چرایی افزایش نرخ بازماندگان از تحصیل

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعراء: به تازگی مرکز آمار اعلام کرده است که علی رغم آنکه نرخ باسوادی در کشور افزایش داشته اما آمار بازماندگان از تحصیل هم افزایش پیدا کرده است. بنا به تازه‌ترین گزارش مرکز آمار ایران، در سال‌های 1396تا 1399 نرخ باسوادی در نقاط شهری و روستایی روند افزایشی داشته است. نرخ باسوادی در کل کشور از 9/87درصد در سال 1396به 7/89 درصد در سال 1399افزایش پیدا کرده. است. در کشور ما نرخ باسوادی افراد بالغ، عبارت است از درصد افرادی که در حد خواندن و نوشتن جملات ساده، روخوانی و روانخوانی قرآن مهارت دارند.با اینکه نرخ باسوادی افزایش داشته، اما تارکان تحصیل و بازماندگان از تحصیل نیز بیشتر
شده‌اند. مرکز آمار ایران، سیر ترک تحصیل در سال‌های تحصیلی1395 _1396 را در مقطع ابتدایی 99/0 درصد اعلام کرده و در سال 1400-1399آن را به 18/1درصد افزایش داده است. درحالی‌که در متوسطه اول و دوم این روند کاهشی بوده؛ مثلا در سال تحصیلی 1396-1395نرخ ترک تحصیل دانش‌آموزان در متوسطه اول 11/4 درصد و در متوسط دوم 53/4 درصد بوده که در سال 1400-1399در متوسطه اول به 66/3 و در متوسطه دوم به 50/2 درصد رسیده است. در بازماندگان از تحصیل نیز وضعیت در مقطع ابتدایی بدتر و در متوسطه اول و دوم بهتر شده است. چنانکه مرکز آمار ایران اعلام کرده است بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی 1396-1395 از 7میلیون و 451هزار و 981دانش‌آموز در مقطع ابتدایی، 161هزار و 867نفر است. این آمار در سال 1400-1399با 8 میلیون و 233هزار و 985دانش‌آموز، 210هزار و 221نفر شده است.بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی 1396-1395در مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم نیز به‌ترتیب، 215هزار و 681نفر و 370هزار و 363تن بوده است. این آمار در سال1400 _1399در مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم نیز به‌ترتیب به 204هزار و 735نفر و 565هزار و 915تن رسیده. این اعداد نشان می‌دهد به استثنای متوسطه اول، در 2 مقطع ابتدایی و متوسطه دوم آمار بازماندگان از تحصیل افزایش داشته است.بر اساس این آمار در سال تحصیلی 1400-1399 چیزی حدودِ 970هزار و 871نفر، یعنی نزدیک به یک میلیون دانش‌آموز از تحصیل بازمانده‌اند. بازماندن حدود یک میلیون دانش‌آموز از تحصیل آنقدر آمار ناامید کننده‌ای است که باعث می‌شود شیرینی افزایش نرخ باسوادی در کشور حس نشود. بسیاری از دانش‌آموزان
علی رغم آنکه وارد سیستم آموزش و پرورش می‌شوند اما بعد از مدتی به دلایل مختلف از این سیستم و چرخه حذف می‌شود و از تحصیل باز می‌مانند. کرونا و مجازی شدن آموزش قطعا می‌تواند در افزایش نرخ بازماندگان از تحصیل تاثیر‌گذار باشد و مسئولین باید در این خصوص کاری انجام دهند. زیرا همگان در کشور ما حق دارند که از تحصیل رایگان برخوردار شوند و باید عواملی که باعث ترک تحصیل دانش‌آموزان می‌شود رفع شود و مورد بررسی قرار گیرد. قطعا جامعه‌ای می‌تواند به سوی پیشرفت حرکت کند که نرخ باسوادی آن افزایشی باشد اما آمار بازماندگان از تحصیل در آن جامعه سیر نزولی داشته
باشد.


>فقر مالی و فقر فرهنگی
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و روانشناس اجتماعی در خصوص تحلیل این آمارها به آفتاب یزد گفت:«ابتدا باید تعریفی از بازمانده از تحصیل ارائه دهیم؛ کودکان و نوجوانان بین 6 تا 18 سال وقتی که در چرخه آموزش قرار نمی‌گیرند این افراد بازمانده از تحصیل محسوب می‌شوند که به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ یک گروه کسانی هستند که در مناطق
صعب العبور، روستاهای دورافتاده و مناطق عشایری زندگی می‌کنند
یا در حاشیه شهر‌ها سکونت دارند اما والدین آن‌ها نمی‌توانند یا نمی‌خواهند آن‌ها را به مدرسه بفرستند.این گروه از بازماندگان از تحصیل اصلا رنگ مدرسه را نمی‌بینند.برای مثال فردی در یک منطقه روستایی خیلی دورافتاده است که در آن روستا مدرسه نیست و باید برای رسیدن به مدرسه کیلومتر‌ها راه برود.تقریبا یک آماری حدود 5/2 تا حدود 3 درصد از کل افراد واجب التعلیم در کشور ما کسانی هستند که بازمانده از تحصیل اند. یک گروه دیگر هم کسانی هستند که وارد مدرسه می‌شوند اما در طول زمان از چرخه آموزش خارج می‌شوند که این مورد هم دلایل مختلف می‌تواند داشته باشد. یک بخشی از آن‌ها می‌تواند به دلیل تعصب خانواده‌ها مخصوصا روی دختران باشد که یا اجازه درس خواندن به آن‌ها را نمی‌دهند یا تا یک مقطعی کمی دختران می‌توانند درس بخوانند. یک بخش بزرگ دیگر این اتفاق به دلیل فقر مالی است. فقر مالی و به تبع آن فقر فرهنگی باعث می‌شود که خانواده‌ها اجازه ندهند که بچه‌ها ادامه تحصیل بدهند. »
>برخی از دلایل بازماندگی از تحصیل
وی ادامه داد:« غیر از مواردی که اشاره شد خانواده‌های بی‌سرپرست هم مطرح هستند. خانواده‌هایی که سرپرستشان فوت کرده است و از لحاظ اقتصادی اعضای خانواده مجبور هستند که کار بکنند که معمولا اکثر این افراد به کودکان کار تبدیل می‌شوند.غیر از این موارد یک نکته دیگری که وجود دارد بحث خانواده‌های بدسرپرست است؛ والدینی که معتاد هستند یا در کار خلاف به سر می‌برند معمولا به فرزندان خود اجازه نیم دهند که وارد چرخه تحصیل شوند. یک دلیل دیگر هم مسئله دیرآموزی است؛ یعنی برخی از بچه‌ها هستند که نسبت به سایر بچه‌ها مطالب را دیرتر یاد می‌گیرند و ساز و کار مناسبی در آن منطقه وجود ندارد تا آموزش متناسب با آن‌ها در نظر گرفته شود لذا این گروه هم از چرخه آموزش خارج می‌شوند. این مسئله یک بعد قضائی هم دارد و آن این است که والدینی که کار خلاف می‌کنند و نمی‌خواهند آدرسشان شناسایی شود برای اینکه از طریق فرزند نتوانند آن‌ها را پیدا کنند از ادامه تحصیل فرزندان ممانعت
می‌کنند. »
>گروهی برای پیگیری در وزارت آموزش و پرورش
شریفی یزدی ادامه داد:« نرخ باسوادی در کشور ما در نسبت با سال 57 به میزان زیادی بالا آمده است.یعنی از حدود 50 درصد به حدود 90 درصد رسیده است. ولی هنوز یک جمعیت کثیری از جامعه ایران بی‌سواد هستند و آمار‌ها در این خصوص متفاوت است. اما بین تقریبا 10 میلیون تا 14 میلیون ذکر می‌شود که این آمار نسبتا بالا است. دلیل اینکه این آمار به صفر نمی‌رسد این است که مبانی انسداد بی‌سوادی در کشور ما هنوز کامل نیست.یعنی باب‌های انسداد هنوز کامل نشده است که خب یکی از مهمترین باب‌ها همین بحث بازماندگان از تحصیل هستند. طبیعتا آن‌ها به چرخه اضافه می‌شوند و باعث می‌شود که نرخ باسوادی ما در کشور به طور مطلق صد در صد نشود. یک کارهایی توسط نهضت سواد آموزی و سایر دستگاه‌ها انجام شده است که تا حدی موفق بوده است اما کافی نیست. به خاطر همین پیشنهاد این است که ما در وزارت آموزش و پرورش یک گروهی را برای پیگیری داشته باشیم.یعنی یک مجموعه‌ای وجود داشته باشد که وقتی یک کودکی از چرخه آموزش حذف شده است پیگیر چرایی این موضوع شوند.عوامل باید شناسایی شود و برای آن ساز و کار طراحی گردد. »
>عواملی در داخل نظام آموزشی
جعفر بای جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعی در این خصوص به آفتاب یزد گفت:«در خصوص افزایش آمار بازماندگان از تحصیل باید به چند نکته در ابتدا اشاره کنم.ما گروهی را که شرایط تحصیل پیدا می‌کنند لازم التعلیم می‌گوییم. یعنی کسانی که باید تحت آموزش قرار بگیرند. لازم التعلیم‌ها در گذشته‌هایی نه چندان دور به خاطر عدم دسترسی به مدرسه توان ورود به سیستم آموزش و پرورش را از ابتدا به ساکن نداشتند و برای همیشه از آموزش محروم می‌ماندند.ولی امروزه به خاطر گسترش نظام تعلیم و تربیتی و شرایط گشایش مدارس در اقصی نقاط کشور بیشترین لازم التعلیم‌ها امکان حضور در مدرسه را پیدا می‌کنند. ما از جمله کشور‌های موفقی هستیم که نظام آموزشی ما بیشترین لازم التعلیم‌ها را جذب خود می‌کند. 99 درصد لازم التعلیم‌ها در نظام آموزشی ایران جذب آموزش میشوند ولی پایداری آن‌ها در داخل نظام موضوع بسیار مهمی است. به عبارتی تداوم حضور دانش‌آموزان و ادامه تحصیل آن‌ها از مهمترین راز و رمز‌های موفقیت در یک نظام آموزشی است. آموزش و پرورش نمی‌تواند تمام لازم التعلیم‌های جذب شده را درون سیستم حفظ کند.برخی دلایل بیرونی یعنی اتفاقاتی که در بیرون از نظام آموزش و پرورش می‌افتد باعث حذف این افراد از چرخه آموزش می‌شود.به عنوان مثال دوری مسافت، عدم پرداخت هزینه و یا ضرورت لزوم به کار باعث حذف دانش‌آموزان از چرخه آموزش می‌شود.عوامل دیگر در داخل نظام آموزشی است مثل تکرار پایه مردودی، رفتار خشن و تنبیه‌های بدنی و یا عدم جذب فراگیران در درون سیستم و مشکلاتی از این دست مانند هزینه بالا تعلیم و تربیت. این قسمت دوم بسیار حائز اهمیت است زیرا بر می‌گردد به اینکه نظام‌های آموزشی باید تلاش و کوشش فراوانی را برای فراهم کردن شرایط مناسب جهت ادامه تحصیل فراگیران داشته باشند تا آنان با طیب خاطر در نظام آموزشی به تعلیم و تربیت ادامه دهند. اما امروزه متاسفانه به دلایل فراوان و مشکلات زیاد خود نظام آموزشی مانع ادامه تحصیل می‌شود و با بروز مشکلاتی لازم التعلیم‌های جذب شده را از گردونه تحصیل پس می‌زند.وقتی رکود اقتصادی و مسائلی از این دست هزینه خانواده‌ها را ارتقا می‌دهد ما شاهد نان‌آور شدن فرزندان خردسال برای خانواده‌ها می‌شویم و لذا بسیاری زیر سن قانونی کار ناچار به انجام فعالیت‌های کمکی برای اخذ درآمد می‌شوند. کودکان کار یکی از مصادیق بارز این مسئله می‌باشند.»