روزنامه جوان
1401/02/07
فسخ شناسایی دولت اسرائیل در دوران نهضت ملی ایران
در روزهای پیشرو به واپسین جمعه از ماه مبارک رمضان و روز جهانی قدس نزدیک میشویم. این مناسبت موسمی مغتنم برای بازخوانی موضع رهبران جهان تشیع در مواجهه با تأسیس و تداوم حیات رژیم صهیونیستی است. در مقالی که پیشروی شماست، کوشش شده است تا با استناد به پارهای روایات و تحلیلها، رویکردهای امام خمینی، آیتاللهالعظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در این باره مورد خوانش قرار گیرد. مستندات این نوشتار، بر تارنمای پژوهشکده تاریخ معاصر ایران آمده است. امید آنکه محققان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.آیتالله بروجردی: یهود ملاطفت تاریخی مسلمین را با ارعاب و قتل تلافی میکند
اشغال قبله نخست مسلمانان و سپس تأسیس دولت اسرائیل در آن برای تمامی مراجع تقلید و رهبران دینی و سیاسی جهان تشیع حساسیت برانگیز بود. این رویداد در ایران از سوی مرجع اعلای وقت زندهیاد آیتاللهالعظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی به شدت محکوم شد و مورد تخطئه قرار گرفت. وی در اعلامیهای به همین مناسبت، با توجه به پیشینه زیست آزاد و امن یهودیان در قلمروی کشورهای اسلامی، اقدام آنان در این دوره از تاریخ در هتک و آزار مسلمانان را غیر اخلاقی قلمداد کرد. زهراسعیدی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در باب این اعلامیه و مفاد آن آورده است:
«آیتاللهالعظمی سیدحسین طباطبایی بروجردی از همان ابتدای تأسیس دولت غاصب اسرائیل این اقدام را محکوم و موضع محکمی در قبال اشغال قدس اتخاذ کردند. ایشان در سال ۱۳۲۷ش، بیانیهای را در محکومیت صهیونیسم بینالملل و غاصبان فلسطین صادر کرده و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد و برای پیروزی آنها دعا کردند. در متن بیانیه ایشان آمده است: خداوند متعال را در نهان و عیان و در هر حال سپاس مىگوییم و از آنچه برادران مسلمان ما در این زمان در پاکستان از مشرکان و در فلسطین از یهود مىبینند، به او شکایت مىکنیم. صدق گفتار خداوند را درباره شدت عداوت یهود نسبت به مسلمانان در کتاب کریمش مىبینیم، ولى تعجب و تأسف کلى از کار یهود است، زیرا آنها بعد از اینکه نزدیک ۱۴ قرن تحت حمایت اسلام و مسلمین بودهاند و جان، ناموس، اموال و شعائر دینىشان محفوظ بوده است، مىخواهند در این زمان انتقام آن همه نیکىها را که در آن مدت طولانى از مسلمانان دیدهاند، از آنها بگیرند، مردان شایسته را تحت تعقیب و ارعاب قرار داده و به قتل مىرسانند... آیتالله بروجردی در این بیانیه با اشاره به تعدی و ظلم اسرائیل نسبت به مردم مسلمان فلسطین نیز زبان اعتراض گشوده و در بخش دیگری از بیانیه خود آوردهاند: اسرائیلیها اطفال فلسطینی را کشته و اعراض آنها را مورد هتک قرار داده و معابد و خانههایشان را تخریب مىکنند و از هیچ شرارت و جنایتى نسبت به آنها ابا ندارند و از هیچ گونه تجاوز و تعدى دستبردار نیستند، از خداوند متعال مسئلت داریم که مسلمانان را پیروز گرداند و از جانب خود، آنها را یارى کند و این قوم که حقوق مسلمانان را رعایت نمىکنند، مخذول نماید و آن متعدیان را خوار و ذلیل گرداند و به صورت خوارترین ملتها قرار دهد... در پایان بیانیه نیز آیتالله بروجردی از مردم مسلمان خواستند برای مردم فلسطین دعا کنند و توجه خود را به مردم فلسطین مبذول دارند: از برادران باایمان خود در ایران و سایر نقاط مىخواهیم دستهجمعى به نیایش بپردازند و خوارى و ذلت یهود را از خداوند بخواهند و براى برادران مسلمان خود، یارى و پیروزى مسئلت دارند، خداوندا! سربازان و رزمندگان و مرزداران مسلمین را در شرق و غرب کره زمین یارى کن و دشمنان آنها را خوار و پراکنده و پریشان نما و دلهاى آنها را پر از رعب کن و ضربت کوبنده خود را که بر قوم مجرمین وارد مىسازى، بر آنها نازل کن و بر شرف پیغمبرت محمد و دودمان برگزیدهاش درود بفرست... البته شاید برخی انتقاد کنند که چرا آیتالله بروجردی مسلمانان را به قیام علیه اسرائیل دعوت نکردند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت وقتی اسرائیل اعلام موجودیت کرد، مسلمانان در شرایطی نبودند که بتوانند مقابل اسرائیل بایستند، چراکه بسیاری از کشورهای مسلمان، ناخواسته درگیر جنگ جهانی دوم شده و بسیاری از آنان نیز بعد از جنگ گرفتار استعمار بودند. از طرفی توان نظامی مسلمانان بهاندازهای نبود که قدرت مقابله با اسرائیل را داشته باشند. آیتالله بروجردی از این موضوع بهخوبی آگاه بود و میدانست برای رویارویی واقعی با اسرائیل به گذشت زمان نیاز است. با اینحال ایشان با روش تقریب مذاهب یا نزدیک کردن مذاهب به یکدیگر تلاش کرد مسلمانان را نسبت به موضوع فلسطین آگاه کند....»
آیتالله کاشانی: دولت پوشالی اسرائیل، زخمی است که روی دول اسلامی را زشت کرده است
یکی از شاخصترین مخالفتها با تشکیل دولت اسرائیل از سوی زندهیاد آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی صورت گرفت. توضیح اینکه به گاه آغاز تسلط صهیونیستها بر فلسطین، در ایران امواج نهضت ملی ایران رو به اوج داشت و با عنایت به غلبه نگاه استعمارستیزانه در این حرکت مبارزاتی، تقریباً تمامی جریانات دینی و ملی به تخطئه آن پرداختند! محمدرضا چیتسازیان، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران این مخالفتها را به ترتیب پی آمده بازخوانده است:
«موضوع شناسایی اسرائیل از سوی ایران از همان بدو امر مورد اعتراضات مختلفی به خصوص از جانب کشورهای عربی قرار گرفت. دوره نخستوزیری دکتر مصدق، در هشتم اردیبهشت ١٣٣٠ آغاز شد. براساس اسناد وزارت امور خارجه ایران از همان روزهای آغاز کار دولت مصدق، روزنامههای جهان عرب، فعالیتی پیگیر را در جهت لغو شناسایی اسرائیل توسط ایران به کار بستند. چشم امید آنها نیز به آیتالله کاشانی که او را پرچمدار مبارزه با استعمار انگلستان در ایران به شمار میآوردند، دوخته شده بود. در عین حال در همین مقطع، حسین مکی در نطقی در مجلس شورای ملی به موضوع شناسایی اسرائیل در زمان محمد ساعد بهشدت حمله کرد و انجام این عمل را فقط با دریافت رشوه از سوی نخستوزیر وقت (ساعد) امکانپذیر دانست. او در سخنان بسیار کوتاه خود گفت جبهه ملی از اول، موافق شناسایی دولت جعلی اسرائیل نبوده و نیست!... طی روزهای پس از آن روزنامههای کشور عراق نیز به این موضوع پرداختند و از روحانیون عراقی خواستند تا آنها هم به پیروی از علمای مصر، سوریه و لبنان نامهای به آیتالله کاشانی در باب قطع روابط بین ایران و اسرائیل بنویسند. کشورهای عربی به مقامات دولت مصدق اطلاع دادند که در صورت بازپسگیری شناسایی اسرائیل از سوی دولت ایران آنها نیز در جریان اختلافات ایران و انگلستان بر سر مسئله نفت، از موضع ایران حمایت خواهند کرد. در همین زمان بود که آیتالله کاشانی در مصاحبهای با روزنامه المصری بغداد گفت فسخ شناسایی اسرائیل توسط ایران حتمی است! در پی این سخنان، باقر کاظمی وزیر امور خارجه کابینه مصدق نیز در شانزدهم تیر ۱۳۳۰ در مجلس حاضر شد و تصمیم دولت مبنی بر تعطیلی کنسولگری ایران در بیتالمقدس را به اطلاع نمایندگان رساند. البته دولت در اعلامیه رسمی که در روز بعد انعکاس داد، علت این اقدام را کاهش درآمدها بر اثر قطع صادرات نفت و الزام دولت به صرفهجوییهای ارزی عنوان کرد. بنابراین کابینه مصدق تنها به فراخوانی کادر سیاسی اقدام کرد و نه فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل. اما با وجود این باقر کاظمی تلاشهایی را در جهت تعطیلی فعالیت آژانس یهود در ایران انجام داد. به هر روی اعراب اقدام ایران را به منزله فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل تلقی کردند. در همان زمان محسن المومن خبرنگار روزنامه المصری، مصاحبه مفصلی با آیتالله کاشانی کرد. در بخشی از این مصاحبه، کاشانی در پاسخ به سؤالی راجع به خطرناکبودن وجود اسرائیل برای ایران و عالم اسلام، گفت به نظر من اسرائیل خطر امنیتی برای ایران ندارد، ولی نسبت به کشورهای اسلامی ـ عربی خطر زیادی دارد و وجود این دولت پوشالی، به منزله زخمهایی است که روی دول اسلامی را زشت کرده و جز با عمل جراحی، نمیتوان آثار این زخمها را از صفحه تاریخ خاورمیانه زدود... در این میان مجلس شورای ملی نیز با مصدق هماهنگ عمل کرد و با اجماعی که میان قوای گوناگون پدید آمد، فسخ شناسایی دولت اسرائیل عملی شد. چنین اجماعی میان دو قوه مقننه و اجرایی، در فاصله سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ که ساختار قدرت در ایران بسیار شکننده و تا حدود زیادی تحت تأثیر نیروهای بینالمللی بود، اتفاق نادری به شمار میآمد. به تعبیری این مسئله، به وضوح نمایانگر حساسیت ملت ایران راجع به این موضوع مهم جهان اسلام بود، مسئلهای که با توجه به باز بودن نسبی فضای سیاسی آن روزگار و فعالیت جامعه مدنی ایران، به آن جامه عمل پوشانیده شد و دولت دموکراتیک و مردمی مصدق به این خواست ملت مسلمان ایران پاسخ گفت....»
امام خمینی: اگر روحانیان باشند، نمیگذارند اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند!
بیتردید تخطئه اشغالگری و جنایات دولت اسرائیل هماره از رویکردهای ثابت امام خمینی از دوران آغاز نهضت اسلامی تا پایان حیات ایشان بوده است. با این همه این مخالفتها را در فرآیند مبارزات میتوان به دو بخش تقسیم کرد. واکنشهای رهبر انقلاب به این دولت در دوره پیش از خرداد سال ۱۳۴۶ و مقطع پس از آن. محمدرضا چیتسازیان در تبیین دوره نخست، بر این باور است:
«امام خمینی در بیاناتی در زمینه به رسمیت شناختن اسرائیل توسط شاه فرمودند دولت ایران به امر شاه، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت، ما شاهد کمکهای شاه به اسرائیل بودیم، درحالیکه این دولت غاصب مسلمانان را آواره کرد و به خاک و خون کشید... همچنین ایشان در دیدار با ابوعمار نماینده سازمان آزادی بخش فلسطین تأکید کردند ما در قضیه فلسطین، همیشه مخالف شاه و اسرائیل و پشتیبانان آنان بوده و با شما همصدا بودیم و مظالم اسرائیل را به گوش ملتها رساندیم و تا نابودی آن از پا نخواهیم نشست... حضرت امام همواره طی مبارزات خویش علیه رژیم شاهنشاهی، بر این مسئله تأکید میکردند که اسرائیل یک جرثومه فساد است که در سرزمینهای اسلامی روییده و در پی از بین بردن اسلام و مسلمانان است. ایشان سیاست خارجی رژیم شاهنشاهی را که به جای تکیه بر نظر و رأی مردم، نگاهش به قدرتهای خارجی و در رأس آنها امریکا و متحد منطقهای آن یعنی اسرائیل است را قویاً محکوم میکرد. در واقع امام خمینی بر این عقیده بودند که در حالی که ارزشهای دینی ریشه در اعتقادات جمع کثیری از مردم ایران دارد، دولت پهلوی و در رأس آن محمدرضا، همراه و همسو با دشمن امت اسلامی یعنی اسرائیل، سیاستهای منطقهای خود را طرحریزی و عملیاتی میسازد، ارزشهایی که با توجه به آیات قرآنی بر حمایت از تمام مسلمانان، محرومان و مستضعفان جهان تأکید کرده و مبارزه با ظالم را برای رسیدن به عدالتی جهانی در اولویت قرار داده است. ایشان همچنین بهصراحت و مکرر در سخنرانیهای خویش به سلطه اقتصادی اسرائیل بر ایران اشاره و اظهار میکردند اگر روحانیان باشند، نمیگذارند اسرائیل اقتصاد ایران را قبضه کند و کالاهای اسرائیلی بدون گمرک، در ایران فروخته شود... در عین حال امام خمینی به مناسبتهای مختلف از ارتباط محمدرضا با رژیم صهیونیستی پرده برمیداشت و با صراحت و جسارت خاصی در قبال این موضوع که به تعبیری مسئله اول جهان اسلام است، موضعگیری میکرد. ایشان در قسمتی از اعلامیه خود در مخالفت با کاپیتولاسیون میفرمایند امروز اقتصاد ایران به دست امریکا و اسرائیل است و بازار ایران از دست مسلمانان خارج شده است! اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل درست کرده است و کسی نیست که به داد ملت فقیر برسد و من از این موضوع بیمناک هستم....»
حرمت هرگونه رابطه تجاری و سیاسی دولتهای اسلامی با اسرائیل
حمله گسترده اسرائیل به کشورهای عربی اسلامی در خرداد ۱۳۴۶، موجب تشدید مواضع امام خمینی علیه اسرائیل گشت. از این دوره به بعد بود که رهبر نهضت اسلامی، ضمن تحریم هرگونه رابطه تجاری و سیاسی دولتهای اسلامی با این کشور، اجازه پرداخت وجوه شرعیه به مبارزان فلسطینی را صادر کردند. اهمیت این اجازه هنگامی روشن میشود که بدانیم امام در صدور اینگونه اجازات بس محتاط بودند و کمتر به آن رضایت میدادند! رضا سرحدی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در تحلیل این رویداد مینویسد:
«در سال ۱۳۴۶ بود که اسرائیل بار دیگر برای از بین بردن مقاومت کشورهای اسلامی بهویژه فلسطین به کشورهای مجاور حمله کرد اسرائیل ابتدا توانست به پیروزیهای مهمی دست پیدا کند. در این زمان بود که حوزههای شیعه ایران و عراق به فعالیت علیه سیاستهای جنگطلبانه اسرائیل واکنش نشان دادند. در این میان امام خمینی با نگاهی دقیق، نه تنها اسرائیل را متهم به تجاوز کرد، بلکه کشورهای همراستا با آن را نیز متهم به جنگافروزی کرد. امام در این زمینه بارها دولتهای اسلامی را دعوت به اتحاد و برادری مقابل اجانب و ایادی آنها نمود و همواره این نکته را یادآور میشد که اجانب میخواهند با ایجاد نفاق بین مسلمین و دولتهای اسلامی، ممالک عزیز ما را در تحت اسارت و ذل استعمار نگه دارند و از مخازن معنوی و مادی آنها استفاده کنند... افزون بر این امام خمینی در ۱۷ خرداد ۱۳۴۶، طی پیامی به مناسبت جنگ ششروزه اعراب و اسرائیل، فتوای انقلابی مبنی بر حرمت هرگونه رابطه تجاری و سیاسی دولتهای اسلامی با اسرائیل و نیز حرمت مصرف کالاهای اسرائیلی در جوامع اسلامی را صادر کرد. ایشان به دولتها و بهویژه دولت ایران توصیه کردند از اسرائیل و عُمال خطرناک آن دوری کنند. ایشان اسرائیل را ماده فساد نام نهاد که در قلب ممالک اسلامی و با پشتیبانی دول بزرگ جایگزین شده است و ریشههای فسادش هر روز ممالک اسلامی را تهدید میکند. امام در ادامه تأکید کرد که باید با همت ممالک اسلامی و ملل بزرگ اسلام، این ماده فساد ریشهکن شود، چراکه اسرائیل قیام مسلحانه ضد ممالک اسلامی کرده است و بر دول و ملل اسلام، قلعوقمع آن لازم است... همچنین امام کمک به اسرائیل، چه در قالب فروش اسلحه و مواد منفجره و چه فروش نفت را حرام و مخالفت با اسلام دانست. بنابراین رابطه با اسرائیل چه از نوع رابطه تجاری و چه سیاسی، حرام و مخالف با اسلام معرفی شد. در سال ۱۳۴۷ نیز امام خمینی بار دیگر تأکید کردند دولت غاصب اسرائیل با هدفهایی که دارد، برای اسلام و ممالک مسلمین خطر عظیمی ایجاد کرده است، بنابراین احتمال میرود اگر مسلمانان به آنها مهلت دهند، فرصت از دست برود و برای جلوگیری از اعمال آن دیر شود. امام خمینی این خطر را متوجه اساس اسلام دانست و گفت دولتهای اسلامی و مسلمانان، دفع این ماده فساد را به هر نحو که امکانپذیر بود بنمایند و از کمک به مدافعان کوتاهی نکنند. امام حتی بهرهگیری از محل زکات و سایر صدقات را در دستیابی به چنین هدفی حیاتی دانست و کلام آخر اینکه مسئله فلسطین را میتوان فراتر از موضعگیریهای شخصی و گروهی بررسی کرد. اندیشمندان مسلمان و بهویژه جامعه مذهبی ایران در تاریخ معاصر، بر مبارزه کلامی و عملی خود با رژیم صهیونیستی تأکید کردهاند. امام خمینی، آیتالله شیخ عبدالکریم زنجانی، آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی و آیتالله سیدمحمد بهبهانی، نمونههایی از افرادی هستند که سکوت در برابر جنگهای اسرائیل جهت تجاوز به فلسطین را مجاز ندانستند. این ویژگی میتواند بیانگر این مهم باشد که اندیشمندان مسلمان درباره مبارزه با رژیم صهیونیستی، به عنوان هدفی متعالی تفاهم داشتهاند....»
سایر اخبار این روزنامه
دستاوردی که چالش شد!
محمدعلی اسلامی ندوشن درگذشت
آزادی قدس از همیشه نزدیکتر
این ارابههای مرگ را بریزید دور!
متهمان بانک سرمایه ۱۷۰ سال به زندان میروند
حمایتهای کورکورانه فرصتسوزیهای ناآگاهانه
رمز «۱۱۱۱» در جنگ آزادی قدس
کار خیر میکرد و دستمزدش طلب دعای شهادت بود
فسخ شناسایی دولت اسرائیل در دوران نهضت ملی ایران
آویختن از توهم تدین سکولار!
رژیم صهیونیستی؛ عامل نیابتی قدرتهای استعماری در منطقه غرب آسیا
امریکا در نظم جدید در همه چیزها ضعیفتر شد