روزنامه خراسان
1401/02/25
نانوایی شاطر لیلا در کنج حیاط خانه
در ستایش نان و اهمیت آن در فرهنگ ایرانی شاید بشود به همین نکته بسنده کرد که در زبان و گویش «نان» را معادل غذا میدانند و هر وعده غذا خوردن را «نان خوردن» مینامند. از طرفی کسی که مقدمات فراهم آوردن نان را برای اهل خانه به عهده اوست «نان آور» و دیگران را «نان خور» میشناسند. اما موضوع نان تنها به این اسمها محدود نمیشود؛ شاید پدر شما هم بارها و بارها به شما گفته است هر کاری میکنی بکن اما «نانبری» نکن. خلاصه همه این مفاهیم در ساحت ذهن ما ایرانیان، واژه نان را به تقدس نزدیک و بارها ما را وادار کرده است تا برای خرده نانی و بوسیدن آن قامت خم کنیم تا پاسدار حرمت زحمات کشاورز و نانوا باشیم. «لیلا خبازی» بانوی ۴۰ ساله نوشآبادی است که از چند سال پیش، بخشی از حیاط خانه خود را تبدیل به نانوایی کرده و همپای همسر خود، کار میکند. او در این نانوایی که برای گردشگران این شهر توریستی جالب و گاهی تعجب برانگیز است، پای تنور در کنار همسرش میایستد و نان سنگک را از تنور داغ بیرون میکشد و با خوشرویی به دست مشتری میسپرد. در پرونده امروز زندگی سلام به سراغ یک مادر نانوا رفتهایم که پس از تجربه چند شغل، سرانجام به کمک همسرش در کنج حیاط خانهشان، نان سنگک داغ را به دست همشهریانش میرساند.آرد خوب، زمان کافی
آب مناسب و خمیر مایه کافی
راز کیفیت نان است
او به سراغ ویژگیهای طبخ یک نان خوب میرود و از گلایههای بعضی از مردم درباره کیفیت نانی که در نانواییها پخته میشود، این طور میگوید: «باید بگویم که برای تهیه یک نان خوب چند کار باید انجام شود. اولین نکته که خیلی هم بر آن تاکید دارم؛ کیفیت آرد است. آرد خوب مثل برنج اگر خوب باشد بالاخره میشود یک چیز خوب درآورد. آرد ما هم چون نیمه دولتی است و از اصفهان، تهران یا کرج تهیه میکنیم، کیفیت بالایی دارد. نکته بعد زمان خمیر کردن است. فرق است بین خمیری که نیم ساعت قبل از پخت خمیر شده باشد یا خمیری که 1.5 ساعت قبلش خمیر شده است. این زمان باعث میشود به اصطلاح خمیر خوب ور بیاید. نکته بعدی گرم و سرد بودن آب مصرفی است که باید در زمستانها از آب گرم استفاده کنید و در تابستانها از یخ. در پایان هم استفاده از مایه خمیر خیلی مهم است. مایه خمیر باید به میزان اضافه شود. شاید گران باشد اما کم ریختن این ماده کیفیت خمیر را کم میکند. اگر این نکات رعایت شود، شاطر معمولا نان را خوب میپزد و مشتری هم گلایهای بابت کیفیت نان نخواهد داشت».
نسل اندر نسل ما نانوا بودهاند
«لیلا خبازی»، 40 ساله از شهر نوشآباد در کاشان با اشاره به فامیلش، نسل اندر نسل خود را نانوا معرفی میکند و در ابتدای گفتوگویش با ما میگوید: «من از 16-17 سالگی که درس را رها کردم، به مدت 10 سال مشغول یادگیری اصول پرستاری شدم و بعد هم به کار پرستاری از جمله پانسمان، تزریق و بخیه در مطب یک دکتر پرداختم. بعد آقای دکتری که با ایشان کار میکردم، با تاسیس یک تالار، مدیریت آن را به من سپرد. این شد که من حدود هشت سال هم مدیر آن جا بودم تا این که با شیوع کرونا، تالار بسته شد و دیگر کسی مراسم نمیگرفت. از طرف دیگر همسر من هم رنگکار ساختمان بود و از آن جا که هر روز طرحهای جدید کاغذ دیواری به بازار می آمد، ایشان هم کمکم بیکار شد. این شد که با مشورت با پدر شوهر و پدر خودم که به همراه برادرانم نانوایی داشتند، تصمیم گرفتیم در گوشه حیاط خانهمان یک نانوایی سنگک تاسیس کنیم. نسل اندر نسل ما نانوا بودهاند و دوست داشتیم از این فرصت برای اشتغال خودمان استفاده و از این راه، کسب درآمد کنیم.»
شوهرم پیش پدرم پختن نان را یاد گرفت
او درباره این که شوهرش چطور با این حرفه آشنا شده و آن را یاد گرفته است، میگوید: «هدف مان برای ایجاد نانوایی در کنج حیاط خانه را اجرایی کردیم چرا که حدود 20 سال بود که کار میکردم و با توجه به شرایط اقتصادی، باز هم نیاز به کار داشتم بنابراین با همفکری پدرانمان این تصمیم را گرفتیم و قرار شد برای رسیدن به هدف مان، برنامهریزی و تلاش کنیم. شوهر من هم پیش پدرم در شهر آران و بیدگل شیوه پختن نان را یاد گرفت و خلاصه دو نفری مشغول کار شدیم. در اوج کرونا هم چون پرستاری بلد بودم از بیماران داخل خانه که دچار زخم بستر بودند یا در دوران نقاهت بعد از عمل جراحی قرار داشتند، بدون مزد پرستاری می کردم. یادم هست که در آن دوران همه میترسیدند؛ اما من این کار را انجام میدادم و از هیچ چیز هم نمیترسیدم با این که خیلیها گفتند نکن در جواب میگفتم دوست دارم کاری را که از پسش برمی آیم در راه خدا انجام بدهم و به این افراد با رعایت پروتکلهای بهداشتی، کمک کنم».
سهمیه آرد ما توسط شبکههای قاچاق
دزدیده میشد
«در کل ما عاشق کارمان هستیم و تمام تلاشمان را میکنیم که نان را باکیفیت به دست مشتریها برسانیم». «خبازی» با گفتن این نکته به سراغ مشکلاتی می رود که نانواها به خصوص در این روزها با آنها روبهرو هستند و میگوید: «هم من و هم شوهرم از ساعت 3 صبح که برای آماده شدن خمیر از خواب برمیخیزیم، به فکر این هستیم که یک نان خوب به دست مردم برسد. هر چند بماند که در ابتدا همین سهمیه آرد ما هم توسط شبکههای قاچاق دزدیده و فروخته می شد. این جا باید از فرماندار آران و بیدگل آقای دکتر رضایی تشکر کنم چرا که ایشان بعد از به انتصاب رسیدن، وقتی فیلمهای زحمت کشیدن ما در نانوایی را دیدند، قرار جلسه گذاشتند که همان جا به ایشان گفتیم آیا درست است با این همه زحمت، برای ما که نسل در نسل نانوا هستیم، سهمیه آرد مغازه ما را در صورتی به ما کامل بدهند که 120 میلیون تومان پول بدهیم؟ بعد از آن در فرمانداری جلسه گذاشته شد و به کمک ایشان و استشهاد مردمی که جمع کردیم، توانستیم سهمیه آرد کامل را بگیریم و کلا جواز نانوایی به نام من شد. در حالی که قبل از این نصف سهمیه آرد ما را به دیگران میفروختند و ما با کمبود آرد مواجه میشدیم. البته هنوز هم این مشکل در شهر وجود دارد. با این که فرماندار خیلی جلوی تخلفات را گرفته اما کسانی هستند که اگر مثلا 5 کیسه سهمیه در روز داشتند، 2 کیسه از آن را پخت میکردند و بقیه را به چند برابر قیمت در بازار آزاد میفروختند. به این صورت ما هم با کمبود آرد مواجه می شدیم و سهمیه به ما نمیرسید. مثلا نانوایی ما که فروش خیلی زیادی هم دارد و روزی 5 یا 6 کیسه میتوانستیم پخت کنیم و نان تحویل مردم بدهیم اما چون آرد نداشتیم، 2 کیسه پخت میکردیم و نان به دست مردم نمیرسید. بنابراین صف جلوی نانوایی خیلی شلوغ و باعث نارضایتی مردم می شد. هر بار هم اعتراض میکردیم مسئول مربوط میگفت مدیریت کنید تا همین هم از دست ندهید. درباره نانواییمان این نکته را هم بگویم که ما هر روز حتی در عید و تعطیلات رسمی و ... پخت داریم. تعطیلی اصلا نداریم چون پدر شوهرم که شاطر است، معمولا در هفته یک روز به ما کمک میکند تا نیازی به این تعطیلی نداشته باشیم و نانواییمان بدون تعطیلی، نان را به دست مردم شهر برساند».
خمیر زدن خیلی سخت است اما خودم انجام میدهم
شاطر لیلا که چند سالی میشود مشغول این کار شده و حضورش در نانوایی مورد توجه رسانهها هم قرار گرفته است راجع به مشکلات و بازخورد های مردم میگوید: «خیلی وقتها پیش می آید که خمیر زدن را خودم انجام میدهم. این کار واقعا سخت است. برای خمیر کردن باید 3 تا کیسه آرد 40 کیلویی را تا پای تشتک مخصوص حمل و بعد خمیر را آماده کنم که این کار خودش به تنهایی یک ساعت طول میکشد. نان سنگک هم یک طوری است که باید نزدیک 1.5 ساعت قبل از پخت خمیر را آماده کرده باشید. در دوران کرونا هم مغازه نانوایی همان طور که میدانید جزو معدود مشاغلی بود که یکسره دایر بودند تا لااقل نان را به دست مردم برسانند. سختی کار ما در اوج کرونا با رعایت موارد بهداشتی مثل دستکش و ماسک پشت حرارت تنور و 3 شیفته پخت داشتن، بسیار زیاد بود و با دردسرهای فراوانی دست و پنجه نرم میکردیم. در همان دوران کرونا بعد از کارهای نانوایی، به پرستاری و رسیدگی به کارهای خانه هم میپرداختم تا این که یک روز یک خبرنگار که شاهد زحمت کشیدنهای من بود با من مصاحبه کرد. بعد از آن بازخورد های مردم بیشتر هم شد. خیلیها از این که یک خانم را در حال کار در نانوایی میدیدند؛ حس خوبی داشتند به خصوص خانمها. بسیاری از خانمها وقتی من را هنگام کار میدیدند خیلی راحتتر خرید میکردند چرا که غیر از حس تمیزی، حس آرامش بیشتری برای خرید نان داشتند چون همیشه در مغازه ما رعایت احترام برای نوبت به بانوان و سالمندان در دستور کار است. اما راجع به فضای مجازی باید بگویم نه من و نه همسرم هیچ کدام پیج اینستاگرام نداریم یعنی اصلا وقت برای این کارها نداریم. اما از چند تا از دوستان و آشنایان شنیدیم که عکس ما در جاهای مختلف گذاشته شده و خیلیها هم استقبال کردهاند. باید بدانید که خیلی خانمهای دیگری هستند که از شغل من، کار سختتری هم دارند اما گمنام هستند و هیچ وقت، هیچ فردی به سراغشان نمیرود».
در شهرمان برند شدهام
در بخش دیگری از صحبتها، این خانم شاطر که علاقه و تعهد زیادی به کارش دارد، به درآمد خانواده از نانوایی اشاره میکند و ادامه میدهد: «شکر خدا درآمد این کار بد نیست و ما راضی هستیم. ببینید با توجه به سختی کار، مزیتش این است که درآمدش نقد است. یعنی شب در خانه پول هست. این خوب است اما مثلا در شغل سابق همسرم، رنگکاری درآمد به صورت چکی بود و ما همیشه دغدغه داشتیم که آیا این پول نقد میشود یا نه! اما در نانوایی پولش نقد است ما حتی روزی حداقل 40 - 50 نان رایگان توزیع میکنیم چون خیلیها در این روزها، متاسفانه حتی پول خرید یک نان را هم ندارند. هر چند اوضاع اقتصادی نابسامان و تورم واقعا زیاد است، مثلا از پارسال که نان گران شده است، همچنان به همان قیمت مانده اما تورم، بقیه کالاها را هر روز بیشتر گران میکند. [گفت و گو مربوط به دو هفته قبل است]ولی برای درآمد ما، اگر قیمت اجناس دیگر زیاد نمیشدند، شاید میتوانستیم حتی پسانداز هم داشته باشیم. اما باز هم میگویم خدا را شکر که دستمان پیش کسی دراز نیست. البته ما وقت هم برای انجام کار دیگری نداریم. هر چند الان یک کلینیک در شهر باز شده که به من به دلیل مهارت و البته شناختی که مردم شهر از من دارند، پیشنهاد کار در قسمت پرستاری داده است. با همه این حرفها هنوز نتوانستم بروم و آن پیشنهاد کاری را بررسی کنم. این جا در نانوایی حجم کار بالاست و برای رفتن من به کلینیک نیاز است که برای مغازه شاگرد بگیریم. اما همان طور که میدانید هیچ فردی به اندازه خود آدم برای کار و تمیزی مغازه اعم از شست و شو و لباس کار، دل نمیسوزاند. ولی باز هم به آن کلینیک گفتم که یکی دو ماه کمکتان میکنم چرا که تمام شهر من را خوب میشناسند و به اصطلاح در شهرمان برند شدم».
پسر 6 سالهام برای خرید دوچرخه در نانوایی مان کار کرد
در بخش دیگری از این گفتوگو «خبازی» با معرفی شهر و خانوادهاش میگوید: «نوش آباد در9 کیلومتری کاشان است و بزرگ ترین شهر زیرزمینی دنیا در آن قرار دارد. در ایام عید نوروز امسال هم مسافرهای زیادی از نقاط دور و نزدیک به سراغ ما آمدند حتی گردشگران خارجی تا از نانوایی ما خرید کنند. برای خودم هم جالب بود که آنها از این که یک خانم را در حال این کار میدیدند، حس خوبی میگرفتند و کلی هم تشویق به ادامه دادن مسیر و کارم در کنار همسرم میکردند. من در کنار همه این کارها به خانهداری و تربیت فرزندانم هم مشغولم. 2 فرزند دارم، یک دختر 16 ساله که در کارهای خانه به ما کمک میکند و یک پسر 6 ساله هم دارم. شاید برایتان جالب باشد بدانید که وقتی پسرمان از ما دوچرخه خواست، ما بهش گفتیم فعلا نمیتوانیم بخریم. او به جای ناامید شدن به مدت 2 ماه هر روز به مدت یکی دو ساعت به ما داخل نانوایی کمک میکرد تا با پسانداز روزی 10، 20 تومان پول، دوچرخه بخرد. ما هم از این کار استقبال کردیم تا بداند پول درآوردن کار سادهای نیست و باید حسابی قدر پولی را که به دست میآورد و چیزی که برایش میخریم ، بداند».
سایر اخبار این روزنامه
افزایش قیمت اجاره ها تا ناکجاآباد !
عظمت فردوسی، نقطه اتصال فارسی زبانان جهان
حمله جومونگ و دوستان به آنتن!
نانوایی شاطر لیلا در کنج حیاط خانه
اوت مدیریتی در فدراسیون وزنهبرداری!
4 اصلاح ساختاری برای تکمیل طرح یارانه ای
تنه یارانه نقدی به کالابرگ الکترونیک
قهرمانی با بازوهای آماده
پس از پادگان انتقال زندان مهم ترین پروژه اژه ای در مشهد
مسیر جاماندگان یارانه
بررسی روان شناسانه جنجال توصیه به خندیدن بدون دلیل!
اعترافات عامل قتل «مهرسا کوچولو»
مسئله «پهنای باند» است، آقای وزیر!