یک راز فاش شد، یکی سر به مُهر مانده
پلیس جنایی پایتخت به دنبال کشف راز سرنوشت دو زن است. دو زن میانسال و جوانی که در پروندههای جداگانه ماجرای زندگیشان به یکی از پروندههای جنایی دادسرای تهران تبدیل شد. یکی در شمالشرقی کشور و دیگری در پایتخت ناپدید شد. زن میانسالی که در پایتخت ناپدید شده بود، قربانی دعوا با همسر مباشرش شد. با اعترافات هولناک این زن و شوهر، راز ناپدیدشدن زن میانسال نیز فاش شد. اما تحقیقات برای فاششدن راز سرنوشت دختر جوان از شمالشرق کشور همچنان ادامه دارد.
نخستین پرونده مربوط به زن 70 ساله تنهایی است که راز ناپدید شدن او در دل مباشرش بود. ماجرا از این قرار بود که بهمن سال گذشته برادر این زن به پلیس مراجعه کرد و خبر از ناپدید شدن خواهرش داد. او به ماموران گفت: «خواهرم در شمال تهران به تنهایی زندگی میکرد. بارها پیش آمده بود که به سفر برود و چند روزی نباشد. اما اینبار مدت طولانی است که ناپدید شده و حتی هیچ خبری هم از او ندارم. برای همین نگران شدم و تصمیم به شکایت گرفتم.»
اعترافات هولناک
با اعلام این موضوع به دستور سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی پایتخت تحقیقات درخصوص این پرونده آغاز شد. ماموران پلیس در بررسیهای خود دریافتند که این زن مدتی با مباشرش در تماس بوده است. حتی آخرین روزی که این زن ناپدید شده بود، با مباشرش تماس گرفته است. بنابراین تیم تحقیق به او مظنون شد و او را تحت بازجویی قرار داد. ولی این مرد همه چیز را منکر شد و ادعا کرد که هیچ خبری از این زن ندارد. حتی گفت که با او قرار داشته، اما این زن در لحظات آخر قرارشان را کنسل کرده است.
این اظهارات در حالی مطرح شد که پلیس دریافت او دروغ میگوید و صحبتهای ضدونقیضی دارد. بنابراین دستور بازداشت او صادر شد. این مرد در بازجوییها با اعترافاتش راز سرنوشت هولناک زن میانسال را فاش کرد. او به ماموران گفت: «مدتی بود که برای این زن کار میکردم. او یک باغ در شهریار داشت که من خودم کارهای آنجا را انجام دادم. آن باغ تقریبا هیچ نداشت. یک زمین بایر بود. من کارهای آب و برق و گاز را انجام دادم. آنجا را آباد کردم و در کل همه کارهایش با من بود. اما این زن سهم مرا نداد. تا اینکه روز حادثه با من تماس گرفت و با هم قرار گذاشتیم. برای انجام کارهایش باید به شهریار میرفتیم. من با همسرم سر قرار رفتیم. در راه بودیم که حرف سهم مرا پیش کشیدیم. ولی او گفت که من هیچ سهمی از این باغ ندارم. همسرم هم عصبانی شد.»
سوزاندن جسد
او ادامه داد: «آنها هر دو در صندلی عقب نشسته بودند. من خودرو را گوشهای پارک کردم و به مغازه رفتم تا آب بخرم. همان زمان همسرم با آن زن دعوایشان شد. مقتول میخواست از خودرو پیاده شود که همان لحظه همسرم با پا او را هل داد. او هم روی زمین افتاد و سرش به جدول خورد. خیلی ترسیدیم. وقتی بررسی کردم متوجه شدم که دیگر نفس نمیکشد. برای همین از ترسمان جسد را به رباطکریم بردیم و در بیابان آن را به آتش کشیدیم. ولی قصد کشتن او را نداشتیم. نمیخواستیم آن را زن بکشیم. همسرم هم عصبی شد و در یک لحظه این اتفاق افتاد.»
با این اعترافات، همسرم این مرد نیز دستگیر شد و در تحقیقات به پلیس گفت: «وقتی شوهرم از خودرو پیاده شد، آن زن به من ناسزا گفت و عصبی شدم. من فقط او را هل دادم و نمیدانستم که این اتفاق برایش میافتد. خودم هم خیلی شوکه شدم.»
با عترافات این زن، جسد مقتول نیز در بیابانهای اطراف رباطکریم کشف شد و بازپرس جنایی نیز دستور تحقیقات بیشتر درخصوص این پرونده را صادر کرد.
به دنبال دختری از شمالشرقی کشور
در دومین پرونده نیز ماموران پلیس آگاهی پایتخت به دنبال ردی از یک دختر جوان هستند. دختری که در یکی از شهرهای شمالشرقی کشور ناپدید شد، اما سرنخها حکایت از آن دارد که به تهران آمده و احتمالا در اینجا باید در جستوجوی او بود.
ماجرای این پرونده نیز با شکایت خانواده یک دختر 25ساله از شمال شرق کشور پیشروی بازپرس شعبه 11 دادسرای جنایی پایتخت قرار گرفت. این خانواده در تحقیقات به ماموران گفتند: «دخترمان در شهرستان محل زندگیمان از خانه خارج شد. او دیماه سال گذشته بود که برای رفتن به جشن تولد از خانه خارج شد، ولی دیگر از او خبری نداریم. در این مدت همه جا را به دنبالش گشتیم، اما فایدهای نداشت. هیچ ردی از دخترم نبود. تا اینکه هفته گذشته یک بسته پستی که حاوی چند کتاب رمان بود، به خانه ما ارسال شد. این بسته برای دخترم ارسال شده بود. وقتی آن را بررسی کردیم متوجه شدیم که از تهران و از یک شرکت اینترنتی ارسال شده است. برای همین تصمیم به شکایت در تهران گرفتیم.»
بازداشت یک مظنون
با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش در اینخصوص آغاز شد. بررسیها نشان داد که این دختر چند روز بعد از همان جشن تولد به این شرکت اینترنتی در تهران رفته و برای سرمایهگذاری از آنجا مشورت گرفته است. همچنین مشخص شد که با یکی از کارکنان این شرکت نیز در ارتباط بوده است. بسته پستی هم از سوی همان کارمند شرکت که یک پسر جوان است، ارسال شده بود. بنابراین به دستور بازپرس دادسرای جنایی، این پسر جوان بازداشت شد تا شاید راز گمشدن دختر جوان نیز فاش شود. در حال حاضر تحقیقات درخصوص این پرونده همچنان ادامه دارد.