سلام جانانه دهه نودی‌ها به فرمانده

اما اینکه مراسمی را که با هدف استغاثه و دعای جمعی برای ظهور منجی (عج) برگزار شده و حاضران با محوریت زمزمه سرود محبوب «سلام فرمانده» دعاگوی ظهور امام غایب شده‌اند، جشنی می‌نامند که حرمت روز عزا را نگه نداشته از عجایب روزگاری است که در آن همه‌چیز قرار است از سوی عده‌ای نه از منظر ملی و انسانی، بلکه از پشت عینک تنگ سیاسی مورد توجه قرار گیرد. حتی مراسمی که بیش از همه وجهه‌ای مردمی دارد و به صورت خودجوش برگزار شده‌است، چراکه نه سرود سلام فرمانده اثری سفارشی است و نه اقبال به آن از طریق بخشنامه‌های حکومتی صورت گرفته‌است.
نکته در اینجاست که سرود سلام فرمانده و تجمع شیفتگان امام غایب در بزنگاهی که همه چیز در راستای ناامید کردن مردم به صف شده‌است و رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا گرد یأس بر دل مردم بپاشند، از امید سخن می‌گوید و به حقیقتی ناب و کمیاب، چون امام عصر (عج) اشاره دارد. کیمیایی که در این عصر خفقان و ابتذال می‌تواند منبع عظیم وحدت و یکدلی باشد. پس به زعم ذهن‌های سیاست‌زده چه بهتر که جامعه از این حبل متین دست بشوید و در کنج خانه‌ها در فردیت خود خیمه بزند و حتی از غم اصلی که غیبت امام حاضر است در جمع سخن به میان نیاورد. لابد در جهانی که انسان در آن بیش از همیشه سرخورده و ملول است باید به‌زعم منتقدان این گردهمایی به جای امام غایب به احزاب و گروه‌های سیاسی و مدعیان براندازی که نسخه‌های شوم برای مردم می‌پیچند، دلخوش کرد و افق‌های دورتری را به نظاره ننشست.
سلام به فرمانده از کشمیر تا یمن
دل‌هایی که سرود سلام فرمانده آن‌ها را در ورزشگاه آزادی کنار هم آورد و حول محور توجه به امام عصر در یک زمان و مکان تجمیع کرد، شاید در طول تاریخ چهل و چند ساله انقلاب اسلامی بی‌نظیر باشد. انقلاب تا حال کم به خود جمعیت عاشق و دلباخته ندیده‌است، اما عجیب است که تا به حال به‌رغم تأکید زیاد بر نقش دعای دسته‌جمعی و یکدلی برای تحقق منجی در روایات اسلامی به این ظرفیت عظیم معنوی و در دسترس توجه کمی شده و جالب است که اینبار نیز از دل خود جامعه فوران می‌کند. در واقع کسانی که با ژست خیرخواهانه به گردهمایی مردمی سلام فرمانده ایراد می‌گیرند، برخلاف شعار‌های مردم‌گرایانه‌ای که همواره سرداده‌اند، ناخودآگاه جامعه منجی‌خواه اسلامی را شماتت می‌کنند. شاید انحراف تفکرات محافلی، چون انجمن حجتیه نیز در به حاشیه رفتن شور منجی‌خواهی در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی بی‌تأثیر نباشد، اما به نظر می‌رسد که جامعه اسلامی با همه فراز و فرود‌هایی که از ابتدای انقلاب تا به حال از سر گذرانده بیش از هر زمان دیگری نیاز به توجه همگانی به امام غایب را در خود احساس می‌کند و چه خوب که این غلیان درونی با سرودی به بار نشسته که مخاطب اصلی آن کودکان و نوجوانان هستند.


گویی این نسل است که حقیقت آخرالزمانی حکومت منجی بیش از همه ظرفیت میزبانی و درک آن را دارد و دلدادگی میان امام و امت به واسطه قلوب این نسل قرار است قابلیت‌های خود را عرضه کند. گویی رویش‌هایی که زعیم انقلاب اسلامی سال‌ها پیش از آن سخن می‌گفت و نوید آن را می‌داد، امروز حول‌محور سرود سلام فرمانده خودنمایی می‌کند. اینکه این سرود می‌تواند با همه سادگی مرز‌های ایران را درنوردیده و با کودکان کشمیر، یمن و آفریقا ارتباط بگیرد، خود گویای نزدیک‌شدن به اتفاقی تازه در فضای عمومی ملت‌هاست.
سرود سلام فرمانده به ما گوشزد می‌کند دل‌های مؤمنین در دست صاحب آن است و یک کار بی‌ریای فرهنگی می‌تواند مانند یک جرقه در جامع عمل کند. شاید بتوان گفت ایراد اصلی بسیاری از آثار سفارشی و تولیدات عرصه موسیقی طی چند دهه اخیر ضعف خلوص نیت بوده‌است، چراکه سلام فرمانده بی‌ادعا نه با بودجه‌های کلان فرهنگی که از دل انگیزه‌های خالص و بی‌ریا خلق شده و کاری را محقق کرده‌است که صد‌ها اثر موسیقایی نتوانستند رقم بزنند.
انگار تهران یک روز پس از آنکه به دلیل آلودگی هوا به تعطیلی کشیده شده‌بود، به احترام بچه‌هایی که به عشق امام‌شان گرد هم می‌آمدند، یکی از پاک‌ترین روز‌ها را به خود می‌دید. آسمان تهران هنگام زمزمه کودکان با چشمانی بارانی در ذکر «بیا جون من بیا یارت می‌شم هوادارت می‌شم گرفتارت می‌شم» آبی آبی بود. به امید آن روز که روز‌های خاکستری‌مان به برکت قدوم آن خورشید عالم‌تاب برای همیشه آبی بماند.