روزنامه اعتماد
1401/01/30
از تبار آزادگي
هادي خانيكي را بايد مرد ميدانهاي متفاوت، مرد شرايط دشوار اجتماعي، مرد آرام دوران التهابهاي ايدئولوژيك، مرد عرصه پيچيدگيها و تنشهاي سياسي، مرد گرم و سرد چشيده مبارزه براي آيين و آزادي و... بگذاريد ساده و سرراست بگويم: انساني از تبار «مرداني براي تمام فصول» ناميد. اولين ديدار من با ايشان در سال 1360، در تهران و در پارك شريعتي اتفاق افتاد. سال تب و تابهاي تند سياسي بود و آشوبهاي خياباني و دغدغههاي ذهني. به همراه دوستاني از آن شرايط فاصله گرفته بوديم و براي مسائل ذهني خود و خروج از آن بحرانهاي تئوريك در تحليل اوضاع و احوال سياسي-اجتماعي و سردرگميهاي راهبردي در عمل، به دنبال شور و مشورت بوديم. آقاي خانيكي آموزگار منطقه سه بود و من در منطقه دو در مقطع راهنمايي تدريس ميكردم. پسزمينه آشنايي غيرحضوري ما به شيراز برميگشت. ايشان اوايل دهه پنجاه چند سالي دانشجوي دانشگاه شيراز بود و به پيگيري مسائل و تحولات آنجا علاقهمند مانده بود و من هم وصف او را از دوستاني مشترك شنيده بودم و به جستوجوي وي برآمده بودم. خانيكي، پيشتر دانشگاه شيراز را نيمهكاره گذاشته بود و به تهران آمده بود و بنا به اقتضاي شرايط روزگار و حوادث سال 54، به ديار فرنگ رفته بود و با وقوع انقلاب بازگشته بود. اينك در سال 60، او هم بريده از پيشينهاي ايدئولوژيك و سازماني كه دچار انحراف و اعوجاج شده بود، هويت فردي و مستقل خود را نمايندگي ميكرد. خيلي زود با هم جوش خورديم. همزباني ديديم و همدلي حاصل شد. گاهي همكار شديم و دوستي پايدار ماند. اما چرا خانيكي را هم ميتوان مردي براي تمام فصول دانست؟ و من او را چگونه شناختم؟ يك آنكه، خانيكي اهل انديشه و خردورزي است، در مواجهه با مجهولات ابتدا تامل ميكند و فكورانه سخن ميگويد. بيدليل نيست كه در شرايط سخت و دشوار مرجع مشورت است. چه دانشجويي ساده باشي يا بالاترين مقام دستگاه اجرايي و سيد شريف و نجيب دولت اصلاحات، با يكبار همنشيني و همصحبتي درمييابي كه خانيكي از مصاديق شعر سعدي است كه: همنشين تو از تو به بايد/ تا تو را عقل و دين بيفزايددو آنكه، كولهبار تجربه است.
هم فعال دانشجويي و مبارز سياسي بوده است در رژيم گذشته و هم مديركل و معاون وزير و مشاور رييسجمهور در جمهوري اسلامي. هم آموزگار و استاد دانشگاه، هم روزنامهنگار و سردبير مطبوعات و نيز، هم كادر انقلابي بوده و هم عضو مركزيت حزب اصلاحطلب. چنين شخصيتي، منشوري از تجربهها و خاطرهها و درسها و پندهاست. سه آنكه، مومن و اخلاقگراست. خانيكي البته امامزاده نيست، از خطا و اشتباه هم مصون نيست. مهم اين است كه در تفسير و تحليلها و در ارزيابيها و داوريهايش ميكوشد تا پروا كند و مسائل شخصي را دخالت ندهد. نظام باورها و ارزشهاي وي در گذر زمان با آزمونهاي مختلفي محك خورده و به تدريج به عياري بالا از صُلبي و زلالي و انسجام رسيده است. فروتني و بردباري وي، سادهزيستي و خويشتنداري، نرمخويي و مدارايش با دوستان و ديگران نتيجه همين نگاه مومنانه و منش اخلاقگراي اوست. بر اين فهرست ميتوان افزود بيآنكه اغراق باشد يا نگران باشيم كه توهّمي برانگيزد يا بيم غرور برود. اما، ادامه اين سخن را بگذار تا وقت دگر...
سایر اخبار این روزنامه
زيستگاهي به وسعت يك امپراتوري
هشدار رييسجمهوري به رژيم صهيونيستي
يادداشتهاي امروز
ديوار بلند مخالفت در مقابل جامعه پزشكي
ايران آماده است امريكا تاخير دارد
براي كاهش تورم بايد تلاش كرد
آن ذهن خلاق آن پنجههاي يگانه
ريشههايي از رواج خشونت
پايگاه اجتماعي بلاي جان اصولگرايان
اين همه حرف؟
سيماي سقراط در استاد خا نيكي
از تبار آزادگي
گيلان؛ با هواي پاك و «آب و خاك» آلوده
ميانكاله و سرمايه اجتماعي
تعارض منافع سوداگران در ميانكاله
ميانكاله بستر توسعه اكوتوريسم پايدار