مردی نبود فتاده را پای زدن

آرمان ملی- وحید استرون: انتشار فیلمی تلخ از رضا رویگری، با تصویری درهم و ناراحت کننده در خانه سالمندان کهریزک، آنقدر تکان‌دهنده بود که همه مردم را شوکه کرد. او از هوادارانش تقاضا کرد که به داد او برسند و وی را از مصیبتی که به آن دچار شده، نجات دهند. او در این فیلم می‌گوید: «بعد از 60 سال کار، همسرم من را انداخته اینجا. نه تلفنی دارم و نه کارت بانکی. نه می‌توانم برای کارم به کسی زنگ بزنم و نه کسی می‌تواند به من زنگ بزند. ممنوع‌الملاقات هم هستم. از همه حلاليت مي‌طلبم، اگر کار بدي کردم من را ببخشيد. اينجا براي من مثل زندان مي‌ماند. اگر آن طرفداران خوبم که مي‌دانم کم هم نيستند به من کمک کنند، ممنون مي‌شوم.» با انتشار اين فيلم موجي گسترده در شبکه‌هاي اجتماعي به راه افتاد و هرچند خيلي زود و با حمايت پرويز پرستويي، بازيگر سينما و تئاتر بخش بزرگي از مشکلات وي برطرف شد، اما نکته‌اي که در اين ميان از لحاظ اجتماعي قابل تامل است، واکنش متفاوت برخي به اين ويدئوي بسيار تلخ و تکان‌دهنده بود که نه‌تنها با وي همدردي نکردند، بلکه بسياري با شماتت کردن وي، او را مستحق چنين سزاواري مي‌دانستند، بدون اينکه به اين امر توجه داشته باشند که رويگري، با آثار هنري‌اش تا چه اندازه براي آنها خاطره خلق کرده يا 60 سال زحمات وي را در عرصه هنر ارج بنهند. انتشار ويدئوي رويگري، بسياري را به‌ياد ويدئويي که در نوروز 1395‌ از استاد شجريان با سري تراشيده و صدايي گرفته منتشر شد، انداخت که هنرمند زنده نام در آن فيلم مي‌گفت که دلش براي استادان پرويز مشکاتيان و لطفي که از اين دنيا رفته‌اند، تنگ شده! و به مخاطب اين پيام را مي‌رساند که زندگي وي به دليل سرطان روبه پايان است. اما پس از چند سال از اين اتفاق رضا رويگري، قرباني اشتباهاتي شد که در زندگي شخصي و کاري وي ممکن است براي هر کسي پيش بيايد و هنرمندان و علاقه‌مندان سينه چاک آنها از اشتباهات آري نيستند. شايد اتفاقي که براي اين بازيگر سينما و تئاتر در دوران سالمندي او افتاد، براي تک تک ما نيز رخ بدهد و آن زمان نبايد به مردمي دل بست که از کنار اين اتفاق به‌راحتي عبور مي‌کنند و حتي به خود اين اجازه را مي‌دهند که ديگران را شماتت کنند و به راحتي مورد قضاوت قرار دهند. در اين شرايط بي‌تفاوتي آنچه که نمايان است، ما تا چه اندازه از يکديگر پرونده باز و خشم داريم و در بدترين شرايطي که مي‌تواند يک فرد به آن دچار شود، او را مورد سرزنش قرار مي‌دهد. ظاهرا فراموش کرده‌ايم که رودکي صدها سال پيش گفته است: «مَردي نبود فتاده را پاي زدن/ گردست فتاده‌اي را بگيري مَردي.»
جامعه خالي از عاطفه
مردم از يکديگر پرونـــده باز دارند، اما در روبه‌رو و در ظاهر با هم مهربان هستيم. براي پي بردن به اين شرايط جامعه، امان ا... قرائي مقدم، جامعه‌شناس به «آرمان ملي» مي‌گويد: «متاسفانه جامعه ما با ترويج فضاي مجازي و شبکه‌هاي اجتماعي دچار نوعي بي‌احساسي شده است. ما منکر فوائد و ضرورت‌هاي شبکه‌هاي اجتماعي نيستيم و اگر اين تکنولوژي وجود نداشت، خيلي‌ها به ياري آقاي رويگري نمي‌رفتند و از اوضاع و احوال وي مطلع نمي‌شدند، اما وقتي جامعه ما از مطالعه و احساسات با طراوت مانند موسيقي خوب، فيلم و سريال‌هاي نشاط‌آور و... تهي مي‌شود و همه چيز به ماديات و اقتصاد ختم مي‌‌گردد، بسياري به شکل ربات بي‌احساس در مي‌آيند. به قول پيتيريم سوروکين، استاد جامعه شناسي دانشگاه هاروارد، وقتي ذهنيت حسي و مادي بر جامعه حاکم مي‌شود، همه اين‌گونه پديده‌ها به‌وجود مي‌آيد. او که در آمريکا زندگي مي‌کرد، معتقد بود که ديگر دوران عقلاني پايان يافته و از نظر وي همه چيز تحت سيطره ذهنيت حسي و مادي است. متاسفانه سال‌هاست که دوستي‌هاي ما، محبت‌ها، عشق و همدردي و رفاقت مادي شده و ثمره آن را در ازدواج و طلاق‌هاي مادي شاهد هستيم. روابط و تعاملات اجتماعي ما مادي شده و حسي است. اگر امثال رضا رويگري به خانه سالمندان يا دستفروشي بروند، آنها به‌راحتي آنها را قضاوت و هر کسي اجازه به خود مي‌دهد وي را مورد قضاوت‌هاي بي‌رحمانه قرار دهد. وي در ادامه صحبت‌هايش به اين موضوع اشاره مي‌کند که از نظر ذهنيت مادي و حسي، برخي از مردم دچار خودگرايي و خودمداري و در نتيجه بي‌تفاوتي مي‌شوند و احساس ترحمي نسبت به يکديگر ندارند و سعي مي‌کنند مانند ربات برخورد کنند، البته ناگفته نماند اين موضوع شامل همه نمي‌شود. امروزه برخي از مردم به اندازه‌اي که فرد برايشان سود مالي دارد، کاري انجام مي‌دهند. اين موضوع به دولت‌ها باز نمي‌گردد و افراد نسبت به هم بي‌تفاوت شده‌اند، يعني معنويات، همدلي و همدردي به‌نوعي براي برخي از ميان رفته و اين امر را مي‌توانيم در شبکه‌هاي اجتماعي مشاهده کنيم. سال 86 در پل مديريت دختري را جلوي مردم کشتند، اما کسي جلو نرفت تا مانع شود يا در ميدان کاج که چند نفر کشته شد، هيچکسي دخالت نکرد. اين امر به دليل کمرنگ شدن کتاب، سريال، ادبيات و معنويات است که برخي يادشان رفته بني آدم اعضاي يکديگرند و اين تفکر تقويت نشده، در نتيجه مهم نيست که بر سر افراد چه مي‌آيد و فقط به فکر شماتت وي از اشتباهات گذشته هستند، در حالي‌که انسان جايز الخطاست. اين جامعه‌شناس مطرح کشور در پايان صحبت‌هايش مي‌افزايد: در جامعه ما برخي از مسئولان نيز در اين امر دخيل بوده‌اند، چون حس همدلي را به عنوان سرمايه اجتماعي تقويت نکرده‌اند و انسجام در جامعه ما مکانيکي شده است. يعني مانند خودروها، افراد کاري را انجام مي‌دهند، اما اين کار آنها، مانند پيچ و مهره‌ها، درد و فشاري که بر روي ديگر مي‌آيد را احساس نمي‌کنند و تاثير يکديگر را بر زندگي همديگر کمتر احساس مي‌کنند. اين برخلاف جامعه ارگانيک است که اگر يک سلول از بدن درد بگيرد، کل بدن به درد مي‌آيد و در نتيجه به اين شکل مي‌شود که فقط فردي که از عرش به فرش رسيده، را به‌ راحتي قضاوت مي‌کنيم.
آمارهاي پزشک قانوني از افزايش نزاع حکايت دارد


آمار سازمان پزشکي قانوني نيز اين امر را تاييد مي‌کند که جامعه ما دچار خشم شده و سال گذشته 586 هزار و 283 مصدوم نزاع به مراکز پزشکي قانوني مراجعه کردند و استان‌هاي تهران، خراسان رضوي و اصفهان در صدر آمارهاي نزاع در کشور قرار دارند. بر اساس اين گزارش، بيش از 30 درصد از کل ارجاعات به بخش معاينات باليني پزشکي قانوني مربوط به آسيب ديدگان «نزاع» است. آنطور که اين سازمان گزارش داده، مراجعان نزاع در واحدهاي معاينات پزشکي قانوني نشان مي‌دهد که بسياري از اين افراد از روي خشم و عصبانيت آني دست به عملي مي‌زنند که عوارض ناشي از آن نه تنها زندگي فرد آسيب ديده بلکه زندگي فرد ضارب را نيز مختل و دچار بحران مي‌کند؛ حال آنکه در تعداد قابل توجهي از اين نوع ارجاعات مي‌شد مسأله به وجود آمده را بدون زد و خورد و تنها با صحبت کردن حل و فصل کرد. به اين آمار بايد شمار افرادي را که به هر دليل از مراجعه به پزشکي قانوني خودداري کرده‌اند، اضافه کرد، آماري که البته در دسترس نيست.