کتاب کسب و کار من است!
یاسر نوروزی| اوایل دهه 90 بود که به تدریج جریان معرفی کتاب از مطبوعات به سمت بلاگرهای کتاب رفت. ابتدا ماجرا به شکل پررنگ در تلگرام دیده شد و بعد از فیلترشدن این شبکه اجتماعی، اینستاگرام تبدیل به مهمترین فضا در این زمینه شد. مخاطبان هم از این جریان استقبال کردند چراکه همین حالا در کل کشور، هیچ رسانه فعال مستقلی در این حوزه وجود ندارد. به این ترتیب کاربران به سمت دنبالکردن صفحاتی می روند که در این زمینه تولید محتوا میکنند. در این صفحه با چند نفر از بلاگرهای کتاب گفتوگو کردیم که در جذب مخاطب موفق بودهاند.
فقط به جذب فالوور فکر نکنید
گلی حسینی/ متولد بجنورد، 1372/ مسئول صفحه «گلیبوک»
دنبالکنندگان: 16هزار
چه زمانی صفحه معرفی کتابتان را راه انداختید؟
صفحه کتابم را تقریبا دو سال است که راه انداختهام. شاید هم یکسالونیم.
چقدر طول کشید به این تعداد از فالوور برسید؟
اوایل فالوور داشتن خیلی سخت بود و فکر میکنم دلیلش این بود که من خیلی دنبال فالوور بودم. در چندین گروه حمایتی هم بودم و روزانه وقت خیلی زیادی صرف میکردم برای لایککردن و کامنتگذاشتن برای افراد گروه. ولی یک روز به خودم آمدم و دیدم این کار خوشحالم نمیکند و عملا خیلی هم تاثیری در رشد پیجم ندارد. به این نتیجه رسیدم که بهتر است به جای این همه وقتی که صرف گروههای حمایتی میکنم، روی خودم و محتوای پیجم کار کنم و واقعا هم جواب داد.
اگر کسی بخواهد چنین صفحهای راهبیندازد و در این زمینه کار کند، به نظر شما چه مولفههایی را باید رعایت کند تا بتواند اعتماد مخاطب را جلب کند؟
از همه گروههای حمایتی لفت دادم و فقط روی خودم و کارم تمرکز کردم و اصلا به فکر جذب فالوور نبودم. همینجا بود که ناگهان شروع شد.
کتابهای سفارشی هم معرفی میکنید؟ یعنی ممکن است کتابی بد باشد و به جهت ملاحظات مختلف، معرفی کنید؟
کتاب سفارشی که بد باشد؟ هیچوقت معرفی نمیکنم. کلا هر نویسنده یا ناشری که کتاب برای من میفرستد، قبلش اتمام حجت میکنم که اگر از محتوای کتاب خوشم نیامد، یا معرفیاش نمیکنم یا اگر هم معرفی کنم، راستش را میگویم. البته بوده کتابی که خواندم و خوشم نیامد و راجع به آن نظر واقعیام را گفتم، اما کلی برایم دردسر درست شد. از آن روز تصمیم گرفتم اگر از کتابی خوشم نیامد، دربارهاش حرفی نزنم.
مخاطبانتان بیشتر چه نوع معرفیهایی را میپسندند. تجربهتان تا الان در این زمینه چه چیزی به شما آموخته؟
من در پیجم فقط رمان معرفی میکنم و این موضوع را اکثر مخاطبهایم میدانند. کلا هیچ کتابی در رابطه با روانشناسی و انگیزشی معرفی نمیکنم. در رابطه با رمان هم، اکثر رمانهای معروف و فلسفی خیلی دیده میشوند و مخاطب به آنها توجه میکند؛ مثل رمان «بیگانه».
گاهی برای پیجم از خوابم هم زدهام
ملیکا پنبهزن/متولد دزفول، 1382/مسئول صفحه «ملیکا بوک»
دنبالکنندگان: 11هزار
چه مدتی است صفحه معرفی کتابتان را راه انداختهاید؟
تابستان میشود دو سال.
عموما میگویند ابتدای راهاندازی یک صفحه، کار خیلی سخت است، اما بعد از تعدادی جذب فالوور، دیگر کار آسانتر میشود. برای شما هم همینطور بود؟
دقیقا همین بود. آدم اول از دوستان و فامیل شروع میکند تا کمکم کارش را گستردهتر کند. در این زمان وقتی فالوور شما هنوز کم است، دنبالکنندگان کمتری هم برای دنبالکردن صفحه سراغتان میآیند. مگر اینکه محتوای شما به همراه عکس و کاور و مابقی مسائل خیلی خاص باشد که صفحهتان را دنبال کنند. من از هزار به بالا، خیلی سریعتر رشد کردم. یعنی وقتی شما وارد اکسپلور میشوید، دیگر خیلی سخت امکان دارد که از آن بیرون بیایید. یعنی این تعامل باعث میشود هر پست شما، چه بخواهید چه نخواهید، وارد اکسپلور شود و تعدادی دنبالکننده برایتان داشته باشد.
پس شاید باید اینطور بپرسم که چه شد به 8هزار دنبالکننده رسیدید؟
من برای محتوا خیلی کار کردم و گاهی حتی از خوابم هم زدهام. روی عکاسی برای محتوای صفحه هم خیلی تمرکز کردم. برای کپشن نوشتن و ادیت ویدیوها هم واقعا زمان میگذاشتم. نکته دیگری هم وجود دارد که من دیر متوجهاش شدم. آن هم این است که استوری خیلی مهم است. چون وقتی تعامل شما از طریق استوری بالا میرود، باعث میشود که پستها هم دیده شوند. البته باید دقت داشت که پست را استوری نکنیم، اما من با استوریهای پیشرفتهتر تعاملم را بالاتر بردم.
منظور از استوریهای پیشرفتهتر چیست؟
استوریهایی که جذاب باشد و مخاطب را با شما همراه کند.
همه کارهای مربوط به صفحه را هم خودتان انجام میدهید؟
بله.
چه رشتهای خواندهاید؟
سال آخر دبیرستانم، رشته انسانی.
چه جالب! در واقع دانشآموز هستید. پس این صفحه وقتتان را برای درسخواندن نمیگیرد؟
این دو سال که آموزش مجازی و زمان من هم کاملا آزاد بود، بنابراین اکثر وقتم را برای صفحه گذاشتم. البته همین الان هم که درسهای خودم را دارم، ولی باز هم از پیجم نمیزنم.
کنکور را چه میکنید؟
نه، کنکور نمیدهم.
چرا؟!
من هدفم چیز دیگری است.
یعنی نمیخواهید بروید دانشگاه؟
من اصلا دفترچه نگرفتهام و میخواهم بروم آزاد. دانشگاه البته خیلی برایم مهم است، اما نمیخواهم از طریق کنکور بروم. یک رشتهای را بدون کنکور میخواهم بروم بخوانم.
کتاب سفارشی هم در صفحهتان پیشنهاد میکنید؟ کتابهایی که بابتش برای تبلیغ پول بگیرید؟
همان زمانی که تعداد دنبالکنندگان صفحهام به 2هزار نفر رسید، برایم کتاب میفرستادند. ولی خب به این شکل که هزینه بگیرم از اسفندماه شروع کردم. چون دیدم خیلی از بلاگرها چنین کاری میکنند و واقعا حق ما است بابت کاری که انجام میدهیم، هزینه بگیریم.
بازار کتابهای ممنوعه داغ شده!
سبحان قزلو/ متولد تهران، ۱۳۷۸
مسئول صفحه «انزوا»
دنبالکنندگان: 35هزار
کارشناسیارشد تاریخ علومپزشکی
صفحه بسیار شکیلی برای معرفی کتاب ساختهاید. چه زمانی کار روی این صفحه را شروع کردید؟
تقریبا چهار سال پیش این صفحه را با نام دیگری راهاندازی کردم. تقریبا برای مدت یک سال چندان فعالیت جدی و مستمری نداشتم. بعد از تقریبا یک سال یعنی از حدود سال۹۸ فعالیت این صفحه را جدیتر پیگیری کردم.
مخاطب و فالوور گرفتن در این زمینه چطور است؟
فعالیت در صفحات مربوط به کتاب، نسبتا بهراحتی خیلی از محتواهای دیگر (مثلا محتوای طنز یا محتوای زرد) نیست. دلیل عمده هم سلیقه مخاطب پیجهای کتاب است. درصد زیادی از مخاطبان، متعصبانی هستند که یک نویسنده، یک کتاب یا در بهترین حالت یک تز فکری را قبول دارند و آن را به قول یکی از نویسندگان غربی خدایگونه میبینند. وقتی شما با چنین مخاطبانی سروکار دارید، با معرفیکردن هر کتاب و گفتن هر جملهای در حمایت یا نقد از یک نفر، با سیل عظیمی از مخالفتها مواجه میشوید که عموما بدون پشتوانه فکری قابل اطمینان و فقط از روی سردادن داعیه روشنفکری شما را هدف قرار میدهند. خلاصه بگویم: بخش عمدهای از مخاطبان پیجهای کتاب، کتابخواننماهایی هستند که تنها هدفشان از دنبالکردن این صفحات، مخالفت است و بس! از طرف دیگر، برآیند سلیقه فرهنگی حتی بین اهل کتاب هم به سمتوسوی زیبایی نرفته! بازار کتابهای زرد انگیزشی یا علاقه افراطگونه به کتابهای ممنوعه، دستوبال آدم را برای تولید محتوا میبندد. مخاطب پیج کتاب عموما به موضوعاتی علاقه پیدا کرده که نهچندان اهمیتی در رشد شخصیتیاش دارند و نهچندان بار اطلاعاتی خاصی را به او اضافه میکنند. بخش زیادی از مخاطبان هم صرف اینکه توهم داناییشان کامل شود، راضیاند. کسب رضایت و توجه بین تمام این مخاطبان و همزمان تولید محتوایی که از نظر خود شخص هم مناسب و مفید باشد، کار فعالیت در حوزه کتاب را سختتر کرده است.
اگر بخواهید انتقادات وارد به صفحههای معرفی کتاب را مطرحکنید، چه چیزی برجستهتر از دیگر موارد به ذهنتان میرسد؟
سلیقه. بسیاری از پیجهای کتاب، تاثیر زیادی در جریانسازی برای یک کتاب دارند. بارها دیدهایم که با شروع تبلیغات و صحبتکردن از یک کتاب در چند صفحه مختلف، حضور آن کتاب پررنگتر میشود. کتابهایی که البته دلیل معرفی و مانور تبلیغاتی بسیاری از آنها، سفارش انتشارات، نویسنده و در کل کسب درآمد مالی است. اما شخصا عقیده دارم کسی که در موضوع ناب و آشفتهحالی مثل کتاب، تریبون موثری دارد، بهتر است در کنار سود مالی و کسب نتیجه از علاقهاش (که من به هیچ عنوان مخالف آن نیستم) از تاثیرگذاری خودش برای معرفی و شناخت کتابهای پرمغز و واقعا مفید، بیشتر استفاده کند. خواندن و دیدهشدن کتابهای مفید برای جامعه و در پی آن، پیدایش یک رشد مثبت در اجتماع، میتواند از همین حرکات کوچک، تاثیرات زیادی بگیرد. به قول حمید مصدق: من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟
چه کتابهایی را بیشتر برای معرفیکردن در نظر میگیرید؟
علاقه اول من به ادبیات داستانی است. تلاش هم میکنم کتابهایی را انتخابکنم که به زبان ساده، حرفی برای مخاطب داشته باشند و فکرش را درگیر کنند. ادبیات کلاسیک روسیه، ادبیات مدرن فارسی و رمانها و نمایشنامههای قرن بیستم اروپایی هم از کتابهای موردعلاقهام است.
به کار بردن عکس و تصاویر و قابهای ویژه گرافیکی چقدر در جذب مخاطب در این زمینه موثر است؟
بسیار زیاد. گاهی به چشم میبینیم محتوایی را که بار فکری چندان متمایزی ندارد، اما صرفا به لطف وجود تصاویر و گرافیک زیبا، مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است و بالعکس، محتوای مفیدی که به دلیل همراهنشدن با گرافیک و تصاویر جذاب، سهم خود را از کارزار فضای مجازی نمیگیرد.