روزنامه اعتماد
1401/02/26
تبليغاتزدگي بدتر از جنزدگي
در جهان امروز رسانهها نقش و اثرگذاري بيبديلي دارند، ولي اين اثرگذاري محدوديتهاي خاص خود را هم دارد كه اگر توجه نكنيم، مثل بومرنگ به سوي پرتابكننده برميگردد. متاسفانه سياست رسمي در ايران به رسانه انحصاري وابستگي زيادي پيدا كرده است. رسانه كه چه عرض كنم، بهتر است بوق بگوييم. سياست رسمي در ايران نه فقط به رسانه كه به ساير نهادها نيز همچون ابزاري براي القا و تبليغ افكار و ارزشهاي خود نگاه ميكند و هنگامي كه ميبينند كه اثرگذاري لازم را ندارد، گمان ميكنند كه ضعف از سياست رسانهاي و تبليغي آنان يا در مجريان است. تبليغات مهم است ولي نه براي بيمايه كه فطير است. تزيين غذا و خوشبو و خوشمزه كردن آن يك هنر و كار خوبي است، ولي اين امر مستلزم آن است كه اصل غذا از مواد خوب و با كيفيت باشد. تبليغات براي غذايي كه فاقد مواد اوليه و با كيفيت باشد، جز اثر منفي نتيجه ديگري ندارد. سياست رسمي در ايران از اين حيث دچار يك راهبرد اشتباه است. علت روي آوردن مردم به فضاي مجازي براي كسب خبر و تحليل و اطلاعات واقعي، همين عملكرد تبليغاتزده صداوسيما و ساير رسانههاي رسمي است كه مردم را به سوي رسانههاي مجازي سوق داده است والا چه نيازي است كه به قول كيهان مردم زيادي سرشان توي گوشي و اينترنت باشد؟ خب هنگامي كه رسانهها و روزنامههاي رسمي خالي از واقعيت و پر از جعليات و دروغ هستند، مردم كار ديگري نميتوانند انجام دهند. به قول يكي از كارشناسان رسانه، نواصولگرايان در تخريب و تبليغات منفي عليه روحاني خود را موفق ديدند، گمان ميكنند اكنون هم در دفاع از دولت موجود و تاييد آن ميتوانند به همان سياق و روش موفق باشند، غافل از اينكه آن زمان قايق آنان در مسير تند آب رودخانه حركت ميكرد و حتي نيازي به پارو زدن نداشتند در حالي كه اكنون بايد در مسير مخالف با جريان تند آب پارو بزنند. هر چه بيشتر پارو بزنند بيشتر خسته و ناتوانتر ميشوند. نواصولگرايان كي متوجه خواهند شد كه تبليغات بدون محتوا پوچ است. شما براي بنز ميتوانيد تبليغ موثر كنيد ولي براي پرايد و ژيان هيچ تبليغي به كمك شما نخواهد آمد.تبليغاتچيهاي شما به مرور از شخصيت انساني تهي و به رباتهاي تبليغاتي و توييتزن تبديل ميشوند كه فاقد حرمت يك انسان صاحب كرامت ميشوند.
نواصولگرايان نه فقط رسانه را براي تبليغات يكسويه و بيمحتوا ميخواهند، بلكه نهادهاي ديگر چون آموزش و پرورش و دانشگاه و حتي ورزش، دين و دولت را نيز نهادهاي تبليغاتي ميبينند. گويي كه همه آنها بايد در خدمت قدرت و حكومت باشند. براي كاركردهاي اصلي اين نهادها اعتباري قايل نيستند، در نتيجه اين نهادها را نيز تخريب ميكنند بدون آنكه نفعي براي خودشان به دست آورند. چاقو هر چه هم تيز باشد براي بريدن فلز و آهن مفيد نيست و استفاده از آن موجب خراب شدنش ميشود و فقط به درد بريدن گوشت و ميوه ميخورد.
تبليغاتزدگي را در دستورهاي شفاهي يكي از مديران صداوسيما كه نوار آن منتشر شده به خوبي ميتوان ديد. اينكه به اميد واهي براي جلب نظر مردم، چگونه رسانه را قرباني نهادهاي ديگر ميكنند. رسانههاي تبليغاتي يا بوقواره بيش از هر چيز دشمن رسانههايي هستند كه كاركرد بوق ندارند، زيرا وجود رسانه واقعي را به منزله شاهدي بر بياعتباري خود ميدانند. خطر ذهنيت تبليغاتزده مسوولان در ايران بيش از هر چيز ديگر براي خودشان زيان دارد. آن داستان ملانصرالدين را نبايد فراموش كرد كه رفت در صف نانوايي ديد خيلي شلوغ است و نوبت به او نميرسد، لذا شايع كرد كه كوچه بالايي آش نذري ميدهند، مردم به هواي آش نذري صف را ترك كردند، ملا چون تبليغاتزده بود فكر كرد نكند واقعا هم آش نذري ميدهند كه مردم رفتند، در نتيجه خودش هم دنبال مردم روانه شد. حالا فرض كنيد كه ملا چنين خبر جعلي را بگويد و كسي هم نرود ولي خودش باور كند و براي گرفتن آش نذري صف را ترك كند. وضعيت مديريت تبليغاتزده بيشتر به حالت دوم شبيه است. ترديد نبايد كرد كه تبليغاتزدگي بدتر از جنزدگي است.
سایر اخبار این روزنامه
دوراهي يارانه و كوپن
آقا تهراني هم رقيب قاليباف شد
به گروگان گرفته شدن وزيران نفت اوپك
تقديس تفكر مرگ آن است
مردم براي اجراي جراحي اقتصادي بايد جزييات را بدانند
آيا تغيير از صندوق راي بيرون ميآيد؟
تعبير كابوس مسكو
يادداشتهاي امروز
تبليغاتزدگي بدتر از جنزدگي
زنان و ساختار متراكم و خشن شهري
سرطان، گفتوگو، اميد و زندگي
ازسهميهبندي بنزين تا اصلاح اقتصادي
طبقه متوسط جديد را دريابيم
چرا ايران از درآمد پايه همگاني UBI فراري است؟