یاران ابراهیم رئیسی از کجا می‌آیند ؟

در 12 مرداد 1400 حکم ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی توسط رهبر جمهوری اسلامی ایران تنفیذ و پس از مراسم تحلیف در مجلس شورای اسلامی، ابراهیم رئیسی رسما کار خود را به عنوان هشتمین رئیس جمهوری ایران آغاز کرد.
سید ابراهیم رئیسی کار خود را با دشنام به رقبا و دو قطبی سازی جامعه شروع نمی کند، او از وحدت و در اولویت بودن اقتصاد در راس برنامه های خود سخن می گوید. گرچه او در کوران انتخابات آماج نقدهای بعضا گزنده و در برخی موارد حتی توهین‌آمیز برخی از نامزدها و اطرافیان آنها قرار می‌گیرد، اما پس از تکیه زدن بر مسند ریاست جمهوری، از رقبای خود به نیکی یاد می‌کند و می‌گوید: لازم می‌دانم از همه نامزد‌های محترم، چه آنانی که به هر دلیلی تا انتهای رقابت باقی نماندند وچه کاندیدا‌هایی که تا روز آخر با حضورشان گرمی‌بخش انتخابات بودند قدردانی نمایم و ان‌شاء‌الله ازدیدگاه‌های ارزشمندشان برای تدبیر امور استفاده خواهم کرد.
ابراهیم رئیسی به خوبی درک کرده بود که ورود به دعواهای حزبی و جناحی پاشنه آشیل دولت او خواهد بود، پس تمرکز خود را روی برنامه هایش با اولویت ساماندهی اقتصاد کشور قرار می‌دهد، تا اینجای کار شاید بتوان از ابراهیم رئیسی بعنوان کم حاشیه ترین وغیرسیاسی ترین رئیس جمهوری چند دهه اخیر ایران یاد کرد. البته رئیس جمهوری منتخب در وعده‌های اقتصادی خود به مواردی از قبیل ساخت یک میلیون مسکن،ایجاد یک میلیون شغل و تک رقمی شدن تورم در یک سال تاکید می نماید. که کمی اغراق آمیز به نظر می‌آید، چراکه چنین هدف گذاری مختص اقتصادهای می باشد که حداقل در 5 سال متوالی، رشد اقتصادی 6 درصدی را تجربه کرده باشند نه دولتی که کشور را با رشد اقتصادی صفر درصدی، تورم 40 درصد و نقدینگی لجام گسیخته تحویل گرفته است.
علی ایحال به فرض پذیرش احتمال تحقق اهداف فوق در بازه زمانی تعیین شده، بایستی اذعان کرد که اجرایی شدن آن نیازمند برنامه و مهمتر از آن تصدی گری امور به دست مدیران اجرایی کاربلد و با دانش می‌باشد. که در خوشبینانه ترین حالت باید گفت که برخی از اعضا کابینه رئیسی فاقد چنین ویژگی‌هایی می باشند.


واقعیت اینست که مدیریت عشیره ای و قبیله ای در برخی ارکان تصمیم گیری کشور به طور مداوم در حال باز‌تولید است و خروجی تصمیمات و سیاست‌گذاری‌های این گروه از مدیران به دلیل عدم برخورداری از پشتوانه علمی، فاقد عنصر راهبردی برای امور اجرایی کشور می باشد. گستره انتخاب مدیران شایسته برای تصمیم سازان به دایره خودی های محدود می شود که آنها را می شناسند یا به آنها توصیه می شوند، نه کسانی که باید بشناسند.
ایده راه اندازی سامانه معرفی مدیران دولت به رئیس جمهور از ابتکارات ابراهیم رئیسی در زمان انتخابات بوده است که با عنوان یاران رئیسی، طراحی و با هدف معرفی مدیران کارآمد، فسادستیز‌‌ و انقلابی به رئیس جمهور راه اندازی شد.
در حسن نیت و اخلاص و صفای درونی آقای رئیس جمهور هیچ شکی وجود ندارد. چه بسا کسانی که ایشان را می شناسند به خوبی می دانند که او از دایره عوام فریبی وژست های تبلیغاتی فرسنگ‌ها فاصله دارد. تجربه سالها حضور در دستگاه قضایی به ابراهیم رئیسی آموخته است که مدیران ناکارآمدی که بواسطه چاپلوسی خود واطرافیانشان تصدی اموری را برعهده گرفته اند حاصلی جزء پس رفت و اتلاف منابع برای سازمان متبوع خود نداشته و عاقبت به مخاطب و کشور خود خیانت می‌کنند. لذا به راستی بایستی پذیرفت که ابراهیم رئیسی به دور از هرگونه عوام فریبی و رفتار پوپولیستی به واقع به دنبال، کشف، جذب و واسپاری امور اجرایی کشور به مدیران پاک دست و کارآمد می باشد.
اما بایستی برای نظام مدیریتی کشور گریست که رئیس دولت آن برای شناسایی مدیران شایسته و با کفایت به اندازه ای دستش خالیست که به ابزاری چنین ناکارآمد روی آورده است.
آیا براستی جذب، تربیت و آموزش مدیران خلاق در کشور متولی ندارد؟ آیا رئیس دولت برای گزینش برترین مدیران اجرایی بایستی به شیوه ای به مانند آگهی استخدام روی بیاورد؟ چند سال دیگر بایستی با آزمون و خطا و هدررفت منابع و منافع بیت المال، کشور را اداره کنیم؟ و درآخربه فرض معرفی مدیری شایسته، تشخیص سره ازناسره توسط کدام مدیر با کفایتی خواهد که خود مراتب شایسته گی را سپری کرده باشد؟
اما چند کلام صمیمانه با رئیس جمهوری محترم:
جناب آقای ابراهیم رئیسی
با آرزوی توفیق خدمت برای شما، مایل هستم بر حسب وظیفه ملی و دینی و در راستای کمک به تحقق برنامه های دولت جنابعالی، ضمن تصدیق کلیات رویکرد جنابعالی جهت تحقق شایسته سالاری در نظام اداری و مدیریتی کشور، عرض نمایم که همواره نقش بی بدیل مدیران کاردان در توسعه و پیشرفت جوامع بشری غیرقابل انکار بوده و خواهد بود.
در سالهای اخیر در توصیف جایگاه کیفی اغلب مدیران کشور کنایه مدیران ما کاربلد نیستند و کاربلدان ما مدیر نیستند به وفور در سطح نخبگان و مردم کوچه و بازار شنیده می شود. به نظر می‌رسد استمرار و عدم گذر از مدیریت سنتی به مدیریت علمی در آینده نه چندان دور، کشور را زمین گیر و در دور باطل گرفتار خواهد ساخت.
اجازه بفرمایید به مدت سه دهه حضور در عرصه اقتصاد، صنعت وتجارت خارجی با قطعیت و احترام به عرض برسانم، که تحول‌ بدون مدیریت امکان پذیر نخواهد بود و اگر توفیقی نیز حاصل شود مقطعی و زودگذر خواهد بود، آن چیزی که کشور را به سرمنزل مقصود می رساند. مدیریت آگاهانه و هوشمند می باشد. به بیراهه نرفته ایم اگر بگویم مشکل مدیریت در ایران اسلامی ما در مشکلات کشور می‌باشد. و سایر موانع و مشکلات از قبیل موانع تولید، تحریم،صادرات،مسکن، فرهنگ،سرمایه گذاری... و حتی امنیت ملی ذیل این مشکل اساسی قرارمی‌گیرد.
به اعتقاد اینجانب اگر بتوانیم نظام آموزشی کشور را به روز رسانی و متحول کنیم عمده راه را پیموده ایم . بنده معتقد هستم مقصر اصلی مشکلات کشور نظام آموزشی ایران می باشد و مدیریت ناکارآمد فعلی مولود همین سیستم آموزشی است .
نظام آموزشی کشور همواره در چنبره گذر از مدیریت سنتی به مدیریت مدرن گرفتار و درجا میزند وهمواره از رسالت اصلی خود که تامین نیازهای پژوهشی، تربیت مدیران خلاق و معرفی آنها به مسئولین ارشد کشور می‌باشد کوتاهی کرده است.
به اعتقاد اینجانب در عیار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، سیستم آموزشی مقبول می‌باشد که: به مانند کمیته استعداد یاب باشگاه ورزشی عمل نماید و رسالت آن: کشف ،پرورش، آموزش و سازماندهی استعدادهای درخشان دانشگاهی با هدف پذیرش مسئولیت در آینده کشور باشد. نه اینکه این وظیفه خطیر را به مراکز آموزشی بین المللی واگذارنماید که نخبگان مملکت را مفت و رایگان شکارو با خود ببرند.
به اعتقاد اینجانب نظام آموزشی ایران بایستی به گونه ای هدف گذاری وبرنامه ریزی شود که بتواند از بالاترین سطوح مدیریتی وزراء تا مدیران یک واحد صنعتی و تولیدی را به طور اختصاصی و هدفمند گزینش، تربیت و در دامن خود آموزش دهد.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ‌ما رستگار
والسلام سعید پورفرهادی – عضو اتحادیه صادرکنندگان نفت.گاز و پتروشیمی ایران