در ستايش يك معلم چند ساحتي

«مقام امن و مي ‌بي‌غش ‌رفيق شفيق/ گرت مدام ميسر شود زهي توفيق... حافظ» ابتلاي به بيماري سرطان ‌پانكراس دكتر خانيكي موجب شد تا دوستداران ‌آشنايان بي‌شمار ايشان، گفت‌وگوهاي بسياري درباره موقعيت شخصيتي ‌علمي ايشان داشته باشند. تجربه چهار دهه اين جانب با ايشان گواه نكاتي است كه به رشته تحرير آمده است: آشنايي‌ام با جناب آقاي دكتر خانيكي كه سال‌هاي متمادي است‌ «هادي ‌جان» يا «آقا هادي »صدايش مي‌كنم، به اوايل دهه ۱۳۶۰ برمي‌گردد. اولين ديدار (باجمعي از دوستاني كه اكنون برخي از آنها در قيدحيات نيستند.) در تحريريه روزنامه «كيهان» حاصل شد. وصفش را پيش‌تر شنيده بودم. چريك و مبارز قبل از انقلاب، روشنفكر فعال در عرصه‌هاي مختلف و به‌خصوص رسانه، بعد از انقلاب. اولين ديدار آن‌‌قدر جاذبه داشت كه رفاقت و دوستي‌ام تا به امروز، با گذشت 36 سال، هر روز عميق‌تر و پايدارتر شد. در اين مدت طولاني پرفراز و نشيب به داشتن چنين دوستي، غم‌خوار عالم و آدم، انديشمند، صادق، دين‌‌ورز و اخلاقي، پركار، خوش‌فكر، فداكار، پاكدست، آكادميسيني حرفه‌اي، كنشگر مرزي و اصلاح‌طلبي تمام‌عيار همواره باليده‌ام و به رفاقت و آشنايي با او افتخار كرده‌ام. آنان كه خانيكي را مي‌شناسند، مي‌دانند او جامعه‌شناس، آكادميسين حوزه ارتباطات و رسانه و روزنامه‌نگار حرفه‌اي و باتجربه‌هاي زيسته مديريتي در عرصه‌ها و سطوح مختلف است. اما آقا هادي به‌زعم من داراي خصوصيات و ويژگي‌هايي است كه او را به‌طوركامل متمايز مي‌كند؛ ويژگي‌هايي موزون از علم، عمل و اخلاق كه به‌صورت فشرده و حداقلي به چند نمونه آن اشاره مي‌كنم.
1) اثربخشي: اساسا دكترخانيكي انساني تاثيرگذار است. در هرجايي كه حضور داشته است، تاثيرات ماندگار او را مي‌توان جست‌وجو كرد. اثربخشي محسوس او را در آثار، سخنراني‌ها، كلاس درس، شاگردان تربيت‌كرده، تاسيس نهادها و مراكز مختلف و جلسات راهبردي و تصميم‌ساز به‌وضوح مي‌توان ملاحظه كرد. 
2) نگاه و منطق فرهنگي: نگرش و منطق فرهنگي آقا هادي كانوني‌ترين نقطه تمايز اوست. خانيكي از منظر فرهنگ به همه پديده‌ها، انسان، دانشگاه و نهاد علم، جامعه‌شناسي، سياست و امور ديگر مي‌نگرد و از اين رو به دليل ماهيت زايندگي فرهنگي در متن و نطق او در هر عرصه‌اي كه مي‌نويسد يا مي‌گويد، نوعي بالندگي، اميد و سرزندگي ديده مي‌شود. 
3) گفت‌وگو محوري: از ويژگي‌هاي بارز آقا هادي موقعيت گفت‌وگويي اوست. خانيكي معتقد است اگر قادر باشيم به شكل جمعي معاني را بين خود مشترك بسازيم، تشريك مساعي صورت مي‌گيرد. ما از طريق تشريك مساعي ارتباط برقرار مي‌كنيم و معناي مشتركي را به وجود مي‌آوريم. مفهوم اين قضيه اين است كه انديشه‌اي مشترك شكل مي‌گيردكه در آن هيچ‌ يك از افراد كنارگذاشته نشده است. 
4) غمخواري و كاهش رنج ديگران: اخلاق و منطق و نوع سلوك و انصاف در قضاوت‌‌هاي آقا هادي به‌ گونه‌اي است كه در زمينه‌هاي مختلف اعم از مسائل علمي، رفع مشكلات و اختلافات مديريتي و رجوع براي حل مسائل خانوادگي افراد را مجاب مي‌كند تا به او رجوع كنند. گشودگي و دلسوزي آشكار موهبت مراجعه‌شوندگي را براي آقاي خانيكي به‌طورگسترده فراهم كرده است. 


5) اميدواري و اميددهندگي: به نظر من آنچه خانيكي را در سخت‌ترين شرايط بسيار ممتاز مي‌كند، اميدواري و اميدبخشي او به ديگران است. نوشته‌ها، گفتارها و آموزه‌هاي آقا هادي مشحون از اميد، اميد آگاهانه و به‌دور از توهمات بعضا رايج است. 
6) روشنفكري و دين‌ورزي: خانيكي روشنفكري تمام‌ عيار است. اين روشنفكري او را در همه عرصه‌هاي زندگي مي‌توان جست‌وجو و پيگيري كرد. اما مهم‌ترين شاخص روشنفكري او را بايد در دين‌ورزي آگاهانه، مسوولانه، اخلاقي و عقلاني او جست‌وجو كرد. اسلام رحماني كه او باهمه وجود از آن دفاع مي‌كند، در ساحت زندگي معنوي و اجتماعي او جاري و ساري است. شكاف ميان نظر و عمل در زندگي آقا هادي ديده نمي‌شود. عملش هم‌ رنگ نظرش است و به همين دليل رفاقت، دوستي و گفت‌وگو و كار باخانيكي پرجاذبه است. هرچند به دليل لطافتش نازك‌ خاطر مي‌شود، اما نازك‌خاطري او، او را از مرز انصاف و اخلاق و مدارا خارج نمي‌كند. در اين 36 سال آشنايي با جناب آقاي دكتر خانيكي، يا همان آقا هادي خودمان، خاطرات بسياري از او دارم كه بايد در فرصت و مقام ديگري به آن بپردازم.