آنها به دنبال تاج افتخارند!
ماجرا برمیگشت به حدود ۲۴ ساعت قبل که ظاهرا راننده دو خودرو با هم درگیر شده بودند و یکی از این رانندهها که یک خانم جوان به همراه پسرش بود از مردی که جلوی ماشینش پیچیده و به آنها هتاکی میکند با موبایلش فیلم میگیرد و بعد هم بلافاصله این فیلم سر از شبکههای اجتماعی درآورده بود. همین هم شده بود که بلافاصله دادستان تهران دستور دستگیری مرد هتاک را صادر کرد. در این ویدیو چندثانیهای هیچ چیزی از علت دعوا مشخص نیست اما تا قبل از روشن شدن ماجرا رسانههای ایرانی خارج از کشور سعی کردند از این ماجرا به نفع سیاستهای خودشان بهرهبرداری کنند و تلویحا به مخاطبانشان نشان دادند که مرد هتاک بهخاطر حجاب به زن راننده فحاشی میکند! بنابراین تا قبل از اینکه دادستان کشور اعلام کند که ماجرای این دعوا بر سر جای پارک خودرو بوده، افکار عمومی بهشدت تحتتاثیر یک موضوع غیرواقعی و قضاوتهای از پیشتعیین شده، قرار گرفته بود.
در نهایت با توجه به اینکه این حادثه درست در بیخ گوش روزنامه شهروند رخ داد، بهسراغ دو استاد رسانه و ارتباطات رفتیم تا با آنها در مورد اخلاق رسانهای و آزادی در مطبوعات گفتوگو کنیم.
علیاکبر قاضیزاده در گفتوگو با «شهروند»: حریف شبکههای اجتماعی نمیشویم
دکتر علیاکبر قاضیزاده، روزنامهنگار پیشکسوت و پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات معتقد است رسانهها بر اساس سیاستهای خود اخبار را منعکس میکنند و آن چیزی که در این شرایط اهمیت دارد این است که ما باید خودمان مراقب رفتار اجتماعی خودمان باشیم. چراکه در عصر اینترنت، مدیا و فضای مجازی هیچکس در امان نیست.
در چند روز اخیر انتشار ویدیویی از هتاکی مردی به مادر و کودک اوتیسمی بر سر جای پارک خودرو بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی و اخبار داشت. در این میان، تا قبل از روشن شدن موضوع و دستور دادستان، برخی از رسانههای ایرانی خارج از کشور با انتشار این ویدیو تلویحا به مخاطبانشان گفتند که این دعوا بر سر حجاب بوده و همین هم شد که کاربران شبکههای اجتماعی بهشدت نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند. همه اینها در حالی رخ داد که چهره مرد هتاک در ویدیو کاملا دیده میشود و قرار است او در همین جامعه به زندگیاش ادامه دهد. سؤال من از شما این است که اساسا آزادی مطبوعات که شامل حال رسانههای خارج از کشور میشود، به معنای افشای هر آنچه به دستشان میرسد، است؟
ما نمیتوانیم چنین توصیهای بکنیم که هر آن چیزی را که آنها منتشر میکنند بگوییم خوب است یا بد! این موضوع بستگی به سیاست رسانههای خارج از کشور دارد که سیاست اغلب آنها هم نشان دادن و دعوا با هر رخدادی است که در داخل ایران اتفاق میافتد. من نمیتوانم از اینجا، بگویم کار آنها اشتباه یا درست است! آن چیزی که در این ماجرا اهمیت دارد این است که ما حریف فضای مجازی نخواهیم شد. درواقع میخواهم این را بگویم که انتشار این نوع اخبار دیگر دست کسی نیست. آنها برای رونق کار خودشان هر خبری که در مسیری که عرض کردم به دست بیاورند، منتشر میکنند. ممکن است اخلاقی هم نباشد و با اصول رسانهها مطابقت نداشته باشد یا اصلا در خور نباشد، اما آنها دنبال خوبوبد و اخلاق نیستند! این بازاری است که از آن استفاده و یکسری از مردم هم از داخل ایران به این جریان کمک میکنند. این ویدیو که از خارج تهیه نشده! در همین ایران ضبط شده و بعد در شبکههای اجتماعی قرار گرفته و بهدست رسانههای خارج از کشور هم افتاده.
حقیقتش در این مواقع خیلی دلم خنک میشود! برای اینکه بابت هر کاریکاتوری که از آن تفسیر بد میشد، بابت هر خبری که قابل تفسیر بود که مثلا خطرناک است و باعث تشویش اذهان عمومی میشود، چقدر از بچههای مطبوعات را مواخذه کردند؟! حالا اما به لطف و امکان شبکههای اجتماعی این فضا شکسته شده است و میبینیم انواعواقسام خبرها و عکسها پخش میشود و همه مردم میبینند و میخندند یا همه متاثر میشوند و کسی هم نمیتواند کاری انجام دهد.
در این شرایط چطور باید در ورطه سوءاستفاده از اخبار نیفتیم؟
ببینید آنها دارند کار خودشان را میکنند. حالا این قطعهها، ویدیوها و پستها خیلی وقتها ممکن است به مذاق ما و بهویژه بخشها و دستگاههای اجرایی کشور خوش نیاید، اما هیچ دستگاه و مرجعی هم نداریم که خوبوبد این کار را تشخیض دهد. اینکه چنین موضوعاتی را تشویق و حمایت کند یا نه برای این موارد مجازات در نظر بگیرد. حالا در رابطه با موضوع هتاکی مرد راننده به راننده زن یک خودرو حداقل میدانیم یک بخشی از خبر درست است اما گاهی اوقات رسانههای فارسیزبان خارج از کشور کارهای بدتر از این هم انجام میدهند و خبر و ویدیوهای ساختگی را منتشر میکنند.
با اینحال در عصر مدیاهای الکترونیک و شبکههای اجتماعی نمیتوانیم بگوییم این کار، کار اخلاقی است یا نه! اخلاق در جوامع و رسانههای مختلف تعریفهای متفاوتی دارد. آنها برای رونق کارشان این کار را میکنند. اخلاق آنجا دیگر خیلی جایی ندارد.
بر اساس اصول رسانهای در رسانههای رسمی، انتشار یک خبر باید منوط به تایید منبع باشد؟
بله، برای روزنامه شما، خبرگزاری جمهوری اسلامی، روزنامه شرق، خبرگزاری ایسنا و امثال اینها انتشار هر خبری باید منبع تایید شدهای داشته باشد. برای اینکه همانطوری که تجربهاش را دارید، اخبار در رسانههای رسمی فوری کنترل میشود و اگر اشتباهیاعمدی در کار باشد به دستگیری افراد هم میانجامد و توقیف یا تعلیق تعطیل میشوند. ولی چنین قدرت اجرایی برای رسانههای خارج از کشور وجود ندارد. یک موضوع خیلی مهمتر این است که ما عضو کنوانسیون کپیرایت نیستیم. بنابراین بابت این قضایا هیچ شکایتی به جایی نمیتوانیم بکنیم. حالا اینکه به نفع ما است که به این کنوانسیون و قانون بپیوندیم یا به ضرر ما یک بحث دیگری است. آنچه که هست این است که ما قدرت مقابله با اخبار را در فضای مجازی نداریم بهخصوص در رابطه با رسانههای خارج از کشور. بنابراین به نظر من خیلی نباید به این داستانها حساس بود. ما باید خودمان را درست کنیم. برخی از مردم بهدلیل نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی که در مملکت دارند یا به هر دلیل دیگری دوست دارند مطرح شوند ویدیو و اخبار خاصی را منتشر میکنند. یک بلای آسمانی که در فضای مجازی است، قدرت انتشار است. هر ویدیویی که بیشتر دیده شود گویا برای کسی که تولید کرده یک تاج افتخار است.
پس اخلاق رسانهای بهخصوص برای آنهایی که ادعایش را دارند چه میشود؟
در ضمن معیارهای اخلاقی رسانه، من یک کتابی را چند سال پیش ترجمه کردم به نام«اخلاق روزنامهنگاری» این اخلاق متاسفانه در کشور ما فقط برای رسانههای رسمی قابل اجراست. مثل روزنامهها، رادیوها، تلویزیونهای داخلی و حتی فضای مجازی در داخل مملکت. بیرون از کشور را نمیتوانیم کنترل کنیم. این اخلاق رسانهای برای جایی است که قابلیت کنترل داشته باشد. در ضمن من در انتها یک چیزی هم بگویم حقیقتش در این مواقع خیلی دلم خنک میشود! برای اینکه بابت هر کاریکاتوری که از آن تفسیر بد میشد، بابت هر خبری که قابل تفسیر بود که مثلا خطرناک است و باعث تشویش اذهان عمومی میشود، چقدر از بچههای مطبوعات را مواخذه کردند؟! حالا اما به لطف و امکان شبکههای اجتماعی این فضا شکسته شده است و میبینیم انواعواقسام خبرها و عکسها پخش میشود و همه مردم میبینند و میخندند یا همه متاثر میشوند و کسی هم نمیتواند کاری انجام دهد. من که دلم خنک میشود به نظر من شما هم دلت خنک شود بد نیست!
امیدعلی مسعودی دانشگاه علامه طباطبایی، عضو هیأت علمی دانشگاه سوره در گفتوگو با «شهروند»: رفع فیلتر شبکههای اجتماعی به کمک آسیبهای جامعه میآیند
امیدعلی مسعودی، استاد علوم ارتباطات نیز درباره این حادثه معتقد است که تحرکات اینچنینی شهروندخبرنگارها کمک زیادی به رسانهها میکنند. چراکه خبرنگارها نمیتوانند همه اخباری که در گوشهوکنار شهر میافتد را پوشش دهند و حالا این شهروندخبرنگارها هستند که فضای مجازی را در دست گرفتند. با او درباره حواشی و پیامدهای این حادثه گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
یک موضوعی که بعد از انتشار این ویدیو و دستگیری راننده خیلی دربارهاش صحبت میشود تعبیر دوربین موبایل به «سلاح» است. ظاهرا باید آماده باشیم تا از ایندست ویدیوها نیز بیشتر از سابق منتشر شود. چون گاهی اوقات ممکن است افراد سوءاستفادهگر به عمد تکههایی از یک فیلم را ببرند یا سانسور کنند تا واقعیت را وارونه جلوه دهند. در این میان تکلیف اخلاق رسانهای و قضاوتها چه میشود؟
مشکل ما این است که معمولا شهروندان از سواد رسانهای لازم برخوردار نیستند. بالاخره هر شخصی که با یک گوشی موبایل وارد فضای مجازی میشود باید سطح سواد رسانهای خودش را هم ارتقا دهد. اینکه ما وارد دنیایی از خبرهای درستونادرست شویم و نتوانیم تشخیص دهیم که چه خبری حقیقت را نشان میدهد و چه خبری واقعیت ندارد که طبیعتا اول از همه به زندگی و ذهنیت خود فرد آسیب میزند! داشتن سواد رسانهای باعث میشود تا ما با اطلاعات دقیق برای زندگی خودمان هم برنامهریزی کنیم. یکی از موارد سواد رسانهای، سواد حقوقی است. یک پزشک باید حتما سواد بهداشتی داشته باشد، یک ورزشکار باید با قوانین ورزشی آشنا باشد.
حریم خصوصی، یکی از مسائلی است که در سواد رسانهای باید رعایت شود. ما نباید وارد حریم خصوصی افراد شویم. ولی این اتفاق اخیر یعنی درگیری دو راننده در خیابان، حریم خصوصی نبوده است. اگر این فیلم را از داخل خانه آقای راننده میگرفتند، او میتوانست اعادهحیثیت کند، اما یکی از دلایلی که از این ویدیو استقبال شد، چون در ملأعام اتفاق افتاد و روحیه شهروندان را جریحهدار کرد و فضای جامعه را ملتهب کرد. ما حق نداریم خیلی از کارهایی را که در خانهمان انجام میدهیم را در جامعه هم انجام دهیم.
تعریفتان از کارکرد موبایل، دوربین و شبکههای اجتماعی امروز چیست؟
ما چهره مثبت گوشی موبایل و شبکههای اجتماعی و اساسا کار رسانهای را در همین حادثه دیدیم. دادستانی خیلی خوب وارد شد و فرد هتاک را شناسایی کرد. یا در قضیه مشهد، به نظرم پلتفرمها و شبکههای داخلیوخارجی خیلی مؤثر بودند در این قضیه که با تماشاگران فوتبال باید به نحو خیلی ملایمتری برخورد کرد.
هر شخصی که با یک گوشی موبایل وارد فضای مجازی میشود باید سطح سواد رسانهای خودش را هم ارتقا دهد. اینکه ما وارد دنیایی از خبرهای درستونادرست شویم و نتوانیم تشخیص دهیم که چه خبری حقیقت را نشان میدهد و چه خبری واقعیت ندارد که طبیعتا اول از همه به زندگی و ذهنیت خود فرد آسیب میزند! داشتن سواد رسانهای باعث میشود تا ما با اطلاعات دقیق برای زندگی خودمان هم برنامهریزی کنیم.
آقای دکتر این حادثه قدرت شبکههای اجتماعی را نشان داد. آیا با استناد به چنین مواردی نمیتوان بیش از گذشته به لزوم رفع فیلتر شبکههای اجتماعی و پیامرسان مثل توییتر، فیسبوک و تلگرام تأکید کرد؟
الان تمام کشورهای پیشرفته و اسلامی، معمولا از فیسبوک استفاده میکنند، پلتفرمی که سالهاست در کشور ما فیلتر است. اگرچه در مقطعی بهدلیل مسائل امنیتی این شبکه فیلتر شد اما نباید ماندگار میماند و شاید بهتر بود بعد از آرام شدن شرایط دوباره رفع فیلتر شود. کمااینکه برخی از شبکههای اجتماعی مشابه با فیسبوک هستند اما مشکلی برای دسترسی به آنها وجود ندارد. فیسبوک الان در کشورهای اروپایی برای سمینارهای علمی و کنفرانسها تنها ابزاری است هماهنگ و ارایه نظرات در بین اساتید دانشگاههاست. با اینحال بعد از بسته شدن فیسبوک، کاربران اینترنت مجبور شدند که به پیامرسانها و شبکههای اجتماعی دیگری کوچ کنند. اسلام هم که با پیشرفت و برقراری تماس مخالف نیست. فقط ما حق نداریم در این شبکهها اخباری که برای جامعه زیانبار است منتشر کنیم. در برخی از کشورها به جای اینکه یک پلتفرم را فیلتر کنند معمولا صاحبان آنها را جریمه میکنند. مثلا دولت آلمان الان قانونی دارد که اگر یک شبکه اجتماعی که مردم کشورش از آن استفاده میکنند، خطایی انجام دهد بر اساس قوانین میتواند شکایت کند و جریمه سنگینی را بر دوش صاحبان این شرکتها بگذارد. ولی متاسفانه هیچیک از این شرکتها در ایران دفتری ندارند و شاید یکی از راهحلهای این مشکل این باشد که مسئولان کشور با برخی از صاحبان پلتفرمهای خارجی به توافق برسند. به نظر من بهجای فیلتر باید ببینیم کشورهای اسلامی دیگر، چطور با این مقوله برخورد میکنند. ما باید از همه تجربههای کشورهای اسلامی استفاده کنیم. نباید با آزمونوخطا بسیاری از مشاغل را از بین ببریم. نمیگویم ۸۰ میلیون نفر، ولی ۶۰ میلیون نفر که گوشی دستشان است! و از این گوشی میتوانند اخبار را به بقیه منتقل کنند.