرد آینده مقاومت در فلسطین را مشخص کردند. سران تل‌آویو به این خیال خام که کرانه در محاصره ۳۶۰ درجه‌ای اشغالگران است، چندان از این بابت احساس خطر نکردند و بدین‌ترتیب یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های اطلاعاتی تاریخ اشغال فلسطین رخ داد و آن گسترش مویرگی مقاومت در گوشه‌گوشه کرانه باختری است.
نکته پیچیده این ماجرا آنجاست که این راهبرد، لایه‌ای پنهان نیز داشته و آن اینکه تسلیح پشت دیوار‌های حائل نماند و در جریان نبرد سیف‌القدس مشخص شد که مقاومت مسلحانه تا درون اعراب ساکن در سرزمین‌های اشغالی ۱۹۴۸، رسوخ کرده است؛ رخدادی که در تاریخ اشغال فلسطین تقریباً بی‌نظیر است. اینک صهیونیست‌ها با یک غافلگیری بی‌سابقه و بزرگ در حوزه امنیتی مواجه‌اند و آن وجود هزاران گروه مقاومت نه‌تن‌ها در کرانه، بلکه در سرزمین‌های ۴۸ است که کلیت شاکله امنیتی این رژیم را با مخاطرات بزرگ مواجه می‌سازند. چند عملیات اخیر در شیخ جراح، نقب و اکنون تل‌آویو، آغاز رونمایی از هزاران خنجری است که از درون، غده سرطانی اسرائیل را به کام مرگ خواهد کشاند.
آیا این آخرین برگ برنده مقاومت خواهد بود؟ مسلماً خیر. در درون جامعه چندپاره صهیونیستی، فرصت‌های بی‌شماری وجود دارد که روز‌های تلخ‌تری را برای اشغالگران ترسیم می‌کند. بعد از فلسطینیان مظلوم، شاید خنجر در دستان افرادی از فلاشه‌ها، حریدی‌ها و ده‌ها گروهک ریزودرشت قومی مذهبی در درون جامعه صهیونیستی قرار گیرد. کسی چه می‌داند، شاید روزی تل‌آویو شاهد عملیات کسانی در لباس نظامیان اسرائیلی و در درون نیرو‌های امنیتی این رژیم باشد!