روی زشت فوتبال، جرئت داری بباز!

تصور کنید در یک روز با ۴۵۰ پیام تهدید به مرگ روبه‌رو شوید. تصور کنید علاوه بر خودتان، خانواده و عزیزانتان هم با همین تعداد و شاید بیشتر پیام در فضای مجازی تهدید شوند، چه احساسی پیدا می‌کنید؟
این اتفاقی است که حتی در میادین جنگ نیز دیده نمی‌شود، حتی در تسویه‌حساب‌های خونین مافیایی و زد‌وخورد‌های اراذل و اوباش هم نمی‌توان این میزان تهدید را دید، اما وقتی پای فوتبال در میان باشد، آن وقت اوضاع متفاوت می‌شود!
روزگاری می‌گفتند که فوتبال برد و باخت دارد. درست هم می‌گفتند یک سر این بازی جهانی برد است و یک سرش باخت، تازه خیلی وقت‌ها دل‌ها را تیم بازنده می‌ربود، اما تمام این‌ها را فراموش کنید. این‌ها مربوط به دورانی بود که فوتبال شبیه رؤیا بود و افسونگری ستارگانش همه را سحر می‌کرد، دورانی که خبری از تهدید و توهین نبود، دورانی که حتی اگر تیمی می‌باخت فرصت برای جبران به آن می‌دادند. امروز شکست در فوتبال برابر است با نابود شدن، توهین شنیدن و تهدید شدن، یعنی شنیدن بدترین الفاظ و تحمل شدیدترین برخوردها، تازه اگر فقط مربوط به خود بازیکنان یا مربیان بود باز هم غمی نبود، اما وقتی پای خانواده به میان می‌آید آن وقت اوضاع متفاوت می‌شود.
این روز‌ها فوتبال روی کثیفش را به تیمی نشان می‌دهد که همه توقع قهرمانی از آن را دارند، «بایرن‌مونیخ». سخت بود که باواریایی‌ها را مقابل ویارئال شکست خورده تصور کنیم، اما آن‌ها در مجموع دو بازی باختند تا حالا روز‌های بدتری را سپری کنند، روز‌هایی که ناگلزمن، سرمربی جوان این تیم هرگز از یاد نخواهد برد. سرمربی جوان بایرن می‌گوید: «انتقادات و ایرادات رومنیگه را می‌توانم تحمل کنم، اما توهین به خانواده به‌خصوص مادرم، آن هم در حجمی بالا را هرگز.»


این خاصیت فوتبال امروزی است، فوتبالی که بازی را به فضای مجازی باخته است. فوتبال از روزی که همین اروپایی‌ها تبدیل به صنعتش کردند، بازی را باخت تا امروز اینگونه آدم‌هایش از سرنوشت‌شان، آن هم بعد از یک باخت که در هر بازی محتمل است بیمناک شوند. فوتبال امروز به یک مار افعی می‌ماند که حتی به آن‌ها که خلقش کردند نیز رحم نمی‌کند. مگر همین اروپایی‌ها نبودند که این مار خوش خط و خال را تغذیه کردند به این امید که روزی از آن بهره ببرند، اما حالا افعی اژد‌ها شده همان سرمایه‌گذاران و مافیای چشم آبی‌ها را می‌بلعد. ناگلزمن حق دارد که اینگونه برآشفته باشد. او تا به حال این روی فوتبال را ندیده بود. ولی حالا بهتر از هر زمان دیگر متوجه بی‌رحمی و شقاوت فوتبال می‌شود.
فوتبال آن بازی زیبای دوران کودکی ما حالا دیگر هیولای بی‌رحمی است که حتی جرئت باختن در آن را هم نداری. شکست امروز دیگر پلی به سوی پیروزی نیست. باختن، یعنی بر باد رفتن حیثیت و تهدید تا مرز خانواده، یعنی نابودی، نه فرصتی برای بازگشت و جبران و پیروزی. طبیعی هم بود؛ آن‌ها که باد می‌کارند طوفان درو می‌کنند. مافیا و کارتل‌های بزرگ صنعتی اروپا از وقتی که پا به زمین پاک فوتبال گذاشتند چنان آن را آلوده مقاصد خود کردند که دیگر راهی جز پیروزی و برتری، آن هم به هر قیمت ممکن در آن وجود ندارد تا وقتی که می‌بری عزیزی هستی، اما وقتی که می‌بازی دیگر جایی نخواهی داشت، نه خودت و نه خانواده‌ات.
این واقعیت فوتبالی است که اسیر دست دلالیسم و نظام سلطه شد، فوتبالی که فیفا آن را پرورش داد، اما هر وقت که بخواهد حتی برای خود فیفا هم شاخ و شانه می‌کشد. بایرن‌مونیخ و ناگلزمن نمونه کوچک این برخورد‌ها هستند. بایرن در زمین مسابقه باخت و شاید یک بازی معمولی و فرصت یک قهرمانی را از دست داد، اما نوع برخوردی که این روز‌ها با سرمربی جوان این تیم و خانواده‌اش می‌شود، بیانگر آن است که شکست بایرن مقابل ویارئال تنها به یک شکست ساده فوتبالی ختم نمی‌شده، کسی چه می‌داند شاید پای میلیون‌ها یورو و دلار در میان بوده که با شکست بدموقع بایرن از جیب آن‌هایی که امروز خانواده او را تهدید می‌کنند پریده است و این همان صورت و روی زشت فوتبال است.
بایرن تا حالا کم نباخته، تیم‌های بزرگ دیگر هم همین‌طور، اما آن باخت‌ها را باید فراموش کرد. الان در روزگاری فوتبال بازی می‌شود که فقط باید ببری، فقط برد، آن هم به هر قیمت ممکن، والا بلعیده خواهی شد توسط خود فوتبال. پس جایی برای باختن و ادامه دادن وجود ندارد، مگر آنکه اهل مبارزه‌ای سخت باشی، مبارزه‌ای که هیچ انصافی در آن وجود ندارد، حتی برای خانواده‌ات!