دو دهه تلاش برای جرم زدایی ‌از «حراج» اشیای باستانی

زهرا کشوری
دبیر زیست بوم
آذر ماه 88 بود که روزنامه‌های سراسری از خروج اشیای تاریخی ایران از مبادی رسمی کشور خبر دادند. این خبر به واکنش «حمید بقایی» رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور منجر شد. او در نامه‌ای به دادستانی خواست تا اسناد و مدارک را از این روزنامه‌ها به سازمان میراث فرهنگی برساند تا متولی اصلی میراث فرهنگی بتواند از خروج اشیا جلوگیری کند. تنها یک هفته بعد از این ماجرا، نهادهای اطلاعاتی «سباستیان زاوالا»، دیپلمات باسابقه آرژانتینی را با پنج چمدان شیء تاریخی و باستانی در حال خروج از گمرک ایران دستگیر کردند. بخشی از اشیایی که او قصد داشت از کشور خارج کند متعلق به حوزه 5 هزارساله هلیل رود در جیرفت بود. این بار هم رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی دست پیش را گرفت و اعلام کرد اگر رسانه‌ها گرا را به دست آنها داده بود، احتمالاً دیپلمات آرژانتینی هرگز پایش به گمرک نمی‌رسید! مسأله با ضبط اشیا تمام شد و سرنوشت آن پنج چمدان شیء هرگز برای رسانه‌ها معلوم نشد. رسانه‌ها هرگز متوجه نشدند آن اشیای باستانی به موزه ملی برده شد یا در جایی دیگر پنهان شد؟ همچنین مشخص نشد زاوالا از چه طریقی این اشیا را به دست آورده بود؟ باقی اشیا متعلق به چه دوره و چه محوطه‌ای بودند؟ و....
محسنی بندپی نماینده و عضو فراکسیون گردشگری مجلس شورای اسلامی آن روزها به «تهران امروز» گفت:«این اتفاق تحت یک پوشش قرار گرفت و از دید عموم پنهان شد. علاوه‌ بر تخلف این سفیر، دولت ترکیه هم در همان زمان اعلام کرد که محموله‌هایی از اشیای عتیقه به کشور ترکیه وارد شده که باعث‌ رونق در بازار ترکیه شده است.» بعد از ضبط 5 چمدان، پرونده تمام کاوش‌های باستان‌شناسی بسته شد و باستان‌شناسان بنام و قهار ایرانی یکی یکی روانه کنج خانه‌هایشان شدند تا خانه تکانی اساسی در موزه ملی با هزاران اشیای ثبت نشده انجام شود. آن روزها بسیاری از منتقدان و دل‌نگرانان میراث فرهنگی یک اتهام را به رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی وارد کردند. منتقدان می‌گفتند که اشیای تاریخی ایران باستان به اسم برگزاری نمایش و معرفی آثار ایران و همچنین به اسم مطالعه روی میراث ایران از کشور خارج شده‌ و هرگز به آن اندازه که خارج شده بودند، به کشور بازنگشته‌اند. این اتهام از سوی روح‌الله احمدزاده کرمانی که پیش از بقایی تصدی سازمان را برعهده داشت هم به بقایی وارد شد. او مدعی خروج 600 هزار شیء باستانی از کشور توسط حمید بقایی در زمان ریاست آزاده اردکانی بر موزه ملی شده بود.


سال 89
یک سال بعد از شکایت بقایی از رسانه‌ها برای انتشار خبر «خروج اشیای تاریخی از مبادی رسمی کشور» او طرحی را روی میز اجرا گذاشت که نمایندگان حال حاضر مجلس به اسم «استفاده بهینه از اشیای باستانی و گنج‌ها» دنبال اجرای آن هستند. حمید بقایی در طرحی که سال 89 مطرح کرد قصد داشت در جزایر کیش و قشم بازار خرید و فروش اشیای تاریخی راه‌اندازی کند که در آن مقطع زمانی، طرح به‌دلیل شدت مخالفت‌ها و تعارض قانونی، متوقف و از مدار رسیدگی خارج شده بود.
حق کشف
سال 97 وقتی شرح بودجه پیشنهادی دولت روحانی به مجلس به رسانه‌ها رسید، یک بند آن توجه بسیاری را به خود جلب کرد. در این بند اشاره شده بود: «برای نخستین بار در ردیف بودجه سال 98 مبلغی به‌عنوان «حق‌ کشف» به یگان حفاظت سازمان میراث فرهنگی و کسانی که حفاری‌های غیرمجاز را اطلاع می‌دهند، تخصیص می‌یابد.» «علی اصغر مونسان» رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی هم در پی این خبر در توئیتر خود نوشت:«شاید تاکنون بسیاری از آثار تاریخی که بخشی از هویت ملی و متعلق به تمام مردم ایران است به طور مخفیانه کشف و از کشور خارج شده باشد اما در سال آینده با پرداخت حق کشف به یابندگان آثار تاریخی امیدوارم از قاچاق جلوگیری و این آثار ملی را حفظ کنیم.» این بند هم آه از نهاد باستان‌شناسان برآورد تا آنها از آن به‌عنوان یکی از چالش‌برانگیزترین تصمیم‌های عمارت آزادی برای حفاظت از محوطه‌ها و سایت‌های باستان‌شناسی نام ببرند که راه قاچاقچیان به محوطه‌های باستانی را به‌صورت قانونی هموار می‌کند. «سیدمحمد بهشتی» رئیس سابق پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور در سال مذکور در گفت‌و‌گو با «ایران» تعیین «ردیف بودجه» حق کشف را یک گام خطرناک خواند و اعتقاد داشت که اگر این طرح در بهارستان رأی بیاورد، یک کار غیرمجاز (حفاری غیرمجاز) مجاز می‌شود.
به اعتقاد بهشتی، تعیین ردیف بودجه به‌عنوان «حق کشف» یعنی سازمان میراث فرهنگی دارد به مردم تلویحاً می‌گوید «اشکال ندارد محوطه‌های باستانی را حفاری کنید!» که بسیاری این طرح را هم ادامه همان طرح حمید بقایی دانستند.
چرانماینده کرمان دنبال خرید‌و‌فروش اشیای باستانی است؟
نام نماینده کرمان و جیرفت هم در میان امضا کنندگان طرح خطرناک خرید‌و‌فروش اشیای تاریخی و باستانی است. نکته‌ای که از دید کاربران ایرانی فضای مجازی هم دور نمی‌ماند و از آن به عنوان یک فاجعه برنامه‌ریزی شده یاد می‌کنند. اما چرا امضای نماینده کرمان برای فعالان میراث فرهنگی کشور شوک‌آور است؟ چون تاریخ 5 هزار ساله جیرفت در کرمان زخم عمیقی از حفاری غیرمجاز دارد.
هلیل رود و جیرفت را غارت گورستان باستانی مطوط آباد در این شهر بر زبان‌ها انداخت. در حفاری‌های غیرمجاز در دهه 60، 2 هزار گور قبرستان شکافته شد. تنها در یک گور 30 شیء سنگ و صابونی بیرون کشیده شد که یوسف مجید‌زاده سرپرست کاوش‌های باستان شناسی جیرفت در دهه 80 احتمال داد گور حاکم آن منطقه در هزاره سوم پیش از میلاد باشد. تعداد اشیای سنگ صابونی آنقدر زیاد بود که بازار اشیای سفالی حوزه هلیل رود در جهان شکسته شد و مردم دیگر اهمیتی به اشیای سفالی 5 هزار ساله نمی‌دادند. سیخ‌های بلند را در گورهای باستانی فرو می‌کردند تا فلز به سنگ صابون بخورد و صدا بدهد، آن وقت گور را می‌شکافتند و اشیای سنگ صابونی را بیرون می‌کشیدند. در این میان اشیای سفالی‌ای که وجود داشت خرد می‌شد و خواب مردگان 5 هزار ساله هم آشفته! به گفته مجیدزاده، کامیون کامیون اشیای جیرفت از کشور خارج شد. بخشی از آن به موزه لوور پاریس و تعدادی هم به سوئیس رفت. دلالان اسرائیلی و امریکایی هم بی‌نصیب نماندند. اشیایی از جیرفت هم به همسر امیر کویت رسید. بدین ترتیب گورستان خالی از اشیا شد. باستان‌شناسان به تتمه آثار رسیدند و آن اطلاعاتی که در کنفرانس‌های بین‌المللی و دانشگاه‌های معتبر جهانی رد و بدل می‌شود را هم از همین تتمه بیرون کشیدند. مهم‌ترین یافته‌های جیرفت چهار کتیبه خطی است. کشف دو کتیبه نتیجه حفاری‌های غیرمجاز بود که بعد‌ها با فعالیت‌های فرهنگی مجیدزاده پس داده شد. کتیبه‌ها در میان دژ پادشاهی پیدا شد و باستان‌شناسان اسم آن را «خط شاهی» نهادند. همچنین بررسی خط را به «استاین کلر» زبان شناس و محقق دانشگاه هاروارد سپردند که نتیجه مطالعات «استاین کلر» جنجال برانگیز شد. استاین کلر پس از انجام مطالعات خود اعلام کرد که نباید از این خط به نام «خط عیلامی» که زیر نفوذ تمدن بین‌النهرین بوده است نام برد، بلکه با توجه به کشف این خط در شهداد، ملیان و جیرفت باید از آن به «خط شرق» یاد کرد. نتایج او از طلوع یک خط باستانی ناشناخته خبر می‌داد. این کاوش‌ها به کشف یک سکوی پله‌ای در کنار صندل نیز منجر شد. مطالعات کربن 11 در معتبرترین آزمایشگاه‌های امریکا نشان داد که سکوی کشف شده در جیرفت بین صد تا سیصد سال قدیمی‌تر از اولین زیگورات کشف شده در بین‌النهرین یعنی «اور» است!
این نتایج باعث شد تا بسیاری از پژوهشگران بین‌المللی اعلام کنند که شاید بین‌النهرین آغاز پیدایش تمدن بشری نباشد و تاریخ نیاز به خانه تکانی اساسی دارد.
 با وجود این هرگز سایه سیاه قاچاق از سر حوزه هلیل‌رود کم نشد. در یک اتفاق عجیب، مسئولان میراث فرهنگی کرمان و جیرفت هم در سال‌های اخیر درباره قاچاق اشیای سنگ صابونی تمدن هلیل رود سکوت کرده‌اند. این سکوت پر سؤال است و نیاز به حضور دستگاه‌های نظارتی در جیرفت دارد. امضای طرح حراج اشیای تاریخی توسط نماینده کرمان و جیرفت هم جای سؤال دارد!
تاریخ جیرفت نیاز به حفاظت دارد
حوزه تمدن هلیل‌رود تنها به کنار صندل و گورستان مطوط آباد محدود نمی‌شود.
 تعداد محوطه‌های این حوزه را تا 800 محوطه هم اعلام کردند و وسعت بعضی از آنها بزرگتر از مطوط‌ آباد و کنار صندل است. یوسف مجید‌زاده آن روزها که در ایران بود در گفت‌و‌گو با خبرنگار ما یادآور شده بود که محوطه‌های ارزشمند دیگری چون کنار صندل در حوزه تمدنی هلیل‌رود وجود دارد. بنابراین لازم است پرونده ویژه‌ای برای بررسی وضعیت امنیت حوزه تمدنی هلیل رود و حضور قاچاقچیان حرفه‌ای کشور در این منطقه انجام بگیرد.
این سکوت کرمان درباره وضعیت حوزه تمدنی هلیل‌رود حامل خبر خوبی نیست!

اکتشاف و حفاری با کاوش‌های باستان شناسی فرق دارد
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور در پاسخ به خبرنگاران گفته بود که هیچ اطلاعی از طرح نمایندگان ندارد. او در همین گفت‌و‌گو از کاوش‌های علمی باستان شناسی به «اکتشاف و حفاری» یاد می‌کند. اکتشاف و حفاری کار معدنکاران است که ابتدا کوه را منفجر می‌کنند و بعد با بولدوزر به جان آن می‌افتند. کاوش یک کار ظریف و دقیق است که باستان‌شناس سعی می‌کند در زمان کنار زدن لایه خاک، کوچکترین اثری از تاریخ بازمانده جا به جا نشود، وگرنه بازخوانی تاریخ ممکن نیست! بی‌خبری عزت‌الله ضرغامی (در ایام ارائه طرح) از طرح خطرناکی که مجلسی‌ها برای تنها سرمایه وزارت میراث فرهنگی نوشته‌اند هم خبر خوبی نیست.
مجلس ارزآور
46 نماینده‌ای که طرح را مطرح کردند «ارزآور بودن» فروش اشیای تاریخی را یکی از دلایل موافقت با حراج خطرناک دانسته‌اند تا این سؤال پیش بیاید که آیا هر چیزی که قابل تبدیل شدن به پول است را باید فروخت؟ حتی شناسنامه باستانی کشور را! آیا آنها نمی‌دانند اشیای تاریخی و باستانی کشور هیچ فرقی با جنگل‌های باستانی هیرکانی ندارند.
جنگل‌های باستانی هیرکانی هم قابلیت ارزآوری دارند، آیا باید ایران را به هاب(قطب) فروش چوب جنگل‌های باستانی کشور تبدیل کرد؟ آیا خزر را می‌توان فروخت؟ آیا می‌توان زاگرس را به حراج گذاشت؟ آیا می‌توان کارون نفس بریده از انتقال آب‌های غیرکارشناسی را به قیمت ناچیز داد و رفت؟ چرا نمایندگان فکر می‌کنند اشیا باستانی تاریخی کشور قابل قیمت‌گذاری‌اند؟ در نهایت باید سؤال اصلی این گزارش را پرسید.
چه کسانی در دو دهه گذشته دنبال تصویب حراج اشیای تاریخی و باستانی کشورند و در هر دوره‌ای آن را به یک شکل خاص مطرح می‌کنند؟