چگونه این ثلمه پوشانده شود؟

منقول است که «إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَه لَا یسُدُّ‌ها شَیءٌ إِلَى یوْمِ الْقِیامَه.» (هرگاه عالمی دنیا را ترک گوید، رخنه‌ای جبران‌ناپذیر در اسلام ایجاد می‌شود که تا روز قیامت هیچ چیز آن را فرو نمى‌پوشد.)
عالمی ربانی که در میان مردم همچون شمعی فروزان، روشنی‌بخش محیط و جمع است و جمعی از فیض علمی و معنوی او بهره می‌جویند، گنجینه‌ای گرانبهاست که تنها در هنگامه فقدان درک می‌شود.
مرحوم استاد فاطمی‌نیا یکی از همین چهره‌های دانشور و تأثیرگذار در میان طیف‌ها و اقشار گوناگون مردم بود. هم بیان زیبا و علمی او که بسیاری را جذب می‌کرد و هم نور معنوی‌ای که از ضمیر روح‌بخش او ساطع بود، گره‌های ذهنی بسیاری را می‌گشود و در طریق تقرب‌الی‌الله راهگشا بود. او بی هیچ مجامله‌ای، از ذخایر ارزشمند علمی و معنوی بود و اینک در فقدانش، حسرتی عظیم از نهانخانه دل‌های علاقه‌مندانش هویدا است.
هنگامی که پای منبرش می‌نشستی و از ظرایفی که در معارف دین و نگفته‌هایی که از تاریخ اسلام می‌گفت، می‌شنیدی، اندوخته‌ای از نکات ارزشمند بر روح و جانت می‌نشست. کلامش شیوا و قابل‌فهم برای اقشار مختلف بود و ویژگی خاص او چنین بود که همچون مربی‌ای توانا به دنبال آموختن و تربیت مستعمینش بود.


نگارنده این سطور که همچون بسیاری دیگر، اندکی از منابر ارزشمند این استاد گرانقدر بهره جسته است، با مرور نکات نغز و توصیه‌های ناب این چهره دانشور، آه و افسوس خود را از فقدان این استاد علم و عرفان نمی‌تواند پنهان سازد. هنگامی که قلم را در دست گرفتم تا از رفتنش بنویسم، با خود گفتم چه می‌شد اگر چنین نبود و ما باز هم از منبر‌های ارزشمندش بهره‌مند بودیم، چه می‌شد بازهم ما را با نصایح مشفقانه‌اش موعضه می‌کرد و انذارهایش تلنگری بر وجدانمان بود؟
افسوس و صدافسوس که آرزویی بیش نیست و به راستی چقدر باید زمان بگذرد تا خسارتی که فقدان همچون اویی به ساحت دین و معرفت وارد می‌آورد جبران شود و آیا اساساً برای چنین فقدانی، جبرانی هست؟