قاتلهایی شبیه ما و شما!
پولاد امین، شهروندآنلاین: «علفزار» که قرار بود از امروز روی پرده سینماها بیاید، ولی ظاهرا با دو سه روز تعویق مواجه شده، یکی از بهترین فیلمهای جشنواره فجر سال گذشته بود. فیلمی از کاظم دانشی، با بازی پژمان جمشیدی، سارا بهرامی و ستاره پسیانی که اگرچه در آغاز بیشتر بهعنوان دومین تجربه تهیهکنندگی بهرام رادان سر زبانها افتاده بود، ولی بعد از نمایش نگاهها را به خود دوخت. شاید بهخاطر داستان و فضای تلخ و تند و نفسگیرش براساس یکی از جنجالیترین پروندههای قضائی سالهای اخیر کشور درباره جوانانی که به یک خانواده در یک باغ حمله کرده و آنها را جلوی چشم بقیه مورد آزار قرار داده بودند و البته قطعا بهخاطر ساختار درست و روایت هوشمندانه و بازیهای درخشان بازیگرانش.
«علفزار» البته از جنبهای دیگر، مثالی بارز از هدررفتن ایدهها و جذابیتهای بالقوه یک اثر نیز میتواند باشد. فیلمی که اگرچه هنوز و همچنان نمیتوان چشم بر ارزشهایش بست و این واقعیت را که این فیلم یکی از شجاعانهترین و بهترین فیلمهای جشنواره گذشته بوده نادیده گرفت، ولی در نگاهی منصفانه، حتی نیمی از پتانسیل نهفته در موضوع ملتهبش را نیز نتوانسته است به نمایش بگذارد. در حقیقت این فیلم که داستان یکی از جنجالیترین پروندههای چند سال اخیر را روایت میکند، اگرچه فیلمی جذاب از کار درآمده، اما پتانسیلهای نهفته در پرداخت به بزنگاهها و دوراهیهای حسی، عاطفی، اخلاقی و حتی ایدئولوژیک افرادی را که در شرایط اجتماعی ایران امروز قربانی ماجراجوییهایی مانند تجاوز گروهی فیلم میشوند، از دست داده است. اتفاقی که اگر به این صورت رخ نمیداد- و روانشناسی مجرم و قربانی مورد کاوشی جدی قرار میگرفت- بیشک «علفزار» میتوانست تبدیل به شاهکاری کوچک- در حد و اندازه سینمای ایران- شود، اما نشده، نخواستهاند، نتوانستهاند، یا نگذاشتهاند؛ تا این فیلم هم مانند «عنکبوت» امکان بزرگی برای نور تاباندن به تاریکخانه افکار و ایدئولوژی افرادی را که قربانی و رفتارش را مقصر تجاوز و هر تبهکاری دیگری عنوان میکنند، از دست داده باشد.
آنچه در پی میآید؛ پاسخهای کاظم دانشی به پرسشهایی است که درباره «علفزار» و حواشیاش مطرح شده است.
-اگر بخواهید تماشاگری را که در جشنواره «علفزار» را ندیده به دیدن این فیلم ترغیب کنید، درباره «علفزار» چه میگویید؟
میگویم که این فیلم را که یک فیلم نفسگیر تلخ با داستانی پرتنش و شوکهکننده است، حتما و حتما باید دید. فیلمی که بر اساس یک داستان ملتهب جنایی- که چندسال پیش در رسانهها بازتاب زیادی داشت- شکل گرفته و روایت شده است.
-اینکه فیلمتان را تا حد زیادی بر اساس داستان جنجالی- و رسانهای- تهاجم گروهی به اعضای یک خانواده جلوی دوربین بردهاید، برایتان چالشبرانگیز نبود؟
چرا دیگر. اینکه سه سال دنبال ساخت این فیلم و بعد از پیدا شدن تهیهکننده هم یکسالواندی در انتظار پروانه ساخت بودیم، چیزی جز مانع و چالش نمیتواند باشد که این در حالی است که در مرحله نوشتن فیلمنامه هم به دقت روی این مسایل فکر و کار کرده بودم و یکسالوچندماه روی آن کار کرده بودم تا موارد حساسیتبرانگیز را تا حد ممکن دور بزنیم.
-به پرونده جنجالی آزار گروهی وفادار بودهاید در روایت داستان؟
فضای کلی آن رویداد تلخ را در فیلم میشود دید، اما نه به این شکل که نعلبهنعل مطابق آن پرونده پیش رفته باشیم. نه قطعا این شکلی نبوده کار. آنچه در «علفزار» به نمایش درمیآید، روح همان پرونده است که بعد از تحقیقات بسیار توانستهایم در فیلم جاری کنیم، اما آنچه روایت میشود، تنها مربوط به آن پرونده نیست، بلکه ترکیبی از چند پرونده مختلف است که ما سعی کردیم اشتراکات بین آنها را پیدا کرده و فیلمنامهمان را روی این اشتراکات استوار کنیم.
-از همان ابتدا و البته بهخصوص بعد از حواشیوجنجالهایی که در جشنواره ایجاد شد، نمیترسیدید پرداخت به پرونده جنجالی تجاوز مانع از نمایش عمومی فیلمتان شود؟
خب دیگر، اتفاقی بود که افتاده بود و فیلمی بود که ساخته شده بود. از این نظر شاید بتوان گفت که جشنواره و مدیرانش و البته شورای صدور پروانه نمایش در زمان جشنواره شجاعانه عمل کردند و با توجه به تمام فشارهایی که وجود داشت، «علفزار» را نمایش دادند.
-ولی در زمان جشنواره شایعاتی وجود داشت که حکایت از سانسورهای فراوان فیلم «علفزار» میکرد و حتی گفته میشد همین اندازه هم نتوانسته برخی از نهادهای مخالف حضور «علفزار» را در جشنواره راضی کند.
به هرحال برای نمایش فیلم در جشنواره مجبور بودیم صحنههایی از فیلم را حذف کنیم که حقیقتش زیاد دلم نمیخواهد درباره مواردی از این دست صحبت کنم. چون به هرحال بهطور کلی با ما تعامل کردند و اجازه نمایش فیلم را در جشنواره دادند وگرنه ممیزی و سانسور بهقطعویقین به هر فیلمی آسیب میزند و «علفزار» هم از این قاعده مستثنی نیست.
-از همان ابتدا چه؟ به هرحال همه میدانیم که پرداختن به موضوعاتی مانند تجاوز در سینمای ما مثل راهرفتن روی لبه تیغ است و این قضیه میتواند شاخکهای نهادهای مختلفی را تحریک کرده و باعث حساسیت آنها به موضوع شوند که خود این هم میتواند چالشهای جدی برای فیلم ایجاد کند. زمانی که خواستید ساخت «علفزار» را آغاز کنید، نگران این مسائل نبودید؟
حقیقتش اینکه من سالیان سال روی این موضوع تحقیق کرده بودم و بعد هم زمانی که خواستم نوشتن فیلمنامه را شروع کنم، با دقت و وسواس زیاد روی این مرحله وقت صرف کردم. در کل اگر بخواهم این تلاشها و دقتهایی را که روی «علفزار» به انجام رسیده خلاصه کنم، باید بگویم که ملاحظات زیادی رعایت شد تا این فیلم به تولید رسید. در این حد که فقط برای گرفتن پروانه ساخت یکسالوچندماه منتظر شدیم.
-آقای دانشی عزیز؛ اینکه فیلم «علفزار» بیشتر بهعنوان فیلمی با تهیهکنندگی بهرام رادان شناخته میشود، اذیتتان نمیکند؟
تنها این جواب را میتوانم بدهم که تهیهکنندگی بهرام رادان در این فیلم نهتنها جزو اتفاقات خوب این فیلم بوده، بلکه برای خود من هم یکی از شانسهای بزرگ زندگیام بهشمار میآید که تمام تلاشش را کرد تا این فیلم را بیدغدغه و با فراغبال بسازم. درباره این موضوع چیز دیگری که حتما باید بگویم، حرفهایگری او در این زمینه است. یعنی بهرام رادان یک تهیهکننده حرفهای است و شرایطی را سر صحنه فیلم فراهم میکند که همه بدون کمترین ناراحتی و استرسی کارشان را انجام دهند.
-بازیهای «علفزار» یکی از ویژگیهای اصلی فیلم هستند، میتوانید بگویید که آیا بازیگران این فیلم گزینههای اول و اصلی شما بودند؟ یعنی از همان اول روی اینها فکر کرده بودید؟
هیچگاه در سینما شما بهطور صددرصد در افکار و آرزوهایتان موفق نمیشوید. در این شکی نیست، اما در مورد سوال شما؛ در برخی از نقشها توانستیم همانهایی را که گزینههای اول من بودند در فیلم داشته باشیم و البته بعضی دیگر هم نشد در این فیلم حضور داشته باشند. اما در کل، فارغ از اینکه این بازیگران گزینههای چندم من بودند، باید بگویم که تقریبا از همهشان راضیام و از اینکه توانستیم با هم همکاری کنیم، خوشحالم.
درباره متجاوزینی که شبیه مردم دیگرند همه که قاتلین بالفطره نیستند!!
-یکی از موارد بهیادماندنی درباره «علفزار» نوع نگاه منصفانه آن به شخصیتهای مثبت و منفی است. تا جایی که حتی شخصیتهای متجاوز را هم- که قاعدتا تصویری سیاه در ذهن مخاطب دارند- جوری به تصویر کشیده که بهنظر میرسد چندان تفاوتی با دیگر شخصیتها ندارند و چه بسا در شرایطی دیگر میتوانستند در قطب دیگر ماجرا بایستند، یا برعکس.
به نظر من در چنین مواردی خیلی شخصیت سفیدوسیاه معنا ندارد. بالاخره قتل، جنایت یا تجاوز اتفاقاتی هستند که در یک لحظه اتفاق میافنتد وگرنه همه آدمها که بالفطره قاتل نیستند که با برنامه قبلی دست به این جور کارها بزنند. در حقیقت اگر پرونده بسیاری از قتلهایی را که در پروندههای جنایی هست، بررسی کنیم، میبینیم که همهچیز در یک لحظه اتفاق افتاده است. یعنی کافی است یک دقیقه خون به مغز نرسد تا شما یک جنایت مرتکب شوید. خیلی از آنها، آدمهای جانی و روانپریش نیستند.
-اما تماشاگر نباید متوجه شخصیت و رفتار مثبتومنفی شود؟
در مواردی که طرف با نقشه و طرح این کار را انجام میدهد، چرا. یا وقتی طرف یک بیماری روانی دارد و از این طریق خودش را ارضا میکند. در چنین مواردی تکلیف ما با آدم روانی مشخص است، اما خیلی از این افرادی که چنین جنایاتی مرتکب میشوند، مانند من و شما هستند. یعنی فکر نکنید ما ظرفیت انجام دادن چنین کارهایی را نداریم. کافی است یک جایی از کوره در برویم و روی اعصاب خود تسلط نداشته باشیم؛ در این شرایط امکان دارد هر جنایتی را مرتکب شویم. اینگونه نیست که بگویم این جنایت برای من و شما نیست، اتفاقا شخصا در فیلم میخواستم ملموس باشد که وقتی مخاطب فیلم را میبیند، بگوید این اتفاق از من کاظم دانشی دور نیست. اگر شما خیلی از مجرمهای ماجراهایی از این دست را میدیدید، شاید حاضر بودید ضامن او شوید تا وامی سنگین بگیرد. یک لحظه خون به مغزشان نرسیده، هورمونهای آنها بههم ریخته و فکر کردهاند الان باید تجاوز کنند. به تبعات آن هم اصلا فکر نکردهاند.
چرا «علفزار» تا این حد تلخ است؟ تلخی ذاتی فیلم جنایی
-«علفزار» را بسیاری متهم کردهاند به تلخی بیش از حد. شما این میزان تلخی را قبول دارید؟
خب، این خصلت فیلم جنایی است. در واقع فیلم جنایی همین موضوعات را دارد و همهاش تلخ است. در مواجهه با چنین موضوعاتی هم نمیشود که گفت من چون نمیخواهم فیلم تلخ بسازم، پس اصلا سراغ ساخت فیلم جنایی نمیروم. نه. من شخصا دوست دارم فیلم جنایی بسازم و در همین فیلم جنایی هم سعی کردم با نمایش لحظات انسانی از قبیل زنانگی و مادرانگی شخصیتها از حجم تلخی فیلم بکاهم.
-اصلا بگذارید اینطور بپرسم: شما هم عقیده دارید نمایش تلخیهایی که بهعنوان تبعات رفتارهای شخصیتها در فیلم میبینیم، میتوانند از وقوع جرم جلوگیری کنند؟
در این حد بگویم که به نظر شخص من نباید از فیلم تلخ ترسید. گاهی اوقات فیلمهای تلخ تاثیری میگذارند که مانند پیشگیری و آموزش است. من واقعا با این نگاه وارد این ماجرا شدم. شخصا فکر میکنم باید فیلمی بسازم که بتوانم حداقل یکی از این پروندهها را کم کنم. اینکه فیلم تلخ است یا نه برایم اولویت ذهنی نبود. دوست داشتم با این کار یک آسیبشناسی و پیشگیری انجام دهم. اینکه چقدر موفق بودم یا نه نمیدانم ولی این تلاش من بوده است.