انعطاف آمريكا در برابر ايران؛ -بايدن به برجام نياز دارد

آرمان ملی- احسان انصاری: با توجه به گمانه‌زنی‌هایی که قبل از نوروز درباره برجام و مذاکرات هسته‌ای مطرح بود این احتمال وجود داشت که تا قبل از نوروز برجام امضا شود و مذاکرات پایان پیدا کند. با این‌وجود با چالش‌هایی که در این زمینه ایجاد شد و جنگ بین روسیه و اوکراین بسیاری از معادلات برجامی تغییر کرد و درنهایت برجام تاکنون به نتیجه مطلوب نرسیده است. مواضع مقامات ایران و آمریکا نشان می‌دهد که طرفین نسبت به گذشته از انعطاف‌پذیری بیشتری برخوردار شده‌اند. با این ‌وجود همچنان سرنوشت برجام در هاله‌ای از ابهام باقی‌ مانده است. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی آخرین تحولات پیرامون برجام با دکتر علی بیگدلی، تحلیلگر روابط بین‌الملل گفت‌وگو کرده که در ادامه می‌خوانید. مذاکرات برجام در حالي ادامه دارد که برخلاف گمانه‌زني‌ها هنوز نتيجه‌اي حاصل نشده است. به نظر شما مهم‌ترين دليل تأخير در تصميم‌گيري در مذاکرات چيست؟ آيا با وجود چنين شرايطي مي‌توان نسبت به نتيجه رسيدن مذاکرات خوش بين بود؟
واقعيت اين است موضوعاتي که امروز محل اختلاف است و ايران و آمريکا مواضع متفاوتي نسبت به آن دارند، موضوعاتي نيست که ارتباطي با متن برجام داشته باشد، بلکه موضوعاتي است که به بيرون از متن برجام ارتباط دارد. در ماه‌هاي گذشته و هنگامي‌که مذاکرات نزديک بود به نتيجه برسد، ديدگاه‌هايي در داخل کشور مطرح شد بدين نحو که اگر قرار است بر سر برجام توافق صورت بگيرد بايد درباره همه مسائل مورد اختلاف توافق شود. اين موضوع بود که باعث شد مذاکرات تاکنون به نتيجه نرسد. هدف از بيان چنين ديدگاهي نيز اين بود که برخي نهادها که مورد تحريم قرار گرفته بودند از ليست تحريم‌ها برداشته شوند که مهم‌ترين آنها سپاه پاسداران بود. اين در حالي است که مقامات آمريکا بر اين باور هستند که تحريم سپاه در درون برجام نبوده، بلکه اتفاقي بوده که بيرون از برجام رخ‌ داده است. آمريکايي‌ها عنوان مي‌کنند اگر قرار است سپاه را از ليست تحريم‌ها خارج کنند در مقابل ايران نيز بايد متعهد شود که در برخي رويکردهاي منطقه‌اي خود تجديدنظر کند. در سال1394 هنگامي‌که آقاي روحاني برجام را امضا کرد از برجام2 و3 نام برد. هدف وي نيز اين بود که در چارچوب برجام 2 و3 در برخي رويکردهاي ايران در منطقه تجديدنظر صورت بگيرد. واقعيت اين است که ميزان نفوذ ايران در بين کشورهاي منطقه در شرايط کنوني يکي از موضوعات مناقشه‌آميز براي کشورهاي غربي و به‌خصوص آمريکاست. اين وضعيت تا حدود زيادي براي ايران نيز وجود دارد.
چرا اين موضوع در شرايط کنوني به محل مناقشه در مذاکرات برجام تبديل‌ شده است؟
کشورهاي متحد آمريکا در منطقه مانند رژيم صهيونيستي، عربستان و برخي از کشورهاي حاشيه خليج‌فارس به اين نتيجه رسيده‌اند که امضا شدن برجام و محدود کردن برنامه هسته‌اي ايران مشکلي را حل نخواهد کرد و چالش‌هاي منطقه‌اي همچنان بين ايران و آنها وجود خواهد داشت. نکته مهم اين است که در شرايط کنوني به نتيجه رسيدن برجام براي ايران و آمريکا از اهميت زيادي برخوردار است و به همين دليل هر دو طرف به دنبال اين هستند که هرچه زودتر به توافق دست پيدا کنند و وارد فاز جديدتري شوند. واقعيت مهمي که امروز در جامعه وجود دارد اين است که مشکلات اقتصادي کشور روزبه‌روز شکل جدي‌تري به خود گرفته و به نظر مي‌رسد درصورتي ‌که برجام امضا نشود و تحريم‌ها برداشته نشود، اين مشکلات به ‌راحتي مرتفع نخواهد شد. اينکه برخي عنوان مي‌کنند اقتصاد کشور را به برجام گره نزده‌اند، صحيح نيست، چراکه در واقعيت اين اتفاق رخ‌ داده است. ما نيازمند سرمايه‌گذاري خارجي هستيم و تا زماني که اين اتفاق رخ ندهد، نمي‌توان نسبت به برطرف شدن مشکلات خوشبين بود. در شرايط کنوني موضوع برداشته شدن نام يک نهاد از ليست تحريم‌ها يکي از مهم‌ترين چالش‌هايي است که بين دو طرف وجود دارد. بايدن بيش از همه به برجام نياز دارد تا يک برگ برنده در مقابل جمهوريخواهان در انتخابات داشته باشد. از سوي ديگر اين برگ برنده در کارزار با کنگره نيز به سود بايدن خواهد بود و بايدن از آن به‌عنوان يک اهرم فشار عليه کنگره استفاده خواهد کرد.


چرا درحالي‌که هر دو طرف به توافق نياز دارند تا اين اندازه در زمينه تصميم‌گيري درباره برجام تأخير ايجاد شده است. دليل اين تأخير چيست؟
در ماه‌هاي گذشته آمريکا حاضرشده تحريم‌هاي ناشي از برجام را بردارد و افزايش ميزان صادرات نفتي که ايران در ماه‌هاي گذشته داشت نيز به همين دليل بوده است. در چنين شرايطي است که برخي در داخل ايران گمان کردند چون گارد آمريکا نسبت به گذشته بازتر شده است، بايد همه تحريم‌هايي که عليه ايران تدوين ‌شده برداشته شود. به نظر مي‌رسد اين‌ يک انتظار سخت است. مقامات ايران نيز به دنبال اين هستند که پس از برجام همه تحريم‌هايي که عليه برجام اعمال‌شده، برداشته شود. اين در حالي است که برخي از تحريم‌هاي ايران ارتباطي به برجام ندارد و در متن برجام نيست که اين موضوع کار را دشوار کرده است. با اين‌وجود هر دو طرف به دنبال اين هستند که هرچه زودتر به نتيجه برسند و برجام امضا شود. واقعيت اين است که نبايد نااميد شد و گمان کرد که برجام به نقطه انجماد آخر رسيده است. واقعيت اين است که چنين نيست و هنوز اميدواري‌ها و نشانه‌هاي زيادي وجود دارد که برجام در نهايت به نتيجه برسد. در چنين شرايطي آمريکا نيز بايد انعطاف بيشتري از خود نشان بدهد که به نظر مي‌رسد در چنين شرايطي قرار داريم و اين اتفاق دير يا زود رخ خواهد داد.
آيا اين اتفاق در کوتاه‌مدت رخ خواهد داد؟
در شرايط کنوني ايران و آمريکا در حال انجام يک نوع ديپلماسي محرمانه هستند. در اين زمينه نيز برخي کشورها نقش واسطه را بازي مي‌کنند. توصيه من به مسئولان تصميم‌گير جامعه اين است که ما حتي اگر بتوانيم يک روز زودتر تحريم‌ها را برداريم، به سود اقتصادي کشور خواهد بود. ايران بايد اين نکته را در نظر بگيرد که با توجه به ساختارهاي حقوقي که در آمريکا وجود دارد، ما به دنبال راستي آزمايي و تضمين براي عدم خروج روساي جمهور آينده آمريکا از برجام هستيم که امکان‌پذير نيست. بر اساس قانون اساسي آمريکا هر رئيس‌جمهور تنها مسئول تصميماتي است که خود مي‌گيرد و شرايط به شکلي نيست که تصميم يک رئيس‌جمهور براي روساي جمهور بعدي لازم‌الاجرا باشد. در نتيجه بهتر است در مدتي که از رياست جمهوري بايدن باقي‌مانده، ما به يک توافق محکم و همه‌جانبه با آمريکا دست پيدا کنيم و کاري کنيم که راه‌هاي شکست چنين توافقي کاملا بسته شود. ايران بايد از آمريکا اين مطالبه‌گري را داشته باشد که با توجه به اتفاقي که در دوران رياست جمهوري ترامپ رخ داد، در صورت توافق جديد راه نفوذ ديگري در توافق وجود نداشته باشد و فرد يا نهاد ديگري نتواند دوباره و بدون پرداخت هزينه از برجام خارج شود. به‌احتمال ‌زياد در انتخابات 2024 آمريکا، بايدن ديگر به‌عنوان رئيس‌جمهور آمريکا انتخاب نخواهد شد و درنتيجه شانس جمهوريخواهان براي رياست جمهوري بيشتر مي‌شود البته اينکه شانس ترامپ بيشتر باشد يا يک جمهوريخواه ديگر، بستگي به شرايط انتخابات خواهد داشت. توافق احتمالي ايران و آمريکا در شرايط کنوني مي‌تواند سنگ بناي روابط اين دو کشور در آينده را تعيين کند و سطح خصومت را کاهش دهد. بدون ترديد اين اتفاق مي‌تواند نوعي اعتمادسازي را بين ايران و آمريکا پديد آورد. در شرايط کنوني ايران و آمريکا راهي ‌جز مذاکره براي مرتفع کردن مشکلات خود ندارند. به همين دليل تصميم هر دو طرف اين است که مشکلات خود را از طريق مذاکره حل کنند.
به چه ميزان احتمال يک توافق کوتاه‌مدت براي رسيدن به يک توافق بلندمدت وجود خواهد داشت؟
با توجه به ‌نظام حقوقي که در آمريکا وجود دارد، ايران نمي‌تواند پيش‌شرط توافق کنوني را به يک توافق دائمي موکول کند. بر اساس قانون اساسي آمريکا هر رئيس‌جمهوري تنها مي‌تواند در دوره رياست جمهوري خود براي دولت تعهدي را ايجاد کند. ترامپ نيز همين رويکرد را دنبال مي‌کرد. به همين دليل در شرايط کنوني ما بايد به دنبال توافقي در حد زمان باقي ‌مانده دولت بايدن باشيم. اين توافق هم بايد مرضي‌الطرفين باشد که منافع هر دو طرف در آن لحاظ شده باشد و هم اينکه شرايط به شکلي باشد که آمريکايي‌ها ديگر نتوانند به ‌راحتي از آن خارج شوند. خروج ترامپ يک تجربه تلخ در سياست خارجي آمريکا به شمار مي‌رود و اغلب کارشناسان و تحليلگران آمريکايي به اين نکته اذعان دارند. درنتيجه شرايط توافق جديد ايران و آمريکا مي‌تواند به سمتي حرکت کند که در آمريکا تصويب شود و درنهايت به يک قرارداد دائمي تبديل شود. با توجه به اينکه تنها يک سال ديگر به پايان برجام سال2015 باقي‌مانده، اگر قرار است توافقي صورت بگيرد قطعا مدت‌زمان توافق جديد را افزايش خواهند داد. بايدن در اولين سخنراني که در کاخ سفيد انجام داد، عنوان کرد ما ممکن است با ايران وارد مذاکره شويم اما اين احتمال وجود دارد که مدت‌زمان برجام که تا سال2023 و2025 است تا سال2050 ادامه پيدا کند. موضوع اصلي در شرايط کنوني اين است که ايران با چارچوب‌هاي برجام موافقت کند. اين در حالي است که قيد زماني که در توافق جديد ذکر مي‌شود، ادامه‌دار باشد. ما تنها زماني مي‌توانيم در مذاکرات به نتيجه برسيم که با يک ديپلماسي قوي و انعطاف پذير وارد مذاکرات شويم. بدون ترديد با اين انتظار که همه تحريم‌ها بايد برداشته شود تا ايران به تعهدات برجامي خود عمل کند، مذاکرات به نتيجه مطلوب نخواهد رسيد. هدف برخي اين است که با اتکا به منابع داخلي به اقتصاد کشور سامان بدهد که و اقتصاد فعلي ما به اين سادگي احيا نمي‌شود. به خاطر عدم امنيت سرمايه‌گذاري، سرمايه‌اي حتي از سوي ايرانيان خارج از کشور وارد ايران نشده است . در اين ميان يک نکته و نگراني وجود دارد و آن هم اين است که دولت و تيم مذاکره‌کننده درگير مشکلات داخلي شوند و موقعيت را از دست بدهند يعني تيم مذاکره‌کننده ما بيش از آنکه دلواپس و بي‌قرار مذاکرات وين باشد، پاسخگوي برخي چالش‌هاي داخلي شود و همين امر نيز سبب تاخير در حصول توافق شود.