روزنامه جوان
1401/02/07
رژیم صهیونیستی؛ عامل نیابتی قدرتهای استعماری در منطقه غرب آسیا
مفهوم هارتلند یا قلب جهان که اولین بار در سال ۱۹۰۴ توسط پروفسور هلفورد مکیندر، وارد ادبیات سیاسی و سپس نظامی شد، میتواند به دلیل چشمداشت قدرتهای استعماری به منطقه غرب آسیا و سپس حمایتهای بیدریغ آنان از تشکیل و تداوم رژیم صهیونیستی پاسخ دهد.هلفورد مکیندر که نگاهی جهانی به کره زمین داشت، برای آن ساختاری فضایی و سهبخشی قائل بود که کانون آن را هارتلند یا قلب جهان تشکیل داده است. از نگاه او و در پیوند با ساختار و روابط قدرت و منازعه قدرتهای دریایی و خشکی آن دوره، تسلط و کنترل هر قدرتی، به ویژه قدرت خشکی برهارتلند، میتواند به تسلط جهانی منتهی شود.
نگاهی بر موقعیت جغرافیایی، ظرفیتها مزیتهای راهبردی منطقه غرب آسیا، مثل قرار داشتن بر کناره آبهای آزاد و آبراههای مهمی، چون بابالمندب، تنگه هرمز و وجود دین اسلام و فرهنگ مشترک اسلامی، محل اتصال سه قاره بزرگ جهانی، عبور دالانها و جادههای تجاری شرق به غرب، شمال به جنوب و... نشان میدهد که این منطقه هارتلند واقعی برای قدرتهایی است که سودای سلطه بر جهان را دارند.
اما در همین حال سابقه تاریخی آن، گویا وجود قدرتهای بزرگ و امپراتوریهای جهانی مثل مصر، ایران، بابل، عثمانی و... است که میراث هویتی آن با جمعیت مسلمان معتقد به نفی سلطه بیگانه، هرگونه حضور مستقیم و چیرگی رسمی بر این منطقه را بسیار پرهزینه کردهاست. به گونهای که قدرتهای استعماری اروپایی خاطرات تلخ جنگهای فرسایشی و شکستهای تلخ از این منطقه را در تاریخ خود به ثبت رساندهاند. با وجود این، پیوند بین اندیشه صهیونیسم که سودای تشکیل دولت یهود یا ایجاد خانه ملی برای یهودیان در سرزمین فلسطین را داشت و قدرتهای استعماری فرانسه و انگلیس که به فکر حضور استعماری در منطقه غرب آسیا، پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی براساس جنگ و سپس تجزیه با برانگیختن شکافهای قومیتی بودند، زمینه این حضور و سلطه غیررسمی با برعهده گرفتن قیمومیت بخشهای جداشده از عثمانی و سپس تشکیل دولتی صهیونیستی در اراضی فلسطینیان فراهم شد.
گرچه ایده تأسیس یک کشور ویژه یهودیان از آن تئودور هرتزل، خبرنگار اتریشی است که در سال ۱۸۹۶ مطرح ساخته و در سال ۱۸۹۷ در جمع ثروتمندان و اندیشمندان در سالبال سوئیس مورد حمایت قرار گرفته بود، اما وزارت خارجه انگلیس با سفارش روتشلید سرمایهدار و بانکدار صهیونیست بریتانیایی آن را در قالب بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ در عرصه سیاست خارجی مطرح ساخت. سپس با ظهور نازیها و فاجعه جنگ جهانی دوم که آتش آن از اروپا بلند شد و موقعیت راهبردی غرب آسیا و ارزش نفت و نقش آن در اقتصاد و ماشین جنگی سلطهجویان غربی روشن کرد، وسوسه سلطه بر آن را هم برای قدرت استعماری تشدید کرد.
زمینه شکل دهی به این مولود هم پیش از این با قرارداد موسوم به سایکس – پیکو در همکاری مشترک فرانسه و انگلیس و واگذاری قیمومیت فلسطین و پدید آمدن شرایط راحت برای کوچاندن و ساکن ساختن یهودیان در اراضی فلسطین و سپس سازماندهی، تجهیز و پشتیبانی گروههای تروریستی و جنایتکار صهیونیستی برای جایگزینی ارتش انگلیس به هنگام خروج در سال ۱۹۴۸، فراهم شد یعنی با تشکیل یک اقلیت صهیونیستی مشتقال تشکیل دولت در سرزمین فلسطین و سپس سازماندهی آنان در قالب گروههای ترور و جنایت و استفاده از نفوذ در سازمان ملل و جعل دولت یهودی در سرزمین اشغالی فلسطین، مجوز هرگونه جنایت برای آوارگی و کشتار ساکنان مسلمان و عرب فلسطین توسط قدرتهای اروپایی با سردمداری انگلیس ارائه شد تا از این دولت جانی برای کنترل بر غرب آسیا و پیشبرد اهداف استعماری خویش به عنوان پایگاهی نظامی و ثابت استفاده کنند.
از این رو صهیونیستهایی که به تلافی سالها محرومیت و تحقیر در اروپا، به دنبال تشکیل دولت و توسعه سرزمینی برای تقویت قدرت برآمده بودند، مورد حمایت همهجانبه قدرتهای غربی قرار گرفتند تا به عنوان یک عامل نیابتی قوی در هارتلند مطلوب و لازم برای سلطه جهانی ایفای نقش نماید.
با افول قدرتهای اروپایی و برآمدن قدرت استعماری امریکا بعد از جنگ جهانی دوم در دهههای پایانی قرن بیستم، امریکا جایگزین اربابان پیشین رژیم صهیونیستی شد و از این کاربری سیاسی – نظامی صهیونیستها به دنبال بهرهبرداری بود. در این دور جدید، نفع دیگر دولت صهیونیستی، ایجاد ناامنی و هراس در منطقه بود که دولتهای نفتی و دیکتاتوری برای فائق آمدن بر آن، علاوه بر خرید تسلیحات غربی موازنه دفاعی و نظامی خود را در نزدیکی و وابستگی به غرب به ویژه قدرت نوظهور یعنی امریکا جستوجو میکردند.
مقاومت برخی دولتهای منطقه در برابر این نوع وابستگی و حرکت ملتها برای استقلال و نفی وابستگی به بیگانگان نیز با تهدید و حتی تهاجم صهیونیستها مواجه میشود که کارکردی آشکار و قطعی برای قدرتهای استعماری غربی دارد.
این ویژگی رژیم صهیونیستی یعنی عامل نیابتی برای قدرتهای استعماری است که موجب تداوم حمایتهای بیدریغ این قدرتها از این رژیم شده و با وجود سابقه سیاه و ننگین آن در ترور، جنگ و جنایت و اعتراضهای پراکنده مردمی در غرب نسبت به جنایات صهیونیستها، ننگ این حمایت را به جان خریدهاند.
آنچه میتواند به این ماهیت کثیف پایان دهد، بیداری ملتهای منطقه و عمق یافتن مقاومت اسلامی برآمده از هویت و غیرت دینی یا وجدان پاک بشری است که نماد و نمود آن در اعتراضات مردمی به رژیم صهیونیستی و بیشتر از همه راهپیمایی مردمی روز قدس به چشم میآید.
سایر اخبار این روزنامه
دستاوردی که چالش شد!
محمدعلی اسلامی ندوشن درگذشت
آزادی قدس از همیشه نزدیکتر
این ارابههای مرگ را بریزید دور!
متهمان بانک سرمایه ۱۷۰ سال به زندان میروند
حمایتهای کورکورانه فرصتسوزیهای ناآگاهانه
رمز «۱۱۱۱» در جنگ آزادی قدس
کار خیر میکرد و دستمزدش طلب دعای شهادت بود
فسخ شناسایی دولت اسرائیل در دوران نهضت ملی ایران
آویختن از توهم تدین سکولار!
رژیم صهیونیستی؛ عامل نیابتی قدرتهای استعماری در منطقه غرب آسیا
امریکا در نظم جدید در همه چیزها ضعیفتر شد