روزنامه کيهان
1401/03/04
حق جهاد (نگاه)
محمدهادی صحرایی آنگونه كه شايسته است در راهش جهاد كنيد. او شما را برگزيد و در دين مشقت و تنگنايى براى شما قرار نداد، اين همان كيش پدرتان ابراهيم است، او پيش از اين شما را مسلمان ناميد تا پيامبر گواهتان باشد و شما گواه بر مردم... به خدا توسل جوييد كه او مولى و سرپرست شماست- چه مولاى خوب و چه ياور شايستهاى. امشب از داغی دوباره چشم ایران روشن است / یوسفی رفته است آری وضع کنعان روشن است / تکسواران تیز میتازند در صحرا هنوز / از تلاطم باز ننشسته است این دریا هنوز / آتشی پیداست آن سوی بیابانها هنوز / باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز / این شبستان کهن با نور ایمان روشن است ... کی به اندک بادی اقیانوس لرزان میشود / کوه کی با یک خراش ساده ویران میشود / عاشق رفتن کی از رفتن پشیمان میشود / کی میان ابرهای تیره پنهان میشود / آسمان ما که با خون شهیدان روشن است... . جهاد، هر کوشش و تلاش ویژهای است که در میدان مبارزه و در مقابل دشمن انجام شود. میدان مبارزه گاهی اقتصاد است و گاهی فرهنگ یا سیاست یا ... و گاهی نظامی است. در همه این زمینهها اگر آن تلاش ویژه با هدف تقرب و با اخلاص صورت گیرد پیروزی را به همراه دارد. انقلاب اسلامی که افق و حیات ویژه و طیبه را بر روی مردمان معاصرش گشود از همان ابتدا بنایش را بر مجاهده گذاشت. خدا امام راحلمان را غرق در نور کند که این راه نورانی سعادتمندانه را باز نمود و راه بهشت را برایمان هموار کرد. قاعدهاش بندگی خدا و شعارش «ربناالله» و آزادی از هرگونه بردگی بود و آزادگی از هر نوع کاری که با روح متعالی انسان ناسازگار است. ترس، بیتفاوتی، دنیاپرستی، طمع، تکبر و... و هرچه که روح آزاده انسان را آزرده میکند در اندیشه او نبود و انقلاب اسلامی را بر امثال این معارف بنیان نهاد. انقلاب اسلامی، امپریالیسم را استکبار نامید چرا که خبث این استکبار از آن امپریالیسم گویاتر است و در آن تبعیت از تعریف مکاتب تکبعدی نیست. امام نشان داد که آبادی دنیا و آخرت را با هم میخواهد و تعریفش از آبادی پیشرفت بود نه توسعه. مبانیاش الهی، حکیمانه و نورانی بود نه جاهلانه و کور و سردرگم. حتی در انتخاب واژگان و مفهومسازی هم به فرهنگ اصیل و اسلام ناب پایبند بود. پیشرفت را انتخاب کردیم نه توسعه را. در مقابل اسلام پهلوی، سعودی، اخوانی، لیبرالی، متحجر، مرفه بیدرد و در یک کلام، در مقابل اسلام آمریکایی و آمریکاپسند، اسلام ناب را از گنجینه درآورد و عرضه کرد و ختم کلام را گفت. دلیل این مفهومسازی و ایجاد ارزش افزوده به معانی لغات، غیر از دمیدن روح خودباوری و استقلال نظر و چینش خشتهای تفکر تمدنی در کالبد بیرمق و تشنه اندیشه، دستور قرآن بود که به مؤمنین فرمود به جای «راعنا»، «انظرنا» بگویید. انقلاب اسلامی امثال این معارف و مفاهیم نو ولی ریشه دار را چنان تبیین و تشریح نمود که مؤمنینش را سرآمد روزگاران و تاریخ نمود. تولید ثروتی که کوثری است نه تکاثری. یعنی حلال و طیب و جوانمردانه نه حرام و ربوی و نامردانه. ثروتی که از جنس تذکار باشد طاهر است و آن ثروتی که غفلت زا باشد فاسد است. پیشرفت در اندیشه انقلابی ما با عدالت همراه و تولید قدرتش بر مبنای دادگری است. انقلاب اسلامی اقتداری میخواهد که بر مبنای «لاتَظْلِمُونَ وَ لاتُظْلَمُونَ» باشد، نه ستمگری و نه ستم پذیری. برادر بزرگتری که پدرانه در کنار همه مؤمنین و مستضعفین است و شریک غم همه ستمدیدگان. ستون استواری که تکیهگاه خستگان از ایسمهای مشوه و رنگارنگ است و سایهای که خنکایش روح انسانیت را تمدید قوا میکند و تنها چشمه جوشانی که میتواند عطش سوزان اندیشه را سیراب کند. این مختصر که گفته شد برای این است که بدانیم برای چه ما را میکشند. ما پاکی را انتخاب کردیم و پاکی همیشه دشمنانی خبیث و کثیف و عفن دارد. عدالت میخواهیم و این خوشایند ستمگران نیست. اقتصاد «أُسِّس علی التقوی» خواستیم و این با نظام نزول خوار جهانی سازگار نیست. آزادی را خواستیم و این با منافع بردهفروشان حرفهای تقابل دارد. ما به خدا میخوانیم و آنها مردم را به پرستش شیطان اجبار میکنند. حال و روز دنیای مصیبت زده امروز عاقبت بهشت شدادی است که روشنفکران غربزده و میسیونرها و نفوذیهای سمپات تصویرش میکردند. بهشتی که به دهکدهای رسید که از انسانیت تنها قیافهاش را برای فریب ساده دلان گذاشتهاند. سگ هار و پاچهگیر صهیون، حاکی از ویرانی ده و نادرستی کدخدایش است که هرکه را با او نباشد علیه خود میداند و شایسته کشته شدن. منطق، منطق فرعونی. در نبرد مقدس انقلاب اسلامی با ناراستی و نادرستی، آنچه امروزه بیش از همه در معرض هجوم و دشمنی است، امید مردم و بازوان قدرت افزای نظام آنهاست. در مبارزه گاهی به نقطه ضعف حمله میکنند و گاهی نقطه قوت را هدف میگیرند. نقطه ضعفها زمانی مورد هجوم قرار میگیرند که قصد و توان از بین بردن در میان داشته باشد. وقتی به مرزهای یک کشور و یا ساختارهای اقتصاد و فرهنگ حمله میشود که به تسلط و سیطره و از بین بردن امیدواری باشد ولی زمانی به نقاط قوت حمله میشود که قصد، کشتن روحیه و تخریب امید باشد و این را میتوان نشانه ناامیدی مهاجم از برتری و براندازی معنی نمود که به منظور گرفتن سرعت و القای ناکارآمدی انجام میشود. حمله نوع دوم وقتی به ترور دولتی رسید غیر از اینها که گفته شد به معنی نزدیکی اضمحلال و نابودی مهاجم است. این تحلیل کوتاه بهویژه در مورد رژیم صهیونی، اعتبار ویژه دارد. این تحلیل را باید ضمن شناخت رژیم اشغالگر قدس و اسرائیل غاصب مرور کرد. رژیمی که پیروز جنگ شش روزه است و داعیه حکومت نیل تا فرات و حکومت جهانی و به بردگی گرفتن جهان و ... را داشت و صاحب بزرگترین کارتلهای تجاری و سرمایهداران افسانهای و شبکههای ارتباطی و رسانههای فراپیشرفته جمعی و ماهوارهای و ... است و در هر علمی که بتواند ابزار تسلطش را فراهم کند موفق است و سران بسیاری از کشورهای قدرتمند و ثروتمند جهان را در کنترل خود دارد و حرفهای گنده میزند و ... کارش به جایی رسیده که مثل 42 سال پیش سازمان مجاهدین خلق و کومله و دموکرات، در کوچههای شهر، مردان بیمحافظ و خدمه را ترور میکند. خفت از این بالاتر هست؟ فرعون و قارونی را باید تصور کرد که چاقوکش و گدا شدهاند. ذلتی از این پستتر هست؟ اگر شهرمان امن نبود که باید نخبگان را به خودروهای ضدگلوله و سلاح تجهیز میکردیم و لشکرهایی برای مراقبت از آنها میگماردیم و مثل آمریکا و اسرائیل و سایر بزدلان، در مکانهای گم و نامعلومی مثل صحرای نوادا و زیرزمینهای تلآویو و اردوگاههای بدون نام و شرکتهای پوششی در کشورهای دیگر و... ساکن میکردیم. کشتن دانشمندان و پاسداران پراید سوار بدون محافظ در کوچه و محله اگر هنر بود، منافقین دهه شصتی که اکنون با قرص اعصاب و روان زندهاند هنرمندتر بودند هرچند که برخلاف صهیونی ها، صاحب تشکیلات اطلاعاتی و نفوذیهای قوی نبودند که بتوانند فرق سیگار فروش و واکسی را از حزباللهی تمیز بدهند یا مثل اسرائیل صاحب امپراتوری رسانهای جادوگر نبودند که بتوانند حقارت خود را رنگ شجاعت بزنند و مرگ خود را دور بنمایانند. جنایت اسرائیل در این ترور و امثال آن اگرچه حکایت از «ژن نادرستی» و خوی شرور و جنایت پیشه آنها دارد ولی هرگز از دسترس انتقام آشکار، شجاعانه، آگاهانه و از قبل اعلام شده جبهه مقاومت دور نیست. آخر خندههای زورکی آنها، اشکهای واقعی است و نتیجه گندهگوییشان فریاد «غلط کردیم» آنهاست. تلاش مذبوحانه از این نظر ضربالمثل شده که حیوان در حال ذبح، به خیال گریز از مهلکه دست و پا میزند و نمیداند که چند دقیقه بعد از این تقلا پوستش را سالم میکنند و زیر پا میاندازند. شهید سعید ما، حسن صیادخدایی به آرزویی که در پیاش بود رسید و شاید نمیدانست بهشتی که با جهادش طلب میکرد را در نه محل کار و اداره و نه در جبهه دمشق بلکه به در خانهاش میآورند و به او هدیه میکنند. خدایش بیامرزد و «جهاد همهجانبه» او و عاقبت شیرین و سرافرازانه و «حق جهاد» او را نصیبمان کند که آخر خیابان مجاهدین اسلام به شهادت میرسد. إنشاءالله
سایر اخبار این روزنامه
کار آمریکا به جایی رسیده که برای نفت به ونزوئلا و برای شیر خشک به اروپا التماس میکنیم
دیروز، امروز و فردا (یادداشت روز)
اخبار ویژه
امارات از ترس سامانههای هوش مصنوعی و پهپادهای مدرن انصارالله به سازمان ملل پناه برد
هدایت یارانهها از جیب 4120 نفر به جیب 72 میلیون نفر
حضور وزیر کشور و معاون اقتصادی رئیسجمهور در محل حادثه ریزش ساختمان متروپل آبادان
الجزیره: 20 فرمانده صهیونیست توسط نیروهای ایران به هلاکت رسیدهاند
تشییع باشکوه و حماسی شهید صیاد خدایی
شهادت 2 خلبان ارتش در سقوط یک جنگنده در شرق اصفهان
وقتی کفگیر سایت حقالعملکار به ته دیگ میخورد
خطیبزاده: حمایتهای آمریکا از اسرائیل نقش مهمی در افزایش وقاحت این رژیم اشغالگر دارد
آلودگی هوا امروز و فردا در بخشهای زیادی از کشور ادامه دارد
حق جهاد (نگاه)
دشمن ضربات سنگین ما را بر پیکره خود چشیده است تسلیم باجخواهیها نمیشویم
کار آمریکا به جایی رسیده که برای نفت به ونزوئلا و برای شیر خشک به اروپا التماس میکنیم
کار آمریکا به جایی رسیده که برای نفت به ونزوئلا و برای شیر خشک به اروپا التماس میکنیم