اخبار ویژه

  متهم تولید نقدینگی در دولت سابق طلبکار دولت رئیسی شد!
رئیس کل بانک مرکزی در دولت روحانی در حالی درباره عملکرد دولت جدید ابهام‌پراکنی می‌کند که بالاترین آمارهای منفی اقتصادی متعلق به دوره مدیریت اوست.
روزنامه ایران با انتقاد از مواضع سیاسی‌کارانه و تخریبی عبدالناصر همتی نوشت:
همتی در آخرین «حمله» یا «غر زدن» خود از دلایل تورم پرده برداشته و به گمان خود چشم بسته غیب گفته‌است. همتی تلویحاً افزایش نرخ رشد نقدینگی، پایه پولی و حذف ارز ترجیحی را از دلایل اصلی تورم می‌داند و احتمالاً حین نوشتن این جملات یادش نبوده که خودش یکی از بانیان وضع موجود است.


رئیس کل سابق بانک مرکزی در «توئیتر» خود نوشت: «دنبال پشت پرده گرانی‌ها نباشید؛ اعلام حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی و دارو در ابتدای سال، محاسبه حقوق گمرکی و نرخ دلار در بودجه با نرخ ETS، تداوم نقدینگی با اضافه برداشت و ریپو بی‌سابقه (۲۰۰ همت) بانک‌ها، رشد نرخ دلار از اول سال، رشد قیمت‌های جهانی و... همگی توضیح‌ دهنده تداوم تورم روی پرده است.»
در زمینه ارز ترجیحی آقای همتی در دوره ریاست خود بر بانک مرکزی هیچ‌گاه اظهارنظر جدی در مخالفت و موافقت با این ارز نگفته، اما هر چه باشد چاهی به نام ارز ترجیحی توسط دولت قبل و از آن جلسه کذایی کنده شده، چاهی که هزار عاقل باید بالای آن جمع باشند تا پر شود.
همتی یکی از دلایل نرخ تورم در روز‌ها و ماه‌های اخیر را اضافه برداشت بانک‌ها و ریپو بی‌سابقه سیستم بانکی می‌داند که رقم آن را در حدود 200 هزار میلیارد تومان عنوان کرده است. در واقع همتی تلویحاً می‌گوید که پایه پولی رشد بالایی در نه ماهی که دولت فعلی روی کار آمده، داشته و به اتکای این موضوع رشد نقدینگی ممتد شده و تورم ادامه پیدا کرده است. اما این موضوع هم میراثی به جا مانده از دولت قبل است. لازم است به یاد داشته باشیم که رکورد رشد متغیرهای پولی همچنان در اختیار همتی بوده و رشد 140 درصدی نقدینگی (حدودا 2200 میلیارد تومان) و 120 درصدی پایه پولی (تقریباً 270 هزار میلیارد تومان) از نیمه اول سال 97 تا 99 چیزی نیست که مسببان آن بخواهند با گذشت کمتر از چند ماه در جایگاه نقد فنی و خیرخواهانه بنشینند.
میزان نقدینگی و پایه پولی تا پایان دی ماه 1400 به ترتیب به 4 هزار و 507 هزار میلیارد تومان و 567 هزار میلیارد تومان رسیده که در مقایسه با پایان سال 99 به ترتیب 30 و 24 درصد رشد داشته‌اند. اما آیا این پایه پولی در دولت جدید خلق شده و تمام آن نیز از سمت بانک‌ها بوده است؟ مشخصاً خیر. اولاً پایه پولی را که در دولت جدید خلق شده باید از شهریور ماه محاسبه کرد که در حدود 49 هزارمیلیارد تومان بوده است. دوم اینکه حجم اوراقی که در دولت روحانی و بخصوص در سال 99 فروخته شده کمی کمتر از185 هزار میلیارد تومان بوده که رشد 108 درصدی در مقایسه با سال 98 را نشان می‌دهد.
این در حالی است که دولت جدید فقط حدود 50 هزارمیلیارد تومان اوراق بدهی منتشر کرده و درعین حال حدود 75 هزار میلیارد تومان از اوراقی را که در دولت قبل فروخته شده و سررسید آن رسیده بود نیز تسویه کرده است. به حساب دیگر دولت به‌صورت ماهانه 11 هزار میلیارد تومان اوراق سررسید شده را تسویه می‌کند و بسیار کمتر از آن اوراق جدید منتشر می‌کند. نگرانی اکونومیست از کمانه کردن تحریم علیه غرب
یک نشریه اروپایی هشدار داد که در وضعیت اقتصادی شکننده فعلی، تحریم‌های آمریکا علیه روسیه می‌تواند از کنترل خارج شود و از لحاظ راهبردی به غرب آسیب بزند.
اکونومیست با اشاره به رگبار تحریم‌های آمریکا و غرب علیه روسیه نوشت: این شرایط نظم سیاسی و اقتصادی جهان را به حوزه‌های ناشناخته سوق داده است. اگرچه حمله ناگهانی روسیه همه را شوکه کرد، واکنش اقتصادی غرب در قالب تحریم‌ها به همان اندازه شگفت‌انگیز بوده است. دور اول تحریم‌ها بانک‌ها و صادرات فناوری روسیه را هدف قرار داد. دور دوم دسترسی به شبکه پیام‌رسانی مالی سریع را قطع کرد و مهم‌تر از همه، اکثر ذخایر بانک مرکزی روسیه در خارج از کشور را مسدود کرد. پیش از این، اقتصاد هیچ کدام از کشور‌های عضو گروه ۲۰ هرگز با چنین تحریم‌های اقتصادی شدیدی مواجه نشده بود و این همه تحریم را در مدت زمان کوتاهی تجربه نکرده بود.
در دو دهه گذشته، تنها ایران، ونزوئلا و افغانستان دارایی‌های خارجی بانک مرکزی‌شان مسدود شده است. آنچه روسیه را به طور قاطع از این موارد متمایز می‌کند، اندازه آن است. روسیه به عنوان یازدهمین اقتصاد بزرگ جهان، یک غول بزرگ است.
جاه طلبی‌های کسانی که از تحریم‌ها استفاده می‌کنند بسیار بزرگ‌تر از پایان دادن به جنگ اوکراین است. اگر هدف جنگ اقتصادی غرب، پایان دادن به جنگ در اوکراین باشد، تجربه تاریخی نشان می‌دهد که اقدامات متفاوتی مورد نیاز است. تحریم‌ها به تنهایی سابقه ضعیفی در توقف ماجراجویی‌های نظامی دارند.
تحریم‌های روسیه چه تاثیری خواهد داشت؟ شوک مالی اولیه مطمئناً شدید خواهد بود و منجر به تورم جدی خواهد شد. با این حال، دلیلی وجود دارد که انتظار داشته باشیم، اگر روسیه این بحران فوری را پشت سر بگذارد، پس از آن برای مدتی با نرخ رشد پایین یا منفی پیش خواهد رفت. ایران در سال‌های ۲۰۱۲ و ۲۰۱۸ در نتیجه تحریم‌های غرب دچار بحران‌های ارزی حاد شد، اما پس از انقباضات اولیه، شرایطش تعدیل و تثبیت شد.
انزوای اقتصادی روسیه پیامد‌های شگرفی برای اقتصاد جهانی خواهد داشت که تابعی از نقش آن به عنوان تامین کننده پیشروی چندین کالای کلیدی است. تحریم‌های جامع علیه ایران و ونزوئلا عمدتاً در بخش‌های خاصی از بازار نفت بر اقتصاد جهان تأثیر گذاشت. اما تحریم‌های غرب علیه مسکو مطمئناً تعدیل دردناکی را بر اقتصاد جهانی تحمیل می‌کند و بر توانایی روسیه برای تأمین سهم متنوع خود از سبد کالای جهان تأثیر می‌گذارد. روسیه تولیدکننده ۶ درصد آلومینیوم، ۷ درصد نیکل، ۱۲ درصد نفت خام، ۱۸ تا ۱۹ درصد گندم جهان است. صادرات گاز طبیعی و تأمین یک چهارم مس جهان را هم باید به موارد بالا اضافه کرد.
شوک‌ها در حال حاضر بیشتر شده‌اند. اختلال در زمان جنگ، کمبود عرضه و ترس از تحریم‌ها شوک قیمت جهانی کالا‌ها را به همراه دارد. این ممکن است یک رکود جهانی را آغاز کند و ثبات سیاسی جوامع در شمال آفریقا، خاورمیانه، آسیا و فراتر از آن را تضعیف کند.
تحریم‌ها دیگر ابزار تیغ جراحی نیستند که از جهانی شدن بهره‌برداری کنند. بلکه در مقیاس فعلی، طوفانی هستند که ماهیت اصل جهانی شدن را به طرق اساسی تغییر خواهد داد. مجازات روسیه با اقدامات اقتصادی، مالی و دیپلماتیک ضروری است. اما سیاستگذاران غربی باید در طراحی بسیار محتاط باشند. وقتی این تصور که تدابیر دائمی هستند، باقی بماند، هر فرصتی برای استفاده از آن‌ها برای هدایت شرایط به سوی صلح در اروپای شرقی از بین خواهد رفت.
در اقتصاد جهانی شکننده، اثرات سیاسی و اقتصادی ناخواسته تحریم‌ها می‌تواند به سرعت از کنترل خارج شود. واشنگتن پست: دشمنی شدید با آمریکا چین و روسیه را متحد کرد
روزنامه واشنگتن پست با هشدار درباره اتحاد بی‌سابقه چین و روسیه نوشت: چسبی که این دو کشور را به هم می‌چسباند، خصومت مشترک شدیدشان با آمریکا و اعتقادشان به این باور است که، آمریکا یک ابرقدرت رو به افول است و باید نهایت استفاه را از ضعف او بُرد.
این روزنامه در نوشته‌ای آمیخته با خشم می‌نویسد: پوتین و
شی جینپنگ اخیرا در حاشیه مراسم افتتاحیه «بازی‌های المپیک زمستانی پکن» با هم دیدار کردند. آن دیدار خیلی نمادین بود و سراسر ابلاغ پیام به دنیا. این دو غول اوراسیا، دیکتاتورهایی هستند بشدت مورد سرزنش. حالا این دو آنطور که در پکن ظاهر شدند، در صف حمایت از هم ایستاده‌اند. این دو غول، فقط حفظ ظاهر نکردند و این وحدت را به عمق برده‌اند و بیانیه مشترک قابل توجهی هم صادر کردند در قالب افزون بر ۵ هزار کلمه.
این مجموعه کلمات در کنار هم، یک برنامه کار برای یک برخورد مرکّب با ایالات متحده را طرح ریزی کرده است. دو کشور در این بیانیه مشترک؛ هریک لیست قطور مطالبات سیاست خارجی طرف مقابل را تأیید می‌کنند. روسیه؛ مخالفت چین با «هر گونه استقلال تایوان» را تایید می‌کند. چین؛ «گسترش بیشتر ناتو» را محکوم می‌کند و ضمناً با خرید ۱۱۷.۵ میلیارد دلار نفت و گاز از روسیه هم موافقت می‌کند. البته در این بیانیه پکن مستقیما به روسیه چراغ سبز برای حمله به اوکراین نشان نمی‌دهد. اما از فحوای کل پیام بیانیه کاملا هویداست که اگر این تجاوز اتفاق بیفتد، پکن به پوتین کمک خواهد کرد تا در برابر تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی آمریکا و متحدانش تاب بیاورد.
این سند به صراحت اعلام می‌کند: «هیچ محدودیتی برای دوستی متقابل طرفین» و «هیچ ممنوعیتی برای همکاری طرفین در هیچ زمینه ای» وجود ندارد. این یعنی اینکه؛ بزودی شاهد تبادل اطلاعات و تولید تسلیحات، فیمابین این دو غول خواهیم بود. این یک رخداد عجیب و بدیع در روابط چین-روسیه است. از اوایل جنگ سرد در دهه ۱۹۵۰ که میان «جوزف استالین» و «مائو تسه دونگ» یک اتحادی بوجود آمد، تا به امروز تاریخ در حافظه ندارد که چین و روسیه این قدر آشکار و همه‌جانبه در تمامی امور جهانی، با هم متعهد به همکاری بشوند.
اما امروز ما شاهد این تحول تاریخی هستیم. «شی» و «پوتین» در بیانیه مشترکی که در پکن امضا کردند، «عصر جدیدی از توسعه سریع و دگرگونی و تغییرشکل عمیق» در روابط میان دو کشور را بنیان گذاشتند. شاید برای اولین بار در تاریخ معاصر جهان ثبت می‌شود که؛ غرب امروز بخواهد یا نخواهد ناگزیر است این واقعیت جدید را هضم کند: «زوج روسیه- چین». این زوج ویژگیهای مشترکی دارند: هردو دشمن خستگی ناپذیر غرب‌اند. هردو از حیث قوت نظامی قوی‌اند. هردو از حیث برخوردار بودن از تکنولوژی مدرن پیشرفته‌اند. هردو از حیث بنیه اقتصادی، قادر به تسویه بدهی‌هایشان هستند. هردو از حیث سیاسی، با ثبات‌اند. شاید بیراه نباشد اگر اتحاد «شی- پوتین» را اتحاد دوم «چین-روسیه» بنامیم.
روسیه و چین؛ البته در خیلی از زمینه‌ها با هم تضاد منافع دارند شامل حوزه‌های اقتصاد، قلمرو مرزی، و خیلی از موارد دیگر. همین نکته مهم، عامل اصلی شکاف میان این دو است. بی‌دلیل نیست که دو کشور ۶۰ سال است که با هم دوست‌اند، اما متحد نیستند. مشارکت «چین- روسیه»؛ بدیهی است که یک مشارکت نامتوازن است. چین، بسیار بزرگتر و بسیار ثروتمندتر است و این نکته مهم به مرور زمان می‌تواند «پوتین» را آزار بدهد. اما چسبی که این دو را به هم می‌چسباند، خصومت مشترک شدیدشان با آمریکا و اعتقادشان به این باور است که، «آمریکا یک ابرقدرت رو به افول است و باید نهایت استفاه را از ضعف او بُرد». این دو در بیانیه شان تصریح می‌کنند: «جهان شاهد پدید آمدن یک روند موزون توزیع مجدد قدرت در جهان است». از حضور سر قبر بن گوریون خجالت نکشیدید؟!
وبسایت الجزیره خطاب به چند وزیر خارجه سازشکار عرب نوشت: از حضور بالای سر قبر بن گورین خجالت نکشیدید؟
الجزیره در واکنش به حضور وزاری امور خارجه امارات، بحرین، مغرب و مصر به همراه مقامات آمریکایی و اسرائیل در نشست نقب نوشت: این حضور، در مزرعه سده بوکر در صحرای نقب، مکانی که دیوید بن گورین اولین نخست‌وزیر اسرائیل زندگی و در همان جا دفن شد. بن گورین مسئول فاجعه‌ای است که در سال 1949 فلسطینی‌ها دچار آن شدند و از آن به عنوان «نکبت» یاد می‌کنند. در آن سال، در جریان پاک‌سازی قومی، فلسطینی‌ها از موطن خود بیرون رانده شدند و اسرائیل به وجود آمد. اما یادآوری نکبت و فاجعه سال  1949 به هیچ وجه اشتهای وزرای امور خارجه چهار کشور عرب که با برنج بن گورین و گوشتی که از بلندی‌های اشغال شده جولان سوریه، تهیه شده بود پذیرایی شدند، کور نکرد.
نشست نقب در بیستمین سالگرد اجلاس سران اتحادیه عرب در بیروت برگزار شد که در آن رهبران عرب در حالی که یاسر عرفات در سرزمین اشغال شده فلسطین در محاصره قرار داشت موافقت کردند تا با اسرائیل صلح و روابط خود را با تل‌آویو عادی کنند اما مشروط بر اینکه اسرائیل از اراضی فلسطین و دیگر سرزمین‌های اشغالی کشورهای عرب، عقب‌نشینی کند. 
اما در سال‌های اخیر، زمامداران خودکامه کشورهای شکست خورده و دارای اختلاف عرب، که از بهار عربی به وحشت افتاده بودند، بر اثر فشارهای آمریکا به  سوی عادی ‌سازی روابط با اسرائیل شتافتند و سرزمین اشغال شده فلسطین را کاملا به فراموشی سپرده‌اند. فلسطینی‌ها، این نشست را خیانت به آرمان‌ها می‌دانند. 
هیچ یک از وزرای خارجه عرب که در مرزعه بن گورین حضور پیدا کردند، زحمت حضور در کرانه باختری اشغالی را به خود نداده‌اند، شاید به علت شرمساری و شاید هم ترس از واکنش فلسطینی‌ها. این همایش فاجعه بار بود. 
گرچه ممکن است این روزها دولت بایدن به علت بحران اوکراین چندان توجهی به خاورمیانه نداشته باشد اما باید دانست که ده‌ها هزار نیروی آمریکایی همچنان در پایگاه‌های مختلف در منطقه خاورمیانه مستقر هستند. 
اسرائیل از دولت بایدن می‌خواهد که ایران را همانند روسیه به حساب آورد و تهران را نه فقط تهدیدی علیه خاورمیانه بلکه جهان به شمار آورد. 
با مشغول شدن ذهن قدرت‌های جهانی به جنگ سرد و در عین حال سوزان جدید در اوکراین، در خاورمیانه نیز شعله‌های جنگ سرد جدید با پیامدهای فاجعه بار، زبانه می‌کشند و در این میان مردم اوکراین و فلسطینی‌ها، بهای هنگفت این دو جنگ سرد را می‌پردازند.
آمریکا، روسیه را به علت حمله به اوکراین و برنامه‌های مسکو برای تقسیم این کشور محکوم و در عین حال به جهانیان درس دموکراسی می‌دهد؛ اما فلسطینی‌ها و اعراب در عین ناباوری حمایت بی‌قید و شرط واشنگتن از اسرائیل و پشتیبانی بایدن از زمامداران خودکامه عرب را شاهد هستند.
تصور کنید که وزیر امور خارجه روسیه همزمان با بمباران، اشغال و تقسیم اوکراین، در استالینگراد میزبان وزیر امور خارجه آمریکا و چهار کشور متحد اروپایی واشنگتن باشد و شرکت کنندگان در این همایش، گیلاس‌های مشروب خود را به نشانه جشن گرفتن اقدامات روسیه بالا ببرند و از اوکراین بخواهند تا در ایام عید پاک از تشدید مناقشه خودداری کند، چه وضعیتی پیش خواهد آمد. اکنون می‌توانید تصور کنید که فلسطینی‌ها چه احساسی درباره همایش وزرای امور خارجه عرب در مزرعه و در جوار گور بن گورین دارند.