روزنامه جوان
1401/02/26
موفقیت شهرداری به شرط مدیریت وعدهها و اعتمادزایی
وعده نسیه توقعآفرین است و وعده پوچ اعتمادزدا؛ به رغم تفاوت مثبت در اداره شهر، اما گویا این دو، آفت این روزهای مدیریت شهری شدهاست. مرور روزانه اخبار حوزه شهری موجی از وعده و وعیدها را جلوی چشم مخاطب میگذارد، اما فقط کافی است که یکی از این وعدهها به سرانجام نرسد! لشکر رسانهای آماده به تخریب به کنار، روح و روان شهروندان با یک وعده در بوق و کرنا شده ولی عملینشده به هم میریزد. در ۹ ماه گذشته چند مورد از این خلف وعدههای شهری رخ دادهاست. درست است که مجموعه کنونی مدیریت شهری بسیار باثباتتر و پرکارتر از مدیران سابق شهری است، اما روند جاری جای یک هشدار دلسوزانه ولی جدی دارد: وعده کمتر و عمل بیشتر؛ گزارش کار همان اتفاقات رخ داده و تحولهای عملی شدهاست، نه برگزاری نشستهای پرطمطراق و سخنرانیهای پر از وعده و یکطرفه. «جزئیاتی از طرح تشویقی شهرداری تهران برای فرزندآوری و رشد جمعیت»، «تدوین شیوهنامه ۱۰۰ مادهای برای ارتقای ایمنی مترو تهران»، «تمرکز شهرداری تهران بر استفاده از آب بازیافتی و پساب برای آبیاری فضای سبز»، «تهران را کلانشهر الگوی جهان اسلام میدانیم»، «توافق شهرداری تهران و وزارت دفاع/ احداث بوستان بزرگ در قلب بافت فرسوده شرق تهران»، «ارائه تسهیلات ویژه به تاکسیرانان»، «افزایش حقوق ۲۴ هزار نیروی شهرداری تهران» و «رونمایی از سامانه ۱۳۷ پلاس / ایجاد زمینه حضور مردم در موضوعات مدیریت شهری»؛ اینها بخشی از تیترهایی است که فقط ظرف ۴۸ ساعت گذشته در رسانهها بارگذاری شدهاست.اگر و فقط اگر یکی از تیترهای بالا در طول مدیریت شهری از همه جنبههای اعلامی و بدون حرف و حدیث به سرانجام برسد، مدیریت شهری تهران از خودش عملکردی قابل دفاع به جا گذاشتهاست. اما این تیترها نه همه حوزههای کاری شهرداری است و نه اینکه میتوان به ضرس قاطع مدعی شد همین چند تیتر طبق برنامههای اعلامی، اعمال هم میشود.
مشاهدات میدانی و افکار عمومی بهترین سنجشگر وعدهها است. گذشته از این، نیازی به روزشمار خاصی هم برای اعتبارسنجی تحقق وعدهها نیست، یک جستوجوی ساده در اینترنت ثابت میکند که برخی وعدههای داده شده در همین ۹ ماه گذشته یا عملیاتی نشدهاند یا با عقبنشینی آشکار مواجه شدهاند. همه اینها نشان میدهد، رتق و فتق شهر در جنبههایی، به زیبایی و تحسینبرانگیزی آن چیزی نیست که مدیران در رسانهها میگویند.
رودست معتادان به مدیران
«تا دو ماه آینده معتادان متجاهر را در تهران نخواهیم دید»؛ این گزاره قطعی و بدون، اما و اگر ۲۵ آذرماه سال گذشته از سوی شهرداری تهران بیان شدهاست. مطابق این وعده، از ۲۵ بهمن به این سو نباید هیچ معتادی در سطح شهر تهران یافت شود! هر توضیح اضافهای پیرامون اثبات این خلف وعده، از ارزش این گزارش میکاهد، چون مشاهدات تکتک شهروندان تهرانی، اجرا نشدن این وعده را به رغم گذشتن پنج ماه از طرح آن گواهی میدهد.
فریبرز که یکی از مغازهداران در خیابان ولیعصر است به «جوان» میگوید: من هر روز با ماشین شخصی از شهران به میدان ولیعصر میآیم. میتوانم با فیلم و عکس به شما ثابت کنم که معتادان در بخشهایی از اتوبان همت و اتوبان چمران زیر خانههایی که با وسایل مستعمل ساختهاند، زندگی میکنند. بعید میدانم کسی منکر جولان معتادان در گوشهگوشه شهر باشد، حتی خود مدیران هم میدانند که معتادان متجاهر مدتهاست که همهجا هستند!
هنگام صحبت با فریبرز، یکی از همکاران او به نام محمد هم در گفتوگوی ما مشارکت میکند و در پاسخ به این سؤال که تعداد معتادانی که در شهر هستند، در مقایسه با سال گذشته کمتر شده یا نه، به کنایه میگوید: معتادان گوشی هوشمند و تلگرام ندارند که هر روز وعدههای مسئولان را برای جمعآوریشان بخوانند وگرنه خودشان را جمع میکردند تا لااقل بخشی از وعدههای مسئولان برای جمعآوری معتادان برای یکی دو ماهی هم که شده عملیاتی شدهباشد! از هر کسی که بپرسید به شما میگوید که تعداد معتادان نهتنها کم نشده، بلکه بیشتر هم شده است. نمونه واضحش همین خیابان ولیعصر که قبلاً فقط با تاریکشدن هوا و به صورت موردی میتوانستید معتادی را ببینید، اما الان در روز و در بسیاری از نقاط معتادان حضور دارند.
تکمیل نبودن چرخه بازپروری معتادان، کمکاری نهادهای قضایی، عمل نکردن سایر نهادهای متولی و در یک کلام اقتضای واقعیتها در اداره شهر، باعث شد هفته گذشته وعده جمعآوری معتادان، رقیقتر و حتی به طور ضمنی پسگرفته شود؛ «شهرداری برای جمعآوری معتادان متجاهر اقدام نمیکند، بلکه این موضوع از سوی مجموعه مرتبط انتظامی انجام میشود و پس از این مرحله بهزیستی با غربالگری این افراد را در مجموعههای ما توزیع میکند. آن وقت ما برای بازگرداندن این افراد به زندگی عادی تلاش میکنیم و اقداماتی نیز در این زمینه انجام دادهایم!»
فروکاهش «دیگر در تهران معتادی نخواهیم دید» به «شهرداری برای جمعآوری معتادان متجاهر اقدامی نمیکند» در کمتر از پنج ماه هم از اقتدار و اعتبار مدیران شهری میکاهد، هم اعتماد زدایی و خستگی روانی شهروندان را به دنبال دارد.
نشانههای خلف وعده در شهر
معتادان تنها گروهی نیستند که برخی از وعدههای شهری را نقض کردهاند. کودکان کار هم نمونه دیگری است. «موضوع تکدیگری و موضوع کودکان کار حل میشود» هم یکی دیگر از وعدههای داده شدهاست که با گذشت ۹ ماه، نشانههایی از اجرای آن در دسترس نیست. با همه تلاشی که برای نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی و توسعه راهها در پایتخت شده، یکی دیگر از وعدههای عمرانی این بود: «هفت تا هشت مگاپروژه در برنامه داریم که غیر از پروژههای اجتماعی است؛ یکی از پروژههای بزرگ از انتهای صیاد به آزادگان است که کل کار تحقیق و مجوزش انجام شدهاست و گروهی هم برای سرمایهگذاری در این پروژه اعلام آمادگی کردهاند. پروژه دیگر از شرق تهران میرود تا وردآورد.»
منطقی است که اجرای مگاپروژهها زمانبر باشد، اما از طرف دیگر یکچهارم طول مدیریت جدید شهری هم رو به اتمام است. پیشعملیات عمرانی مگاپروژهها، حداقل انتظاری است که مشاهده آن نوید تحقق کامل کلانپروژهها را در چهار سال میدهد. اکنون نه خبر خاصی در انتهای صیاد است و نه رخداد خاصی در شرق تهران و وردآورد به وقوع پیوستهاست.
پیگیریهای «جوان» از مجموعه روابط عمومی شهرداری تهران و مرکز ارتباط با رسانه این مجموعه پیرامون پاسخگویی راجع به وعدههای جمعآوری معتادان و کودکان کار و مگاپروژههای تهران، بدون پاسخ ماند.
سرخوردگی اجتماعی پس از عملی نشدن وعدهها
مواجه شدن با انبوهی از وعدهها، آن هم به صورت روزانه، در خوشبینانهترین حالت توقعها را بالا میبرد؛ در بدبینانهترین حالت هم، پس از برآوردهنشدن، بزرگترین سرمایه ملی یعنی اعتماد عمومی را بیش از پیش خدشهدار میکند.
آقای علیخانی که کارمند یکی از ادارات دولتی است در اینباره به «جوان» میگوید: روزانه در حد یک ساعت اخبار را از شبکههای اجتماعی رصد میکنم. برای من هم مهم است که خانواده و دوستانم در شهری زندگی کنند که سرآمد پایتختهای جهان اسلام باشد، اما آیا الان واقعاً وضعیت تهران اینگونه است؟! آنچه آزاردهندهتر است، این است تهرانی که در گفتههای مدیران ترسیم میشود، همخوانیای با واقعیت این شهر ندارد. وعدهها را که میخوانم، به جای خوشحالی، غمگین میشوم، چون اولین چیزی که از ذهنم گذر میکند این است که خیلیها خیلی وعدههای بزرگتر و امیدوارکنندهتری دادند، اما خبری از اجرای آن وعدهها نشد. در آخر هم مردم سرخوردهتر شدند.
آقای علیخانی که در حال سوار شدن به خودروی شخصیاش، پژو پارس است، آخرین سؤال من را اینگونه پاسخ میدهد: کسی منکر تبلیغات و کارکرد رسانه نیست، اما مردم ما فهیم هستند. مطمئنم اگر هیچکدام از مسئولان حوزه شهری در طول مسئولیتشان هیچ صحبتی هم نکنند، اما اوضاع شهر را در عمل واقعاً متحول کنند، همه آنها را تحسین خواهند کرد. در چند سال اخیر من این رویه را برعکس دیدهام؛ یعنی مدیران شهری بیشتر از آنکه کار کنند، حرف زدهاند! کارهای بر زمینمانده در گوشه و کنار پایتخت و اجرایینشدن پروژههای عمرانی بزرگ، میتواند این ادعای من را ثابت کند.
استرس و اضطراب جامعه، نتیجه وعدههای بدون عمل
مهتاب نعمتاللهزاده، مشاور و روانشناس در خصوص اثرات روانی خلف وعده مسئولان به «جوان» میگوید: ضربالمثلی داریم با عنوان «وعده سرخرمن»؛ زمانی که فصل درو میشد و خرمن گندم به عمل میآمد، مردم منتظر را با بهانههایی نظیر خشکسالی و قحطی از دادن محصولات محروم میکردند.
نعمتاللهزاده اضافه میکند: اینگونه اقدامات از قدیمالایام سوءاستفاده از اعتماد مردم قلمداد میشده و پیامدهای ناگواری به دنبال داشتهاست. جولان استرس و اضطراب در جامعه یکی از این نتایج است. این روانشناس تصریح میکند: اثر دیگر وعدههای بدون عمل مسئولان هم همان مثال چوپان دروغگو است؛ دیگر حرف راست و درست مسئولان هم برای جامعه باورپذیر نخواهد بود.
نعمتاللهزاده تأکید میکند: بیشترین اثر سوء وعدههای بدون عمل مسئولان بر جوانان است. وقتی یک جوان مشاهده میکند که مسئولی به راحتی وعده میدهد و آن وعده را هم عملیاتی نمیکند، همین الگو را در خانواده خودش و جامعه کوچک اطراف خودش پیاده میکند. این اثرات سوء خلفوعدهها و خلاف واقعگوییها، سلسلهوار در جامعه نشت پیدا میکند.
دومینوی بیاعتمادی
مصطفی اقلیما، جامعهشناس نیز پیرامون اثرات جامعهشناختی وعدههای مسئولان به «جوان» اینگونه توضیح میدهد: وقتی راجع به مسائل اجتماعی صحبت میکنیم، فضای بحث متفاوت از مسائل فردی است؛ اگرچه اشتراکاتی هم بین این دو فضای بحث وجود دارد. پسربچهای که میگوید «پدرم گفته این کار را انجام میدهد»، یعنی مطمئن است که آن کار انجام خواهد شد، اما وقتی پدر چندینبار وعده داد و عمل نکرد، فرزند به پدرش بدبین شده و این ذهنیت در او شکل میگیرد که پدرش قول بیخود میدهد. راجع به مسئولان هم همینگونه است. وعدههای بدون عمل، همان قولهای بیخودی است که مردم را بدبین میکند.
پدر مددکاری اجتماعی ایران ادامه میدهد: چند سال پیش در مرکز پژوهشهای مجلس پژوهشی انجام شد که طبق آن بیش از ۷۰ درصد مردم نسبت به یکدیگر بیاعتماد بودهاند. بخش عمدهای از این همه طلاق که در جامعه زیاد شدهاست در اثر همین بیاعتمادی و اطمیناننکردن زوجین به یکدیگر است. به عقیده من بخشی از این بیاعتمادی حاکمشده در جامعه به خاطر وعدهدادنهای مسئولان و عمل نکردن به آن است.
اقلیما با تأکید بر این موضوع که اساس دین ما بر راستگویی و درستکرداری استوار است، میگوید: مسئولان ما نباید حرف خلاف واقع بگویند؛ اگر توان انجام کاری را ندارند، نباید وعده آن را بدهند. پیش از وعده دادن باید برانداز کنند و در صورت عملیاتیبودن وعده، آن را بیان کنند.
این استاد دانشگاه تصریح میکند: اگر دقت کنید در مراسمهای تنفیذ حکم ریاستجمهوری در محضر رهبر انقلاب یا در توصیههایی که ایشان به مسئولان دارند، بر دو نکته همیشه تأکید شدهاست: شایستهسالاری و پاسخگویی مقابل مردم. پاسخگو بودن یعنی همین که مسئولان وعده غیرعملی ندهند. اگر همه مدیران به همین توصیه عمل کنند، بیاعتمادی در جامعه تا حد زیادی برطرف میشود.
اقلیما با بیان این نکته که مردم ما ثابت کردهاند با بیپولی و فقر میتوانند بسازند، اما با بیصداقتی مسئولان نه، معتقد است: مطابق یک قاعده کلی اگر شروع به دروغگویی کردیم، باید این خلاف واقعگویی را ادامه دهیم. یک مسئول اگر یک وعده غیرعملی داد، برای توجیه عمل نکردن به آن باید مطالب خلاف واقع دیگری را هم بگوید.
به گفته اقلیما، وقتی ما فقط حدود ۳۰ درصد از برنامه دوم توسعه را توانستیم اجرایی کنیم، طبیعتاً زمینههای تحقق برنامه سوم توسعه ما فراهم نشده و نمیتوانیم سایر برنامههای توسعه را طبق وعده اجرایی کنیم. این استاد دانشگاه در پایان تأکید میکند: وعدههای کم ولی عملی بسیار بهتر از وعدههای زیاد و عملی نشدهاست.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
آقای وزیر آموزش و پرورش! لطفاً دقت کنید
سایپا تولید خودرو غیراستاندارد را متوقف کند
چتر شفافیت بر مراکز قضایی گسترده شد
موفقیت شهرداری به شرط مدیریت وعدهها و اعتمادزایی
تغییر کتابهای درسی مستمر و با مقتضیات زمان و مکان است
پرداخت یارانه جدید به همه یارانهبگیران با دستور رئیسجمهور
پلیس در مقابله با احتکار دسترسی به سامانه تجارت را میخواهد/«ناجا» با ارتقا به فرماندهی کل «فراجا» شد
لبنان با «حزبالله» میماند
جسور، بلندپرواز، نترس و کماشتباه
خوبان عالم مثلاً نقره داغ شد!
وقتی فروغی میراث حکیم را به تیغ تحریف میسپارد!
اهداف جمعیتی بدون توجه به مسئله ازدواج جوانان محقق نمیشود