سرنوشت جنگ روسیه و اوکراین همچنان در ابهام مقدمه چینی برای پایان جنگ یا شروع جنگ هسته‌ای؟

روزنامه گاردین در مقاله ای نوشت که اوکراین در حال حاضر برنده است و پیروزی را می توان بدون خطر جنگ هسته ای به دست آورد. چرا که درگیری نیابتی آمریکا بر سر سرزمین های فعلی تحت اشغال روسیه غیرضروری و خطرناک خواهد بود.
به گزارش خبرآنلاین، آناتول لیون از اعضای ارشد موسسه کوئینسی در مقاله ای برای روزنامه گاردین نوشت: اوکراین، با کمک غرب، یک پیروزی بزرگ به دست آورد و هدف اصلی تهاجم روسیه - تصرف کی یف و جایگزینی دولت اوکراین - کاملاً شکست خورده است. ارتش روسیه اکنون برای یک هدف بسیار محدودتر در شرق سازماندهی مجدد کرده است: تصرف کل منطقه دونباس روس ها که مسکو قبلا آن را مستقل به رسمیت شناخته است.
اگر ارتش روسیه بتواند در هفته‌های آینده به این مهم دست یابد، نمی‌توانیم با قطعیت بگوییم حرکت بعدی مسکو چه خواهد بود. با این حال، روسیه تلفات زیادی در میان نیروهای زبده خود متحمل شده است، و حتی تصرف شهر نسبتا کوچک ماریوپل دو ماه طول کشیده است و نیاز به تبدیل شهر به ویرانه دارد. با توجه به این موضوع، کمپین بیشتر روسیه برای تصرف شهرهای بسیار بزرگ‌تری مانند اودسا غیرمحتمل به نظر می‌رسد، و به نظر می‌رسد که روسیه می‌تواند در حالت تدافعی قرار گیرد و آتش‌بس و مذاکرات صلح را پیشنهاد کند.
پوتین اینگونه به مردم روسیه وانمود خواهد کرد که گرفتن مقداری قلمرو اضافی در دونباس یک پیروزی برای روسیه بوده است، اما نیازی نیست که غرب با او موافقت کند. حقیقت این است که این جنگ یک فاجعه نظامی، سیاسی و اخلاقی برای روسیه به اثبات رسانده است. شهرت ارتش روسیه از بین رفته است. اقتصاد روسیه به شدت آسیب دیده است. و اتحادیه اروپا با سرعت و تصمیم شگفت انگیزی در حال حرکت برای پایان دادن به وابستگی خود به نفت و گاز روسیه است. این نشان می‌دهد که در آینده روسیه به چین به منظور بازار گاز خود وابسته خواهد بود - یعنی هم تبعیت سیاسی از چین و هم توانایی این کشور برای تعیین قیمت برای آن.


پیامدهای گسترده تر شکست روسیه چیست؟ اولین مورد این است که در مورد مهم ترین موضوع - در خصوص حاکمیت، استقلال و همسویی غرب - اوکراین (و غرب) قبلاً پیروز شده‌اند. این امر باید در مورد مصالحه بر سر مسائل سرزمینی تا حدی انعطاف پذیر باشد، به ویژه از آنجایی که بیشتر مناطق مربوطه از سال ۲۰۱۴ در اختیار روسیه بوده است. ثانیاً، اگر هرگز طرحی از روسیه برای استفاده از اوکراین به عنوان سکوی پرشی برای تجاوز بیشتر وجود داشت، آن هم اکنون به پایان رسیده است. اگر ارتش روسیه نتواند شهرهای کمتر از ۲۰ مایلی روسیه را تصرف کند، بعید است که به ناتو حمله کند.
روسیه بدون شک از مواضع خود در دفاع از سرزمین های جدا شده در مولداوی، گرجستان و قراباغ کوهستانی دفاع خواهد کرد. اگر جنگ در اوکراین ادامه یابد، این خطر فزاینده وجود خواهد داشت که گرجستان و آذربایجان دوباره به دنبال بازپس گیری مناطق از دست رفته خود با زور باشند. نتیجه یک درگیری بسیار گسترده تر و حتی خطرناک تر خواهد بود.
چنین جنگ طولانی مورد استقبال قرار خواهد گرفت اگر اوکراین تبدیل به جنگ نیابتی آمریکا علیه روسیه شود؛ امری که نشان می دهد دولت بایدن نیز چنین هدفی دارد. لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا گفته است که ایالات متحده باید از جنگ در اوکراین برای تضعیف روسیه استفاده کند تا از حمله این کشور به کشورهای بیشتری جلوگیری کند. صداهای قابل توجه و مهمی در ایالات متحده و بریتانیا می گویند باید به اوکراین کمک شود تا یک پیروزی کامل را به دست آورد، که به نظر می رسد به معنای بیرون راندن روسیه از تمام سرزمین‌هایی است که از سال ۲۰۱۴ گرفته است یعنی چنان شکست تحقیرآمیزی تحمیل شود تا دولت پوتین را دچار فروپاشی کند. به طور باورنکردنی، پیشنهاد شده است که حمایت ایالات متحده از مجاهدین در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ - با همه پیامدهای وحشتناک آن برای افغانستان، ایالات متحده و خاورمیانه - نوعی الگوی مثبت برای این امر است. پذیرش عمومی غرب برای رنج اقتصادی ناشی از تحریم ها با این استدلال که این برای دفاع از اوکراین و توقف تجاوز روسیه ضروری است، بسیج شده است. تضعیف یا حتی نابودی دائم روسیه موضوع بسیار متفاوتی است. حمایت از اوکراین مشروع و ضروری است، اما به مهمترین هدف خود نیز دست یافته است: حفظ استقلال و حاکمیت اوکراین بر اکثریت بزرگ خاک اوکراین و جلوگیری از تجاوز بیشتر روسیه.
همچنین به طرز وحشتناکی خطرناک است. در وهله اول، حمله اوکراینی‌ها به مواضع مستحکم روسیه در سراسر کشور باز موضوعی بسیار متفاوت با دفاع از شهرهای اوکراین خواهد بود. مزیت تاکتیکی ناگزیر به سمت روسیه خواهد رفت. اوکراین می تواند از این طریق متحمل ضررهای عظیم شود و پیروزی را به شکست تبدیل کند.
از سوی دیگر، اگر اوکراین - با حمایت غرب - در آستانه پیروزی کامل به نظر می رسید، تهدید رژیم پوتین و منافع حیاتی روسیه به حدی بود که واقعاً به نظر می رسید روسیه ممکن است حملات موشکی علیه تجهیزات ناتو را در مرزهای لهستان را در تلاش برای ترساندن فرانسه و آلمان برای ایجاد صلح جداگانه افزایش دهد.
هنگامی که یکی از اعضای ناتو مورد حمله قرار گیرد، فشار زیادی در ایالات متحده برای اعلام منطقه پرواز ممنوع در اوکراین وجود خواهد داشت - به عبارت دیگر، برای اعزام نیروی هوایی ایالات متحده برای حمایت از نیروهای اوکراینی در زمین. برخی از این هواپیماها سپس توسط باتری های موشکی مستقر در خود روسیه سرنگون می شوند. تا چه زمانی ایالات متحده قبل از حمله به خاک روسیه این تلفات را می پذیرد؟
سپس با چشم‌اندازی روبرو می‌شویم که در طول جنگ سرد، هشت رئیس‌جمهور ایالات متحده بسیار مراقب بودند که از آن اجتناب کنند: روسیه و ناتو موشک‌هایی به خاک یکدیگر شلیک کنند، و درگیری مستقیم در اروپا بین دو ابرقدرت هسته‌ای، با توانایی بین آنها برای نابودی بشریت. روسای جمهور ایالات متحده این خویشتنداری را به خاطر همدردی با اتحاد جماهیر شوروی به کار نگرفتند، بلکه به دلیل محاسبه خطرات وحشتناک موجود در آن بود. و با توجه به شکست راهبردی قبلاً به روسیه متحمل شده، انجام این خطرات غیرضروری است.