رازهای سر به مهر ۶ خانه وحشت پایتخت
مریم رضاخواه| این ۶ خانه هنوز هم بوی خون میدهند. در و دیوار و بندبند آجرهایی که با گذشت سالها یادآور صحنههای تکاندهندهای هستند. مخوفترینند و هنوز با گذشت سالها رازهای سر به مهر زیادی در خود پنهان دارند.
همان ۶ خانهای که جنایتهای وحشتناکش مدتها همه را در شوک و بهت فرو برد. خانههای پر رمز و راز. خانههایی با قدمتی ۲۰ و ۳۰ ساله که هنوز یادآوری قتلهایش، تکاندهندهترین جنایتهای سه دهه اخیر است.
خانه ویلایی شماره ۱۹ گاندی یکی از همین ۶ خانه وحشت است. جایی که ۲۶ سال پیش خبری از آن منتشر شد و جامعه آن روزها را حسابی ملتهب کرد. قتل اعضای خانواده از سوی سمیه و شاهرخ.
خانه شماره ٢٨ گلنبی. خانهای که ۲۰ سال پیش کانون توجهات رسانهها بود. همسر ناصر محمدخانی فوتبالیست سابق در روز ١٧خردادماه سال ٨١ در همین خانه به قتل رسید. ۲۰ سال از این جنایت میگذرد، اما همچنان یکی از خانههای پر رمز و راز دو دهه اخیر است.
برج آرمیتای شهرکغرب هم دیگر خانهای است که حمام خون به خود دید. همان ساختمانی که جنجالیترین جنایتهای تاریخ معاصر ایران در آن رقم خورد. همان خانهای که همسر شهردار سابق پایتخت به ضرب چند گلوله از پای درآمده بود.
دیگر خانهای که تا مدتها تیتر نخست همه روزنامهها و جراید کشور بود، خانه اکبر خرمدین است. همان خانهای که در محله «اکباتان» هنوز در و دیوارش صحنههای جنایت بابک خرمدین به همراه خواهر و شوهرخواهرش را فریاد میزنند. جایی که پدر با همدستی مادر حمام خون به راه انداختند. هم محله و هم کشور را در شوکی حزنانگیز فرو بردند.
خانهای مخوف و مرموز در خیابان نیافر در منطقه نامجو، همان خانهای است که متهم به قتل شیما؛ دختر 15 ساله تهرانی ساکن آن بود. مستاجر قدیمی این خانه پیکر بیجان دختر نوجوان را در باغچه صاحبخانه دفن کرد تا همیشه این راز سر به مهر بماند، اما ۱۵ آذر ماه سال گذشته بود که معمای رازآلود خانه وحشت بهلول ۶۰ ساله افشا شد.
آخرین خانه، خانهای در جنوب پایتخت است؛ در خیابان قزوین. خانه سعید همان مرد مجرم و قاتلی که متهم به اغفال و آزار دختران فراری و قتل است. از او به عنوان شکارچی دختران فراری نام میبرند و اسم خانهاش را گذاشتهاند خانه وحشت.
قتلگاه گاندی
جنایت در خیابان گاندی. قتل در کوچه بیستوسوم، حادثهای هولناک در شمال تهران، تیتر بیشتر روزنامههایی بود که دیماه سال۷۵ خبر این حادثه را منتشر کردند.
سمیه و شاهرخ در همین خانه جنجالی دو کودک را کشتند و قصد داشتند مادر را هم به قتل برسانند که نقشهشان عملی نشد.
این پرونده با گذشت پدر سمیه از قصاص مختومه و سمیه به ١٢سال و شاهرخ به ١٠سال زندان محکوم شد.
سمیه پس از آزادی از زندان ازدواج کرد و شاهرخ هم بیتوجه به عشق نوجوانیاش برای همیشه از ایران رفت.
حالا از آن جنایت هولناک و حاشیههایش هیچ چیز باقی نمانده، نه از عاملان آن حادثه خبری است و نه از خانوادههای آنها. از آن حادثه پرسروصدا و جنجالی فقط یک خانه باقی مانده است و دیگر هیچ. خانهای با نمای مرمر و درهای سفیدرنگ.
سپیده ١١ساله و محمدرضا هشت ساله در وان همین خانه توسط خواهرشان خفه شدند و مادری که از این اتاق به آن اتاق پناه میبرد تا قربانی نقشه مرگبار معشوقه دخترش نباشد. ۲۶سال از این جنایت میگذرد. هیچ کس از صاحبان قبلی خانه وحشت گاندی خبری ندارد. اما دو برادر سالهاست که مالک جدید این خانهاند. خانه دیگر از آن ترس و وحشت خالی و پر از سکوت پرابهام است که در خود نهان دارد.
ساختمان پر رمز و راز گلنبی
اما خانه شماره ٢٨ گلنبی همیشه کانون توجهات هممحلیهای آن منطقه بوده است. خانهای پر از رمز و راز. خانهای که هنوز هم بوی خون میدهد. خانهای دوطبقه با نمای سنگ سفید و میلههای آهنی سفید که با گذشت سالها یادآور صحنههای تکاندهندهای است. شبی هولناک. صبحی تلخ که شهلا جاهد یک زن بیگناه را روی تختخوابش به قتل رساند.
شهلا عامل این جنایت پس از یک ماه دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد. اعترافی عجیب و پر از شائبه. شهلا در دادگاه ادعا کرده بود که شب پیش از حادثه در خانه لاله مخفی شده است. خانه دوبلکس گلنبی.
بعد از این جنایت بود که ناصر محمدخانی خانه را به مدیر یک شرکت فروخت و خانه تبدیل به یک شرکت شد. با وجود گذشت سالها از این جنایت و قصاص شهلا جاهد اما ساکنان گلنبی با عبور از کنار این ساختمان و دیدن آنجا هنوز هم آن روزها و آن جنایت جنجالی را به یاد میآورند.
حمام خون در برج آرمیتا
ساکنان برج آرمیتای شهرکغرب هنوز هم آن روز مرگ را به یاد دارند.
ساختمان آرمیتا یکی از سه بلوک معروف منطقه شهرکغرب تهران است. حدفاصل شهرکغرب و سعادتآباد. در همان روزهای نخست و پرخبر قتل میترا استاد، خانواده نجفی اعلام کردند این خانه اجارهای است.
آن روز یعنی هفتم خردادماه سال ۹۸ ساختمان آرمیتا به عکس یک همه رسانهها تبدیل شد. ساختمانی سفیدرنگ با پلههای سیاه کشیده. تصاویر نمای بیرونی این ساختمان تا روزها تنها قابی بود که از محل جنایت منتشر میشد. موضوعی که به گفته ساکنان این ساختمان مشکلات زیادی هم برای آنها درست کرد.
حالا سه سال از آن شلیک مرگ در واحد ۲۷۰۱ طبقه هفتم برج دوبرال شهرکغرب میگذرد. واحدی که متعلق به یکی از دوستان محمد نجفی است و پس از این حادثه خالی افتاده. صاحب واحد ۲۷۰۱ خارج از کشور ساکن است. نجفی از قصاص رهایی یافته، اما باید ۶سالونیم حکم زندانش را پشت میلههای زندان سپری کند.
۳ جنایت در فاز یک اکباتان
قتل بابک خرمدین به دست پدرش و با همکاری مادرش، بیشک یکی از فجیعترین حوادث اخیر تلقی میشود. قتلی که در خانه شماره 46 طبقه ششم فاز یک شهرک اکباتان رقم خورد.
اکبر خرمدین دو فرزندش را در حمام همین خانه به قتل رساند و جسد آنها را مثله کرد. قبل از آن هم دامادش را به همین روش به قتل رسانده بود، آن هم دامادی که خواهرزادهاش بود.
با کشف جسد بابک راز این جنایتها در اعترافات پدر فاش شد. پدر و مادر صحنه همه این جنایتها را در همان خانه شماره ۴۶ بازسازی کردند، همان خانهای که در و دیوارش پر از وحشت و رد خون است. پدر اما خیلی زود پس از گرفتن رضایت از خانواده خواهرش در زندان جان باخت و حالا تنها مادر و چهاردیواری خانه شماره ۴۶ بلوک سی فاز یک اکباتان از سکانس به سکانس سه جنایت مخوف باخبرند.
متروکه رازآلود بهلول
آدمربایی و قتل شیما یکی از تلخترین پروندههای سال ۹۹ است. بهلول ۶۰ ساله در نقش یک راننده تاکسی شیما را ربود و در خانهاش مورد آزار و اذیت قرار داد. متهم پس از قتل دختر نوجوان او را در باغچه خانه صاحبخانهاش دفن کرد. خانه بهلول، خانهای است که بیشتر شبیه یک متروکه میماند. خانه قدیمی یکونیم طبقهای با یک در کمعرض و نمای سفید که کهولت سن سازه، رنگ آن را به خاکستری کشانده است. اینجا همان خانهای است که شیما دختر ۱۵ساله تهرانی در آن مدتها حبس شد و سپس توسط بهلول به قتل رسید.
خانه درهم بهلول، خانهای است شبیه ویرانه که بوی زندگی و زندهبودن ندارد.
دو صندلی شکسته، فرشی نخنما و اثاثی که بیشتر شبیه وسایل سمساری است، تمام آن چیزی است که در متروکه بهلول به چشم میخورد. اثاث و نمای خانه و شخصیت ساکن خانه، همه با هم، همخوانی دارند. در این خانه پر است از بوی نا و بوی رخوت.
مرد جنایتکار که با پنهانکاری و گمراهکردن پلیس توانسته بود ۱۶ ماه راز قتل دختر ۱۵ساله تهرانی را مخفی نگه دارد. سرانجام ماجرای مرگ شیما و دفن جسدش در باغچه خانه شماره ۱۶ فاش شد. تحقیقات از بهلول نشان میداد که شیما تنها طعمه این مرد نبوده و زنان زیادی احتمالا در خانه وحشت این مرد به دام افتادهاند.
خانهای که تمام درزهایش گرفته شده بود و روزنه نوری نداشت. این قاتل بیرحم تمام در و پنجره را با پتو پوشانده بود تا از زیر نظرها در امان بماند.
اسرار خانه وحشت سعید
واحد شماره ۶ ساختمان در خیابان قزوین، آخرین خانه وحشت این سالهاست. خانهای که سعید رئیسش بود و دختران فراری اسیران این خانه مخوف. بوی تعفن این خانه جنایت تلخی را برملا کرد. سعید تنها آزارگر این خانه نبود، قاتل هم بود.
پلیس پس از گرفتن حکم و ورود به خانه با صحنه قتل و شکنجه مواجه شد. آنچه پلیس از لحظه ورود به خانه روایت میکند این است که آنها زنی را با دست و پای بسته و عریان در پذیرایی خانه و زن دیگری را با همین وضعیت در کمد دیواری پیدا کردند.
در این بین جسد زنی ۳۰ ساله هم پیدا میشود که از میان ۲۷ دور پلاستیک مشکی و یک دور ملحفه بیرون کشیده میشود.
سعید برای یک میهمانسرا حوالی میدان راهآهن کار میکرد. او که در ایستگاه و حوالی میدان برای میهمانسرا مسافر میگرفت، دختران فراری را به خانهاش میکشاند.
او آنها را در کمد دیواری و اتاق و سرویس بهداشتی زندانی میکرد تا نقشههای سیاه خود را اجرایی کند.
هنوز رازهای این خانه وحشت سر به مهر است و تیم قضائی و پلیسی در تلاشند تا ماجراهای دیگری از این خانه اسرارآمیز فاش کنند.