روزنامه آرمان ملی
1401/02/07
چراغ سبز هستهای روسیه
حشمت ا... فلاحت پیشه نماینده ادوار مجلساتفاقاتي که در اوکراين افتاد يکبار ديگر نگاههاي خوشبينانه به تحولات جهاني را به شدت مايوس ساخت. البته قبل از اين شخصيتي مثل ترامپ در از بين بردن اين خوشبينيها خيلي نقش داشت و بهانهاي براي ديکتاتورهاي جاهطلب دنيا ايجاد کرد که اوضاع را به سمت نظامي شدن پيش ببرند طوري که ما ميبينيم بعد از مدتها که شاهد کاهش هزينهها و بودجه نظامي در کشورها بوديم، الان بودجه نظامي کشورها به شدت در حال افزايش است و مسابقه تسليحاتي تازهاي شکل گرفته و فقط کارخانجات ساخت سلاح هستند که از اين موضوع بهره ميبرند و پيش بيني خوشبينها که ديگر کارخانجات ساخت اسلحه با کسادي روبهرو ميشوند به نتيجه نرسيد. علت هم اين بود که از زمان فروپاشي شوروي سابق يک تعريف جديدي از نظم بينالمللي تحت عنوان مديريت بينالمللي شکل گرفت. يعني آن چيزي که تحت عنوان هژموني و استيلا مطرح شده بود جاي خودش را به ادعاي مديريت ميداد به طوري که قدرتهاي بزرگ مدعي شدند که در نشستهاي جهاني مثل گروه هفت، گروه بيست، سازمان جهاني تجارت و شوراي امنيت سازمان ملل متحد سازوکارهايي را براي اداره دنيا شکل ميدهند و همگان اين سازوکارها را رعايت ميکنند و مردم در دنيا ميتوانند به سمت آرامش و توسعه حرکت کنند. ولي اين خوشبيني در ابتدا با جنگهايي که بوش پسر به بهانه يازده سپتامبر شکل داد، ضربه اول و بعد از آن در زمان ترامپ، دومين ضربه اساسي را خورد و ضربه سوم در حمله نظامي به اوکراين. واقعيت اين است که همه اين موارد هم در سخنرانيها و ادعاهاي بسيار زيبا شکل گرفت ولي واقعيت اين است که در پسِ آن جاهطلبي سياستمداران و منافع شرکتهاي بزرگ ساخت تسليحات هست که نان آنها در جنگ است. الان هم ميبينيم که شرايطي شکل گرفت که روسها در اوکراين عملا برخلاف پيش بيني هفتادو دو ساعته براي تسليم اوکراين، به 72 روز ميرسد ولي هنوز اين تسليم صورت نگرفته بلکه اين روسيه است که در راهبرد جنگ خود يک تغيير ايجاد کرده و سعي ميکند که به سمت جداسازي بخشهايي از اوکراين حرکت کند. در سمت ديگر کشورهاي غربي که به نظر ميرسد اين کشورها هم دلسوز مردم اوکراين نيستند يک فضايي را حفظ کردند که همزمان روسيه پوتين را در دو لبه قيچي گير بيندازند. يک لبه که تحريمهاي سنگين و بزرگترين تحريمهايي است که تابهحال کشورهاي دنيا به خودشان ديدند. لبه دوم قيچي، جنگ فرسايشي است. يعني کشورهاي غربي به سمت فرسايشي بردن جنگ حرکت ميکنند. ما ميبينيم تجهيزاتي که دارند به اوکراين ميدهند، دفاعي است. يعني تجهيزاتي که تهاجم روسها را خنثي کند ولي امکان راهبرد نظامي انتحاري و تهاجمي را از اوکراين سلب ميکند. ولي دفاع به گونهاي است که جنگ را فرسايشي کند. به طور طبيعي روز به روز قدرت روسيه در اين جنگ و آن تحريمها روز به روز تحليل ميرود و اين چيزي است که غرب ميخواهد. اگر در گذشته کشورهاي غربي و آمريکا حاضر بودند امتيازاتي به روسيه دهند الان سعي ميکنند که جنگ و تحريم ادامه پيدا کند و با يک روسيه ضعيف پاي ميز مذاکره بنشينند و حتي روسيه قدرت دوران قبل از حمله به کريمه و حمله به اوکراين را ديگر نداشته باشد و عملا به يک بازيگر متوسط تبديل شود. در چنين شرايطي تنها ابزاري که روسيه دارد، بمب هستهاي است که الان ميبينيم لاوروف مطرح ميکند. اما اين صحبت آقاي لاوروف را بيشتر يک تهديد ميدانم براي اينکه روسها نشان دهند که دست کشورهاي غربي را خواندهاند و همزمان که اين موضوع را مطرح ميکرد اين جمله را هم به زبان آورد که پايان هر جنگ بالاخره مذاکره است. يعني به هر حال يک چراغ سبزي به غربيها نشان داد که زياد مورد اعتناي غربيها قرار نگرفت. ولي واقعيت قضيه اين است که الان برخلاف ظاهر روسيه که سعي ميکند خودش را مشتاق مذاکره نشان ندهند، پوتين سعي ميکند درگيري و مذاکره را در سطح بالاتر با آمريکا و کشورهاي غربي پيش ببرد و به همين دليل به زلنسکي و مردم اوکراين بياعتناست. بنابراين به همان ميزان که کشورهاي غربي سعي ميکنند اوکراين را به يک همتاي روسيه تبديل کنند و شأن ابرقدرتي روسيه را به همين صورت کاهش دهند، روسها سعي ميکنند موضوع اوکراين را به عنوان يک موضوع در جامعه جهاني مطرح کنند تا شأن مذاکراتي خودشان را بالا حفظ کنند ولي واقعيت اين است که مسير تحولات به سمتي است که کشورهاي غربي ميخواهند و روسيه به عنوان کشوري که در کمين افتاد، شأن و قدرت خود را در حد يک کشور کوچک دنيا پايين آورد. برعکس اوکراين، کشور کوچکي که الان از پيشرفتهترين امکانات دفاعي برخوردار شده و توان تحميل يک جنگ فرسايشي به روسيه را دارد. البته در مقابلش فقط به يکسري وعدههاي نسيه کشورهاي غربي براي بازسازي کشور خودش اميد بسته. فکر ميکنم چالش هستهاي که توسط لاوروف مطرح شده، به نوعي آخرين بلوف سياسي روسيه است براي اينکه طرفهاي غربي را پاي ميز مذاکره بنشاند. ولي معتقدم زياد اعتنايي به اين بلوف نميشود چون واقعيت اين است که اگر کار به کاربرد بمب هستهاي برسد، آن موقع عملا معناي آن از بين رفتن کل سياره زمين است و اصلا بمب هستهاي يک عامل بازدارنده است و نه عامل تهاجمي و نمايشي که آمريکاييها در هيروشيما و ناکازاکي داشتند، جلوي چشم تمام سياستمداران هست که عملا از بمب هستهاي به عنوان يک زرادخانه دفاعي استفاده ميشود مگر اينکه دنيا به يکباره با يک عده سياستمدار ديوانه مواجه شود. ولي روسها ميدانند اگر جنگ ادامه پيدا کند، معناي فرسايشي شدن جنگ برگشت تحولات در روسيه عليه پوتين است و معترض شدن خود مردمان در داخل روسيه و تقويت جايگاه مخالفان. لذا به نظر ميرسد الآن که روسها موضوع جنگ هستهاي را مطرح کردند بيش از هميشه خودشان را به يک مذاکره ديپلماتيک نزديک کردند منتها سعي کردند از موضع قدرت اين بحث را مطرح کنند و نوع طرح بحث هم اين است که بيشتر پيامشان به کشورهاي غربي و آمريکاست.
سایر اخبار این روزنامه
افـزايش جمعيتِ «بمـب خاموش»
يادگارهای گرانسنگِ اسلامی ندوشن باقی می ماند...
ظریف کجاست؟
فرصت مذاكرات در دولت قبل را از دست داديم
امروز جهان در آستانه یک نظم جدید است
١٥سال؛ ٣٣٣ نفر دخيل در بدهي ابربدهكاران
مردی نبود فتاده را پای زدن
الزام استاندارد برای تست تصادف خودروها
ضرورت ورود مجلس به موضوع بیمه کارگران
خدا را به دلیل عقل میتوان شناخت
چراغ سبز هستهای روسیه
اسلامی ندوشن و معنای زندگی