آن روز کسی سلفی نگرفت/ روایت نجات از دل رودخانه خروشان
عصر روز 14 اردیبهشت بود که این حادثه رخ داد. مردم برای تفریح به روستای آتشگاه نزدیک رودخانه خرسان لردگان رفته بودند. اهالی روستا هم در آن حوالی حضور داشتند. ناگهان یک خودروی پژو پارس از کنترل خارج شد و درون دره سقوط کرد. درهای که پایینش رودخانه خروشان خرسان وجود داشت. در همان لحظات اولیه، خودرو بهصورت معلق، میان دره و رودخانه ماند. سرنشینان آن که همگی پسران جوان بودند، وحشت داشتند. در همان لحظات بود که برخی از اهالی روستا درنگ نکرده و خود را به آنجا رساندند. آب سرنشینان را با خود میبرد.
نجات در دل آبهیچ امیدی به زنده ماندن پسران جوان نبود. در آن دقایق دلهرهآور، ثانیهها هم مهم بودند. اهالی روستا به دل آب زدند و پسران جوان را زنده بیرون آوردند. وحید خالدی یکی از همین نجاتگرهاست. پسر جوانی که اگر ثانیهای دیرتر میرسید، نمیتوانست ناجی سرنشین خودرو باشد و او جانش را از دست میداد. ولی خودش را رساند، جانش را کف دستش گذاشت و به دل آب زد.
او درباره جزئیات این حادثه به خبرنگار «شهروند» میگوید: «خانه داییام دقیقا روبهروی رودخانه است. من آن روز خانه داییام با برادرم آنجا بودیم. در حیاط بودیم که صدای فریاد شنیدیم. گفتند کسی درون رودخانه افتاده است. بلافاصله با برادرم به آنجا رفتیم. خودروی پژو نزدیک آب، روی هوا معلق مانده بود. همان لحظه یکی از سرنشینانش بیرون آمد و خودرو چون معلق بود، روی او افتاد و در نهایت همگی درون آب افتادند.
من و برادرم با خودرو مسیر آب را بهسرعت رفتیم. همان دقایق اول دیدیم که پسری حدودا 12 یا 13 ساله را چند نفر از اهالی از درون آب بیرون آوردند و نجات دادند. ولی بقیه در مسیر آب گم شدند. ما هم رفتیم و حدودا دو سه کیلومتر جلوتر در مسیر رودخانه ایستادیم. در همان لحظات دیدیم که یک نفرشان را آب با خودش میآورد. من و برادرم و پسرداییام داخل آب پریدیم و پسر جوان را بیرون آوردیم.»
پیدا شدن جسدپسر جوان در حال مرگ بود. نفسش بالا نمیآمد و زخمی شده بود. وحید و بقیه اهالی، توانستند او را از مرگ حتمی نجات دهند: «به او تنفس مصنوعی و شوک دادیم، تااینکه نفسش برگشت. او ممکن بود زنده نماند. وقتی به هوش آمد بهدنبال بقیه میگشت. شوکه شده بود. حالوروز خوبی نداشت. ما بهصورت تجربی اقدامات احیا را بلد بودیم و توانستیم او را به زندگی برگردانیم. این در حالی بود که یک نفر دیگر را هم کمی عقبتر، دو ماهیگیر از آب بیرون کشیدند. ولی آن فردی که همان دقایق اول به زیر خودرو رفت، دیگر پیدا نشد.»
از پنج سرنشین خودرو، چهار نفرشان صحیح و سالم نجات یافتند. اما یک نفرشان پیدا نشد. آب او را با خود برده بود. برای همین نجاتگران روستایی دست از کار نکشیدند و هر روز عرض رودخانه را به دنبالش میگشتند: «امدادگران هم هر روز در صحنه حاضر بودند. غواصان هر روز به دنبال جسد میگشتند. از آنجاییکه آب آن رودخانه بسیار تندوتیز است، شنا در آنجا قلق خاصی دارد که ما آن را بلدیم. مثلا من شاید نتوانم یک نفر را از آب استخر نجات دهم، ولی در آن رودخانه کاملا به این کار اشراف دارم. تااینکه روز سوم چیزی روی آب شناور شد. حدودا 3 کیلومتر دورتر از محل حادثه؛ به دل آب زدیم و جسد را بیرون آوردیم.»
حوادث مشابهدر نهایت پس از سه روز جستوجو با تلاش غواصان و نیروهای هلالاحمر استان، خودروی پژو پارس از داخل رودخانه خرسان این شهرستان بیرون کشیده شد. خالدی میگوید: «این پنج پسر جوان از زرینآباد اصفهان برای گردش به آنجا آمده بودند. سه نفرشان با هم برادر بودند و آن فردی هم که کشته شد، پسردایی آنها بود. بعد از این اتفاق آنها از ما تشکر کردند. ما هم آنها را در خانههایمان میهمان کردیم. به آنها پتو و غذا دادیم. باورشان نمیشد که زندهاند و توانستهاند جان سالم به در ببرند.»
این اولین بار نیست که وحید و دوستانش فردی را از آبهای خروشان خرسان نجات میدهند: «هرسال وقتی هوا رو به گرمی میرود، آنجا محلی بسیار زیبا برای تفریح گردشگران میشود. بعضی اوقات گردشگران برای شنا وارد رودخانه میشوند، اما حتی اگر شنا هم بلد باشند، باز هم برایشان خطرناک است. ما هم چون شنا در این آبها را بلدیم تا به حال توانستهایم چند نفر را از آب بیرون بکشیم.»
کاش میتوانستیم همه را نجات دهیممحمد خالدی یکی دیگر از نجاتگرانی است که در دل آبهای خرسان یکی از سرنشینان این خودرو را نجات داد. او در این باره به خبرنگار «شهروند» میگوید: «وقتی دیدم آنها داخل آب افتادند، لحظهای به هیچ چیز دیگری جز نجات آنها فکر نکردم. من در آن رودخانه از پنج سالگی شنا کردهام و راهوچاه آنجا را بلدم. وقتی این اتفاق افتاد بلافاصله داخل آب پریدم. یکی از آنها را پیدا کردیم و بیرون کشیدیم. او هم نبض نداشت. به او تنفس مصنوعی دادیم و در نهایت حالش بهتر شد. به دنبال برادرانش میگشت. شوکه شده بود. به او گفتیم همه زنده هستند. ولی یک نفرشان جان باخته بود.
اگر میتوانستیم آن یک نفر را هم نجات دهیم الان حالمان بهتر بود. با اینحال از اینکه چهار نفر را نجات دادیم، خوشحالم. آنهایی که داخل آب افتاده بودند، شنا بلد بودند. ولی هم به خاطر شوک حادثه و هم تندوتیزی رودخانه نتوانسته بودند شنا کنند. همین فردی که ما او را نجات دادیم، آنقدر در آب تقلا کرده و به دنبال برادر کوچکترش گشته بود که دیگر رمقی نداشت.»