ماجرای «امیرپارسا» و یک پای مصنوعی
«با پدرم سوار موتور شده بود. یکهو فقط متوجه شدم با کامیون تصادف کردیم. چشم که باز کردم دیدم پایم زیر چرخ کامیون مانده و زمین خونین است. دوباره چشم باز کردم و دیدم که در بیمارستان هستم. دفعه بعد که چشم باز کردم من را به اتاق عمل میبردند. دو روز از تصادف گذشته بود که متوجه شدم یک پایم را از دست دادهام.» «امیرپارسا» 9 سالش بود که این تصادف، یک پایش را از او گرفت. بعد از دوره نقاهت و ترخیص از بیمارستان، تازه او و خانوادهاش با شوک زندگی جدید روبرو بودند؛ چگونه باید با یک پا زندگی کرد؟
امیرپارسا حالا 12 سال دارد. حدود 3 سال از آن تصادف گذشته و او یاد گرفته چگونه میتواند با شرایط جدید ه زندگی روزمره بپردازد. او به زنگهای ورزش مدرسه قناعت نکرده و کلاسهای شنا و فوتبال و اسکی را هم در زمان فراغت دنبال میکند.
انرژی روزهای قبل از تصادف را دوباره به دست آورده و امیدوارانه برای خوشحالی خود و اطرافیانش تلاش میکند. او میگوید :«بعد از تصادف چند وقتی گریه میکردم و ناراحت بودم. بعدش دیدم که نمیشود تا آخر عمر گریه کنم. دوباره کلاس و مدرسه رفتم و دوستان جدید پیدا کردم. شاید اگر این اتفاق برای پای من نمیآفتاد هیچ وقت اینقدر جدی به فوتبال و شنا فکر نمیکردم و شاید اصلا ورزش نمیکردم.»
روزهای حسرت و غصه
اولین ماههای بعد از تصادف برای امیرپارسا و خانوادهاش به غصه و حسرت گذشت. اما این روزها تا پای امیرپارسا به کلینیک ارتوپدی مرکز توانبخشی هلال احمر میرسد، شادی و هیاهو را با خودش به کلینیک میآورد. امیرپارسا میگوید :«اولش احساس میکردم در دنیا تنها شدهام. اما وقتی مامان و بابا من را پیش بچههای دیگری بردند که آنها هم یک پا یا دست نداشتند، فهمیدم خیلی از آدمها با این مشکل زندگی میکنند. برای من هم زندگی عادی شد.»
پروتزی که سال پیش تهیه کرده بود برایش کوچک شده و او را دوباره راهی مرکز توانبخشی هلال احمر. او میگوید :«پایم را همیشه وقتی به مدرسه میروم استفاده میکنم. با اینکه راه رفتن با عصا و واکر برای من راحتتر است، اما همیشه پا را استفاده میکنم چون وقتی این کار را نکنم همه با تعجب نگاهم میکنند و مدام از من سوال میپرسند. یا دلسوزی بیجا میکنند. درست است که من نمیتوانم مثل گذشته بدوم و راحت راه بروم، اما پروتز پا کمک میکند که ظاهر پای من مثل قبل باشد.»
پسرم به ما آرامش میداد
مادر امیرپارسا میخندد و میگوید :«تا ماهها بعد از اینکه فهمیدم تنها فرزندمان یک پایش را از دست داده، افسرده بودم و فکر میکردم دنیا به آخر رسیده است. باورش سخت است اما این بچه خیلی زودتر و بهتر از من و پدرش ماجرا را پذیرفت. حالا امیرپارسا است که ما را دلداری میدهد و امیدوار میکند و آراممان میکند.»
مهیا نبودن فضای شهری تهران را دلیلی برای گوشهگیری و انزوای تدریجی افراد دارای معلولیت میداند و میگوید :«امیرپارسا در خانه به کمک امکاناتی که فراهم کردهایم کارهایش را انجام میدهد. مثل هر نوجوان دیگری دوست دارد استقلال را تجربه کند. اما فضای شهری هیچ آمادگیای برای پذیرش افرادی با انواع معلولیتها ندارد. همه اینها باعث میشود بیرون رفتن از خانه برای افراد دارای معلولیت و مشکلات جسمی سختتر شود و به مرور کمتر شود. در حالی که اگر این بچهها بتوانند راحت و در امنیت در شهر تردد کنند، دیدن افرادی که نقص عضو دارند هم برای همه ما عادی میشود.این یعنی زندگی برای امیرپارسا و دیگر افرادی که چنین شرایطی دارند راحتتر میگذرد.»
پروتزهایی که هر سال تعویض میشوند
دریافت پروتز دائم که با کمک تکنولوژی، امکان حرکت کردن به فرمان مغز را دارند یکی از آرزوهای پدر و مادر امیرپارسا و البته خود اوست. با این حال هنوز امکان دریافت چنین پروتزی برای او در کشور وجود ندارد.
«علی میرشجاعی» پدر امیرپارسا میگوید :«وقتی متوجه شدیم باید برای امیرپارسا از پروتز استفاده کنیم، هلال احمر را به عنوان جایی که امکانات بهتری در کشور در این زمینه دارد و همچنین مرکزی که هزینههای کمتری برای پروتز و ارتز دریافت میکند به ما معرفی کردند. مراکز دولتیای سراغ نداریم که این خدمات را به بیماران بدهند. هزینههای مراکز خصوصی هم بسیار بالا است. با این حال پروتزی که همین چند روز پیش برای او سفارش دادیم حدود 17 میلیون تومان برای ما هزینه در بر داشت. در حالی که میدانیم این پروتز به زودی دوباره کوچک میشود و ما باید آن را دوباره تعویض کنیم.»
توانبخشی هلال احمر در یک نگاه
توانبخشی هلال احمر ایران، در حال حاضر تنها مرکز عمومی غیردولتیای در ایران است که خدمات توانبخشی ارائه میکند.
مرکز ارتوپدی فنی که به ساخت ارتز و پروتز مشغول است، کلینیکهای مختلف درمانی و توانبخشی، و واحد مددکاری، سه بخش اصلی فعالیتهای مراکز توانبخشی هلال احمر را تشکیل میدهند.
196 واحد توانبخشی هلال احمر در سراسر کشور دایر شده و این خدمات را به مراجعان ارائه میکند.
اولین مرکز ارتوپدی فنی در کشور در سال 1341 در هلال احمر تاسیس شد. این مرکز در سال 1345 از طرف سازمان ملل به عنوان قطب آموزشی ارتوپدی فنی در آسیا و خاورمیانه معرفی کرد. از آن سال متخصصان کشورهای مختلف آسیا به ایران آمده و در این مرکز دورههای تخصصی را از سر گذراندند.
کلینیک ارتوپدی فنی مرکز جامع توانبخشی هلال احمر در دوران جنگ به «مرکز دست و پا سازی» معروف شده بود و جانبازان قطع عضو شده برای دریافت خدمات ارتوپدی و توانبخشی و دریافت ارتز و پروتز به هلال احمر معرفی میشدند.