نقشه هولناک 6 همخانه برای پرداخت اجاره
در ایام تعطیلات نوروز بود که یک چوپان در حوالی زرندیه، زمانیکه داشت گوسفندانش را به چرا میبرد، با جسد مردی مواجه شد. او بلافاصله پلیس را در جریان ماجرا قرار داد و ماموران به محل حادثه رفتند. زمان زیادی از مرگ این مرد گذشته بود و علت مرگ هم مشخص نبود. جسد بهعنوان مجهولالهویه به پزشکی قانونی منتقل شد. تحقیقات برای کشف راز مرگ این مرد و هویت او آغاز شد.
در ادامه مشخص شد که اواخر اسفندماه، خانوادهای در تهران به پلیس مراجعه کرده و از مفقودشدن راننده مسافرکش خبر داده بودند. همسر این مرد به پلیس گفته بود: «شوهرم 56 سال دارد. او با خودروی پرایدش مسافرکشی میکند، اما از دیروز به طرز مرموزی ناپدید شده و هیچخبری از او ندارم. معمولا شبها دیروقت به خانه برمیگشت، اما هنوز برنگشته و حتی موبایلش هم خاموش شده است. برای همین فکر میکنم شاید بلایی سرش آمده باشد.»
کشف جسد در جاده ساوهبا انجام بررسیها، پلیس دریافت که مشخصات جسد کشفشده در حوالی زرندیه، با مرد مسافرکش که اواخر اسفندماه به طرز مرموزی ناپدید شده بود مطابقت دارد. در این شرایط بود که پرونده جنایت پیش روی قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس ویژه قتل پایتخت قرار گرفت. به دستور او تحقیقات گستردهای در اینباره از سوی کارآگاهان جنایی تهران آغاز شد. از طرفی متخصصان پزشکیقانونی نیز با انجام کالبدشکافی بهدنبال علت اصلی مرگ بودند. از سوی دیگر با توجه به سرقت خودروی مرد مسافرکش فرضیه جنایت با انگیزه سرقت قوت گرفت. در نهایت پزشکیقانونی علت مرگ را اعلام کرد و نخستین سرنخ در این پرونده پیدا شد.
پزشکیقانونی اعلام کرد که این مرد با خوردن نسکافه مسموم جان خود را از دست داده است. همین مسأله نشان میداد که مقتول احتمالا قربانی نقشه سرقت شده و سارق یا سارقان با خوراندن نسکافه مسموم به او خودرواش را دزدیدهاند. در حالی این فرضیه قوت یافت که شکایتهای مشابهی پیش روی ماموران پلیس پایتخت قرار گرفت. شکایتهایی که نشان میداد رانندگان مسافرکش، قربانی نقشه سرقت چند مرد شده و با خوردن نوشیدنی مسموم مثل نسکافه یا شیرموز بیهوش شدهاند. بیشتر قربانیان پس از خوردن نوشیدنی مسموم به حالت کما رفته بودند.
اظهارات شاکیان دیگریکی از شاکیان در اینباره به پلیس گفت: «من مدتهاست که مسافرکشی میکنم. چندوقت پیش بود که سه مرد از من خواستند که آنها را به مقصدشان برسانم. آنها خیلی پریشان بودند و گفتند که حال یکی از آنها خوب نیست. آن مردان خودروی مرا بهصورت دربستی کرایه کردند. من هم قبول کردم. در راه آنها سر صحبت را با من باز کردند. آنقدر حرف زدیم که کمی صمیمی شدیم. بعد یکی از آنها به من نسکافهای تعارف کرد و گفت که چون مسیر کمی طولانی شده، نسکافه بخورم. من هم از همهجا بیخبر آن را خوردم. چنددقیقه بعد حالم بد شد و سرم گیج رفت. خودرو را گوشهای پارک کردم. میخواستم آبی به صورتم بزنم که بیهوش شدم. آنها هم مرا گوشه خیابان رها کرده و خودروام را برده بودند. مدتی در کما بودم تااینکه به هوش آمدم و فهمیدم چه بلایی سرم آمده است.»
در حالیکه تجسسها برای دستگیری این باند مخوف ادامه داشت، یکی از شاکیان با پلیس تماس گرفت و گفت که خودروی خودش را در یکی از سایتهای فضای مجازی برای فروش دیده است. او بهعنوان مشتری با آن آگهی تماس گرفت و با آنها قرار گذاشت. در نهایت نیز پلیس سر قرار رفت و دو نفر از اعضای این باند دستگیر شدند. آنها تحت بازجویی قرار گرفتند و به جرم خود اعتراف کردند.
اعترافات عجیب سردسته باندبا اطلاعاتی که این متهمان در اختیار پلیس قرار دادند، چهار نفر دیگر از اعضای این باند نیز دستگیر شدند. کوچکترین عضو این باند که 30 سال دارد، در واقع مغزمتفکر و سردسته باند است. او در بازجوییها، درباره انگیزهشان از این جنایتها گفت: «مدتی بود که اتاقی در یک خانه قدیمی اجاره کرده بودم. در آن خانه پنج نفر دیگر عضو این باند هم زندگی میکردند. در واقع ما بهصورت جداگانه هرکدام یک اتاق در حیاط آن خانه داشتیم. همه ما از شهرستان به تهران آمده بودیم و کارگری میکردیم. تااینکه چندوقت قبل صاحبخانه یکمیلیونوپانصدهزارتومان به کرایههایمان اضافه کرد. این مبلغ برای همه ما زیاد بود و نمیدانستیم باید چطور این پول را جور کنیم.»
فکر قتل را نکرده بودیماو ادامه داد: «یکشب که دورهم نشسته بودیم تا فکری برای این موضوع کنیم، من به آنها پیشنهاد دادم که با هم یک تیم شویم و دست به سرقت خودرو بزنیم. به آنها گفتم که در کار جعل، استاد هستم و میتوانم سندهای جعلی جور کنم. بعد خودروهای سرقتی را بهصورت مجازی بفروشیم و پول خوبی گیرمان بیاید. آنها هم قبول کردند. ماده بیهوشی تهیه کردیم و بهعنوان مسافر سوار خودروها شدیم. سه نفرمان سوار میشدیم که یک نفر از ما نقش بیمار را بازی میکرد. سه نفر دیگر هم با خودرویی دیگر بهدنبال ما میآمد تا پس از بیهوشی راننده، او را گوشهای رها کنیم، اما اصلا قصدمان کشتن کسی نبود. نمیخواستیم کسی بمیرد.
حتی فکرش را هم نمیکردیم که آنها به کما بروند، چه برسد به مرگ. مقتول را هم حوالی جاده ساوه رها کرده بودیم که جانش را از دست داد. ما معمولا پس از سرقت با جعل مدرکوسند، خودمان را جای فروشنده جا میزدیم. خودرو را در شهرستانهای مختلف و با قیمت پایینتر از بازار میفروختیم. پولش را هم بین خودمان تقسیم میکردیم تا بتوانیم کرایه خانه را پرداخت کنیم، اما فکرش را هم نمی کردیم که در برابر اتهام قتل قرار بگیریم.»
با اعتراف این متهم، آنها با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شدند. همچنین در حالحاضر نیز 6 شاکی در این پرونده شناسایی شدهاند. تحقیقات برای شناسایی شاکیان احتمالی دیگر و زوایای پنهان این پرونده همچنان ادامه دارد.