حصار حصر برداشته شد

برداشته شدن حفاظت فیزیکی کوچه‌ای که منزل میرحسین موسوی در آن قرار دارد، خبری بود که روز گذشته خبرگزاری میزان (قوه قضائیه) اعلام کرد. برخی آن را به برداشته شدن کامل حصر تعبیر کردند و برخی با اشاره به شعار‌های انتخاباتی حسن روحانی برای رفع، آن را وعده‌ای از روحانی نامیدند که رئیسی محققش کرد. برخی هم با اشاره به همین خط تحلیلی، اینگونه تعبیر کردند که بخش‌هایی از نظام دنبال دستاوردسازی برای دولت رئیسی است. برای اهل سیاست واضح است که رئیس‌جمهور نقش فرادا و مباشرتی در رفع حصر سران فتنه ندارد، چه رئیسی باشد و چه روحانی، و شورای عالی امنیت ملی به شکل جمعی در خصوص آن تصمیم می‌گیرد. از انتقادات جدی به روحانی هم یکی همین مانور دادن انتخاباتی روی رفع حصر برای جمع کردن رأی حامیان موسوی بود، در حالی که وعده‌ای را می‌داد که انجامش از اختیارات رئیس‌جمهور نبود. در کل، افتادن در دام چنین تحلیل‌نویسی‌هایی باعث می‌شود موضوع اصلی یعنی سران فتنه، اقداماتشان، دلیل حصر و... به حاشیه برود.
میرحسین موسوی چرا در حصر بود و حال آیا دلیل این حصر رفع شده و برداشتن آن مشکلی ایجاد نخواهد کرد؟ این دو سؤال به‌هم پیوسته را پس از گذشت ۱۳ سال از فتنه ۸۸ باید بررسی کرد تا راه بر روایت‌های دروغین بسته شود.
مراقبت ادامه دارد
در خبر خبرگزاری میزان با اشاره به برداشته شدن حفاظت فیزیکی کوچه محل سکونت موسوی آمده است: «از سال ۸۹ و به دلیل ادامه یافتن اقداماتِ ضد امنیت ملی و برهم زننده آرامش مردم که توسط برخی از سران فتنه ۸۸ و اطرافیان آن‌ها صورت می‌پذیرفت، شورای عالی امنیت ملی بر اساس مصوبه‌ای، برخی محدودیت‌ها در خصوص رفت و آمد دو تن از سران فتنه را اعمال کرد.»


این خبر می‌افزاید: «این محدودیت‌ها در طول سال‌های گذشته با روندی کاهنده ادامه داشت و مشخصاً متناسب با رفتار‌های آن‌ها در میزان رعایت نظم عمومی و آرامش جامعه، تنظیم می‌شد. در ماه‌های اخیر با اغماض نسبت به کارنامه این افراد در فتنه ۸۸، محدودیت‌ها به حداقل رسیده بوده است.»
گزارش میزان حاکی است که امروز صبح (دیروز) محدودیت فیزیکی مقابل منزل یکی از این افراد در خیابان پاستور تهران رفع شد تا رفت و آمد برای همسایه او نیز تسهیل شود. اصل مراقبت از فرد یاد شده با هدف پیشگیری از هرگونه آسیب به وی یا اقدامات خلاف قانون از سوی او، همچنان برقرار است.
رئیس‌جمهور فتنه
میرحسین موسوی تا سال ۸۸ به لطف قهرمان‌سازی اصلاح‌طلبان از مسیر عملیات‌های رسانه‌ای، «نخست‌وزیر امام» معرفی می‌شد. پنهان شدن پشت نام امام خمینی، باعث شده بود او از چهره‌ای موجه در میان افکارعمومی برخوردار باشد. دوری بیست ساله او از سیاست و رسانه هم باعث شده بود کسی شناخت دقیق و به روزی از او نداشته باشد و انزوای سیاسی‌اش را زهدی سیاسی برای دوری از قدرت تعبیر کنند. منتقدان دهه ۶۰ او هم، حرف چندانی در موردش نمی‌زدند و تصور نمی‌کردند نسل جدید به شناخت او نیاز دارد. شاید فکرش را هم نمی‌کردند که او روزی سربرآورد و لیدر اردوکشی‌های خیابانی و آشوب و بلوا در ایران شود. این ناشناس ماندن موسوی کمک کرد تا او بتواند چهره مثبتی از خود را به مردم معرفی کند؛ چهره‌ای دلسوز برای کشور و انقلاب و نظام. در واقعیت، اما ماجرا به نحوی دیگر رقم خورد و دود آتش فتنه‌ای که او پرچمدارش شد، به چشم همه رفت.
بازی کردن‌های او در زمین دشمن تا پیش از انتخابات و دمیدن بر طبل احتمال تقلب در انتخابات بماند، او روز برگزاری انتخابات ۸۸، پیش از پایان وقت قانونی انتخابات، با برگزاری نشست خبری، اعلام پیروزی در انتخابات کرد و اینگونه مجری و پرچمدار آغاز فتنه‌ای شد که پیش از آن، در کشور‌های دیگر با طراحی امریکا، انقلاب‌های رنگی را رقم زده بود. موسوی با ورود به سیاست، پس از انزوای خودخواسته ۲۰ ساله، خیلی زود خودش را معرفی کرد و شناساند که نخست‌وزیر امام نیست، بلکه رئیس‌جمهور فتنه است. هشت ماه آشوب، برهم زدن امنیت عمومی، توهین به مقدسات دینی و تعرض به جان و مال مردم فقط صورت ظاهری فتنه‌ای بود که موسوی و همکارانش رقم زدند، در باطن جری کردن دشمنان، افزایش تحریم‌ها علیه مردم ایران و دوقطبی کردن و دو پاره کردن جامعه بود. با این حال، هیچ برخورد قضایی و انتظامی با میرحسین موسوی نشد و حتی پس از واقعه عاشورای ۸۸، حمله به مردم عزادار، توهین به مقدسات و آتش زدن پرچم امام حسین علیه السلام و خداجو نامیده شدن آشوبگران از سوی موسوی، همچنان هیچ برخوردی با او نشد.
فتنه بهمن ۸۹ و آغاز حصر
پس از عاشورای ۸۸ و دستگیری گسترده لیدر‌های آشوب در روز عاشورا، موج اغتشاشات خیابانی فتنه‌گران سبز فروکش کرد. یک دلیل اصلی‌اش هم شناخته شدن کامل هویت سیاسی اهل فتنه برای مردم بود که باعث شد حتی آنانی هم که به پشتوانه عنوان «نخست‌وزیر امام» به موسوی رأی داده بودند، دیگر دنباله روی دعوت‌های خیابانی او نباشند. از سویی حضور کم نظیر مردم در روز‌های ۸ و ۹ دی در سراسر کشور برای محکومیت آنچه فتنه‌گران در عاشورای ۸۸ رقم زدند، اهل فتنه را عقب راند.
اهل فتنه منتظر فرصت بودند تا باری دیگر بر این خاکستر بدمند. بهار عربی علیه دیکتاتور‌ها و حکام عرب منطقه این بهانه را ایجاد کرد. ۱۴ ماه پس از عاشورای ۸۸ و خاموشی آشوب و اغتشاش، اهل فتنه در ۲۵ بهمن ۸۹ به خیابان آمدند. جالب اینکه مسیر حرکت و شعار‌های تظاهرات ۲۵ بهمن همزمان با دعوت موسوی و کروبی، در تارنمای وزارت خارجه اسرائیل اعلام شده و کاخ سفید نیز توئیتری برای این منظور راه اندازی کرده بود.
همانند‌سازی آشوب‌های تهران با اعتراضات در کشور‌های عربی در شعار‌های حامیان جنبش سبز عیان بود. در آن زمان یکی از عناصر خیابانی دستگیرشده در غائله ۲۵ بهمن سال ۸۹ اعتراف کرده بود، دستور مستقیم داشته است که با سازمان‌دهی نیرو‌های خیابانی و پول‌پاشی موج مرده سبز را دوباره زنده و آشوب‌های فروخفته را احیا کند. بعد‌ها نیما زم مدیر کانال تروریستی آمد نیوز که اعدام شد، دریکی از برنامه‌های تلویزیونی ضدانقلاب تعریف کرد که سران فتنه تصمیم داشتند با الگوبرداری از تحرکات خیابانی در مصر بار دیگر هواداران خود را به کف خیابان بکشند. آن روز دو نفر در خلال آشوب در خیابان‌های تهران با گلوله کشته شدند.
این فتنه جدید نشان داد که اهل فتنه معنای رأفت و مدارای نظام را در نیافته‌اند و آزادی عملی را که دارند، در جهت بر هم زدن نظم و امنیت عمومی به کار می‌گیرند. اینگونه شد که شورای عالی امنیت ملی تصمیم گرفت اقدامی برای تأمین امنیت مردم انجام دهد. حصر سران فتنه و جلوگیری از طرح‌ریزی آشوب‌های بعدی به دست سران فتنه تصمیمی بود که شورای عالی امنیت ملی سرانجام پس از ۲۰ ماه از آغاز فتنه سبز گرفت.
حال به نظر می‌رسد او دیگر توانایی طرح‌ریزی و اجرای آشوب و اغتشاش را ندارد و به احترام به امنیت مردم تن داده است و می‌تواند کم کم از حصر خارج شود. گرچه در هر حال مطالبه محاکمه او به دلیل اقداماتش در سال ۸۸ و ۸۹ پابرجاست.