روزنامه اعتماد
1401/01/30
سيماي سقراط در استاد خا نيكي
«كوهها باهمند و تنهايند، همچو ما با همان تنهايان». اين مصرع از سروده احمد شاملو درست باشد يا نه، حداقل كوهها شانس اين را داشتهاند تا پرچمهاي افتخار كوهنورداني از مليتها و اقوام مختلف بر چكاد آنها برافراشته شود. صعود و برافراشتن پرچمها بر ست يغ قلهها همواره افتخار بزرگي بوده است اما صعود بر تارك انديشهها كمتر اتفاق افتاده است. «دماوند» و «حيدربابا» در سرودههاي محمدتقي بهار و شهريار نماد پايداري، ايستادگي و خاطرات و هويت قومي مردمان اين مرز و بوم است. تقريبا بر ستيغ همه كوههاي هشتهزارپايي جهان پرچم ايران برافراشته شده است اما كاش شاعران و كوهنورداني عزم جزم كنند تا يكي با زبان شورانگيز خيال شعر و ديگري با شيوهها و تجهيزات به يكي از قلههاي فكري اين سرزمين كه اين روزها در بيمارستان بستري است، صعود كنند. سخن از انديشهها و مقام بلند استاد هادي خانيكي است كه به قول شاعر بايد گفت «كمر كوه كم است از كمر مور اينجا». دكتر هادي خانيكي، استادي وارسته از تبار آن فرزانگاني است كه عمادالدين نسيمي شاعر سه زبانه قرن هشتم بر سردار ميسرود: «هر دو جهان در من ميگنجد اما من در اين جهان نميگنجم». استاد خانيكي سالهاست معلم آيين گفتوگو در فضاي اجتماعي متكثر بيگفتوگوست. جامعه ايران، رنگينكماني و متكثر است؛ براي اثبات اين تكثر كافي است فقط به حوزه رسانه نظر بيفكنيم، بر اساس تازهترين آمار معاونت مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي بيش از 9 هزار مجوز رسانه در سالهاي اخير صادر شده است، افزون بر اين تعداد نشريه بايد خيل هزاران سايت و كانال خبري را در شبكههاي اجتماعي به فهرست كانالهاي ارتباطي ايرانيان افزود. در ميان اين همه مجوز و كانال ارتباطي كه شايد در كمتر كشوري نظير داشته باشد، باز از عسرت روزنامهخواني، افت و كاهش شمارگان، تعطيلي رسانههاي خصوصي و فقدان يك برند ايراني در جهان رسانه گفته ميشود. ...علل اين بيثمري تكثر رسانهاي، بيشمار است كه هدف اين نوشته در پي واكاوي آنها نيست، اما مهمترين علل اين عارضه بدخيم و مزمن از ديد طبيب حاذق ارتباطات و رسانه استاد هادي خانيكي، حديث حاضر و غايب گفتوگو و مفاهمه در حوزه عمومي ايران است كه البته گاه هست و گاه نيست. در اين وانفساي رسانهاي شاهد ظهور عارضه جديدي به اسم «راديكاليسم مجازي» در بستر شبكههاي اجتماعي هستيم كه حتي هنرمندان صاحبنام نيز از اين راديكاليسم مجازي در امان نيستند، هجمههاي اخير به هنرمنداني برجسته چون داريوش مهرجويي و اصغر فرهادي به دليل نپيوستن به اين پاندمي خطرناك مجازي، علايم قوي از روزگار برزخي «آيين گفتوگو و مفاهمه» در سپهر اجتماعي ايران است. فقدان گفتوگو و اميد در تاريخ سياسي و اجتماعي ايران است كه سالهاست اين طبيب حاذق، ضمن هشدار درباره آن، براي مداوايش جهد و اهتمام تام و تمامي داشته است. فراخوان گفتوگو و اميد خانيكي مدتهاست در زير اين گنبد مينا، طنينانداز است، گرچه به سرنوشت اين مصرع حافظ مبتلا شده كه «صد هزاران گل شكفت و بانگ مرغي برنخاست». آنچه از نوشتار و گفتار استاد خانيكي بر ميآيد بخشي از ناكاميها و نامراديهاي مردمان اين سرزمين برخاسته از فقدان اميد، گفتوگو و مفاهمه در محافل سياسي، اجتماعي و فرهنگي است. از اين روست كه ايشان سقراطوار خانه به خانه، كوچه به كوچه، كو به كوي اين شهر و سرزمين گشته است و چهره به چهره و رو به رو با همه شهروندان از همه طيفها و جوانان گفتوگو كرده است تا اميد و گفتوگويي كه حلقه مفقوده در سپهر سياسي اجتماعي ايران است، شكل بگيرد. ارتباطات و گفتوگو ميراث خدادادي بشر است كه تمدن، توسعه، پيشرفت و دموكراسي بر بستر اين خاك روييده و نشو و نما يافته است. استاد خانيكي براي تحقق اين هدف از هر عناصر فرهنگي به مثابه رسانه و كانال ارتباطي براي شكلگيري اين كيمياي هستي بهره برده است. به مدد هنر اعم از سينما، تئاتر و موسيقي و همچنين گونههاي ادبي از رمان گرفته تا شعر، تلاش كرده رسانهاي براي گفتوگو و مفاهمه درباره موانع و راهكارهاي توسعه در ايران پديد آورد. مهمتر آنكه خود ايشان در اين مسير پرسنگلاخ و خار مغيلان، در مقام يك استاد و نظريهپرداز باقي نمانده بلكه اين شيوه را به عنوان سلوك و منش اجتماعي خويش برگزيده و ساليان سال است بسان عارف رياضتكش عملگرا، سنگيني اين رسالت را بر دوش خويش كشيده است. از منظر ارتباطشناسان، اصيلترين سبك گفتوگو به سبك سقراطگونه و چهره به چهره محسوب ميشود، صد البته اين سبك اصيل گفتوگوي چهره به چهره كه با همه مزايايش وقتگير است، از نگاه استاد خانيكي دور نمانده و به يكي از برنامههاي جدي استاد تبديل شده است. از اين رو نبايد كارنامه استاد خانيكي را به صبغه سياسي و دانشگاهي ايشان فروكاست، بلكه بايد با فراتر رفتن از اين سطحينگريها كه متاسفانه سكه رايج روزگار شده است، اين معلم گفتوگو و اميد را از تبار فرزانگان معرفي كرد و با فراتر رفتن از كند و كاو در آثار قلمي و گفتارشان، شناخت دقيق و جامع مقام و انديشه آنان را در پيوند با سلوك و منش اجتماعي و فرديشان جست. گفتار و نوشتار استاد خانيكي با شخصيت نجيب اين معلم اميد و گفتوگو عجين شده است و حتي كساني كه با ايشان حشر و نشر دارند اذعان دارند كه حسن اخلاق و نجابت ايشان از نوشتارها و گفتارهايشان دوستداشتنيتر است و همين ويژگيها اين معلم اخلاق و رسانه پر ارج را بر صدر دلها نشانده است. با مرور توامان كارنامه فكري، دانشگاهي و سلوك و منش دكتر خانيكي ميتوان به يقين پي برد در جغرافياي ذهني و شخصيتي و آرمانشهر مورد نظر ايشان، همه بنيآدم حتي فاشيستها نيز حق حيات دارند و هيچ گروهي را به جرم انديشه، دين، مذهب، باور، رنگ، نژاد و زبان نميتوان نفي بلد كرد. در مكتب حقايق و پيش اديب عشق ارتباطات و رسانه ايران از هر نحله فكري، سياسي، مذهبي گرد آمده و توشه اندوخته است. به عبارتي ايشان را بايد استاد رنگينكماني دانشگاه وصف كرد كه طيفهاي متنوعي در درسش حضور يافتهاند. در اين روزهاي دشوار هرچند كوه صبر دوستداران دكتر خانيكي در دست خبر متاثركننده بيماري ايشان چون موم نرم شده است، اما بياييد ضمن دعا براي سلامتي اين استاد فرزانه در اين روزهاي مبارك ماه رمضان، به فراخوان گفتوگو، اميد و مفاهمه ايشان بپيونديم و با عبور دستهجمعي از تيغههاي تيز و فراز و نشيبهاي روزگار بر بام قله مرتفع گفتوگو و اميد صعود كنيم و پرچم مفاهمه را بر چكاد اين قله زوالناپذير و سرمايه بزرگ علمي و فرهنگي برافراشته سازيم.
سایر اخبار این روزنامه
زيستگاهي به وسعت يك امپراتوري
هشدار رييسجمهوري به رژيم صهيونيستي
يادداشتهاي امروز
ديوار بلند مخالفت در مقابل جامعه پزشكي
ايران آماده است امريكا تاخير دارد
براي كاهش تورم بايد تلاش كرد
آن ذهن خلاق آن پنجههاي يگانه
ريشههايي از رواج خشونت
پايگاه اجتماعي بلاي جان اصولگرايان
اين همه حرف؟
سيماي سقراط در استاد خا نيكي
از تبار آزادگي
گيلان؛ با هواي پاك و «آب و خاك» آلوده
ميانكاله و سرمايه اجتماعي
تعارض منافع سوداگران در ميانكاله
ميانكاله بستر توسعه اكوتوريسم پايدار