روزنامه آرمان ملی
1401/03/09
نمايندگان، مرز ميان «نظارت» و «دخالت» را مراعات كنند
آرمان ملی: چهارشنبه پیش بود که پس از سر و صداهای زیاد انتخابات هیات رئیسه مجلس برگزار شد و در رقابتی که همه از پیش میدانستند برنده آن کیست محمدباقر قالیباف با الیاس نادران، مرتضی آقاتهرانی و محمد عباسی به رقابت پرداخت و در نهایت با 194 رأی از مجموع 288 رأی نمایندگان برای سومین دوره از مجلس یازدهم به کرسی ریاست رسید. این در حالی است که آرای قالیباف نسبت به دوره پیش یعنی اجلاسیه دوم کمتر بود و همین امر بود که باعث شد عدهای این گزاره را مطرح کنند که اقبال نمایندگان به قالیباف کاهش یافته است. چه اینکه جبهه پایداری در مقابل تقابل و رقابت با قالیباف قرار گرفت. با این همه به نظر میرسد که این انتخابات را میتوان نمونهای از وزنکشی اصولگرایان در مجلس قلمداد کرد که جایگاه برخی افراد در این جریان کجاست. حال باید دید مجلس یازدهم در سال سوم خود چه عملکرد و دستاوردی خواهد داشت. در این راستا برای بررسی انتخابات هیات رئیسه دوره سوم مجلس یازدهم، عملکرد دو ساله مجلس و نوع رابطه مجلس و دولت «آرمان ملی» با محسن کوهکن نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصولگرا به گفتوگو پرداخته است که میخوانید. چندي پيش انتخابات هيات رئيسه و رئيس مجلس برگزار شد و مجلس يازدهم سومين هيات رئيسه خود را شناخت؛ با توجه به برخي رقابتهاي درون گروهي در مجلس در اين خصوص؛ ارزيابي شما از اين انتخابات چگونه است؟قبل از آنکه بخواهيم بحث آرايش مجلس و سلايق سياسي را کنيم بايد نوعي آسيبشناسي روي اين مساله بشود که وقتي 288 نفر در مجلسي براي رايگيري حضور دارند و شرکت ميکنند و يک عضو هيات رئيسه با 194 رأي انتخاب ميشود معنا و مفهومش اين است که نسبت به گذشته بخش بيشتري از مجلس به فردي که منتخب شده رأي ندادند. طبق آيين نامه در هيات رئيسه حد نصاب 1+50 وجود ندارد و هر کس رأي بيشتري آورد انتخاب ميشود. حال آيين نامه اين را ميگويد و از جهتي که بگوييم خلاف آيين نامه عمل شده ايرادي بر آن وارد نيست و بحث ما هم آيين نامه نيست. مساله اينجاست براي يک سال مجموعهاي که براي هيات رئيسه انتخاب ميشوند چه اتفاقي ميافتد که برخي با آراي کمتري انتخاب ميشوند؟ يعني بخشي از مجلس به وي رأي ندادهاند. البته خب؛شان و جايگاه نمايندگي و انتظاري که از نمايندگان مردم وجود دارد مطابق آنچه امام (ره) فرمودند که عصاره فضائل ملت اين است که وقتي که افراد انتخاب شدند حتي بعدا آنهايي که رأي هم ندادند جهت اداره مجلس اين همکاري را با هيات رئيسه انجام ميدهند. منتها اين اشکالي است که به نوعي بايد آسيب شناسي شود و تکرار اين مساله و اينکه به رويهاي تبديل شود به هر جهت امر مطلوبي نيست. قطعا يک عضو هيات رئيسهاي که از 288 رأي با آراي بالايي از سوي نمايندگان مواجه شود ميتواند در انجام وظايف خود موفقتر باشد. البته مجلسي که هيات رئيسه و رئيس آن براي 4 سال آن هم سال به سال از سوي مجلس انتخاب ميشوند با توجه به ديدگاهها و سلايق مختلفي که هست گاهي اوقات اين اتفاقاتي که ميافتد طبيعي است. اما از روي همين اتفاقات طبيعي هم نبايد گذشت و به هر جهت بايد روي آن تحليل داشته باشيم. البته بايد به اين نکته اشاره کرد که همه نمايندگان در عرض يکديگر قرار دارند و هيچکس در طول نماينده ديگري نيست.
با اينکه پيش از برگزاري انتخابات هيات رئيسه معلوم بود که آقاي قاليباف مجددا بر کرسي رياست تکيه خواهد زد اما ديديم که بازهم اشخاصي چون آقاي نادران، آقاتهراني و عباسي با وي به رقابت پرداختند؛ اين مساله ناشي از سهم خواهي ميان اصولگرايان بود يا عدم اجماع؟
هر اقدامي که براي اتحاد و انسجام و يکپارچگي مجلس بهخصوص اداره آن انجام شود قطعا بايد با روشهاي اقناعي باشد. قطعا و يقينا با توجه به ساختار مجلس روشهاي دستوري مثل دستگاههاي اجرايي و قضائي نيست که بخواهد جهت دهد و حتما بايد روش اقناعي در دستور کار باشد. معمولا در مجالس گذشته اينگونه بود که افرادي خودشان کمتر داوطلب بودند و يا اگر هم داوطلب بودند کساني بودند که مقبوليت عامه و شخصيت نيمه کاريزمايي داشتند که اقتضا داشت به هر جهت داوطلب شوند و اينها تلاش ميکردند که آرا را به سمت و سوي يکپارچگي پيش ببرند. حال امکان دارد کسي بگويد که اين نشانه دموکراسي در مجلس است که 3 يا 4 نفر کانديدا شوند که يک نفر 180 راي، يکي 50 رأي و ديگري 20 رأي بياورد که در نوع خود ديدگاهي قابل طرح است، اما نبايد خودمان را به سادگي بزنيم و چنين ديدگاهي داشته باشيم. قطعا و يقينا رئيس مجلسي که از 288 رأي 230 يا 240 رأي ميآورد اقتدارش براي جلسات داخلي، بيرون از مجلس و مجامع بالادستي و هم عرض بيشتر است و به عنوان شخصيت حقيقي رئيس مجلس با اقتدار بيشتري ميتواند شرکت کند. يا اينکه اميد را در افرادي که معمولابه هر دليل و انگيزهاي در انتخابات هيات رئيسه فعال ميشوند بيشتر ميکند که براي سالهاي بعدي هم برنامههايي داشته باشند. ما در گذشته هم چنين چيزهايي داشتيم و گاهي اوقات افراد بر سر رياست مجلس فراتر از سلايقي که داشتند دست به يک توافقاتي ميزدند که عمدتا پس پرده بود و براي دوستان و فراکسيون خودشان مشکل درست ميکرد و زير سوال ميرفت. لذا من در اين خصوص از مجلسي که عنوان انقلابي از مقام معظم رهبري گرفته ارزيابي مثبتي نميکنم که نتوانند اين مسائل را حل کنند. من توجه دوستانم را به هيات رئيسه دوره هفتم مجلس جلب ميکنم. در دوره هفتم مجلس که مجلس ششم با آن شرايط خاص خودش پايان يافته و مجلس هفتم شروع شده بود و اکثريت هم مشخص بود که چه تفکري دارند نام سه نفر از اين دوستان براي کانديداتوري رياست مجلس مطرح بود. بدون اينکه حتي اگر کسي بخواهد از بيرون دنبال کند و با آنها صحبت کند و به يک انسجامي برسد خودشان 3 نفر نشستند و تفاهم کردند و هيچ بحثي دال بر اختلاف نظر شنيده نشد. يکي از آن برادران که آقاي دکتر حداد عادل بود که رئيس مجلس شد يکي از آنها نايبرئيس و ديگري رئيس مرکز پژوهشهاي مجلس شد و آرايي که به دست آمد به اين صورت نبود که پراکندگي داشته باشد يا به اين صورتي که در ابتدا عرض کردم. اين هم براي مجلس خوب بود و هم براي رئيس مجلس که رأي بالاتري داشته باشد. از اين جهت من اميدوارم در مجلسي که عنوان انقلابي از مقام معظم رهبري گرفته در اينگونه امور دوستاني که معمولا در چنين مواقعي در مجلس ريش سفيدي ميکنند پا به ميان بگذارند. زماني است که يک جريان فکري ميآيد و مطرح ميکند که ما فلان شخص را اصلا قبول نداريم و شخصي را کانديدا ميکنيم ولو 10 رأي هم بياورد آورده که اين رويکرد خيلي بد است. نمره هيچکسي هم بيست نيست. متأسفانه يکي از اشکالاتي که داريم بهخصوص در عدهاي از دوستان اين است که اينها وقتي به سراغ برخي دوستان همفکر ميروند از کاه آنها کوه ميسازند، اما زماني که بخواهند خودشان را تحليل کنند از کوهشان کاه ميسازند که صحيح نيست. ما وقتي احساس ميکنيم که کسي رأي اکثريت را دارد طبيعي است که کمک کنيم رأي بالاتري بياورد. اما وقتي ميآييم و مقابل او داوطلب ميشويم هر انساني که با الفباي سياست آشنا باشد متوجه ميشود که معنا و مفهومش اين است که آن فرد را قبول ندارند و احساس تکليف شرعي ميکنند که يک نفر را به عنوان کانديدا داشته باشند. فلذا من فکر ميکنم در مجلس انقلابي براي رياست مجلس بايد تلاشي ميشد که رئيس مجلس با آراي خيلي بالاتري انتخاب ميشد. هر چند که نميخواهم وارد ماهيت اين قضيه شوم. البته در مواقعي تجربه ميگويد در گذشته وقتي بحث رياست مجلس خيلي داغ ميشد افراد با همگرايي به دنبال منافع بزرگتر بودند و اگر کسي رأي بالاتري داشت همه به او کمک ميکردند. کساني که هستند و افرادي که اختلاف سليقه سياسي دارند اما جهت کليشان يکي است بايد بيشتر با هم کار و تعامل کنند و خروجي تصميمات آنها بهخصوص در تصميمات کلان از يک يکپارچگي و اجماع لازم برخوردار باشد. اين را به عنوان يک شهروند ميگويم که از يک مجلس انقلابي اين حق را به خود کمي دهيم که بگوييم چنين مطالبهاي را داريم.
وظيفه ذاتي مجلس به جهت کارکردي نظارت بر عملکرد دولت است؛ اساسا در دو ساله اول و اکنون در ابتداي سال سوم چه ميزان اين نظارت و حسن عملکرد را در مجلس مشاهده کرديد؟
ما با ارادتي که به همه داريم و بخش قابل توجهي از اين افرادي که در مجلس هستند با هر سليقه سياسي دوستان ما هستند و به آنها نيز ارادت داريم. اما اين را بايد بپذيرند اينکه مقام معظم رهبري در طول عمر اين مجلس که دو سال آن گذشته و وارد سال سوم شد و تا جايي که من اطلاع دارم دو نوبت صلاح ميدانند که به صورت علني اين عدم دخالت را تذکر دهند حتما مسائل و ايراداتي وجود دارد. به هر جهت مقام معظم رهبري با علم، آگاهي، تسلط، تجربه و نگاه عميقي که دارند وقتي مسالهاي را مطرح ميکنند يک تذکر ساده براي آينده نيست. البته تجربهاي از گذشته است که بايد با درس گرفتن از اين تذکر ايشان براي آينده تجديدنظري شود. البته مرز بين نظارت و دخالت چون تعريف استاندارد و قانوني نشده خيلي بههم نزديک است و شايد برخي آقايان کاري کنند و فکر ميکنند که در حال نظارت هستند اما در اصل دخالت محسوب ميشود. حال آن بخشي که مقام معظم رهبري فرمودند که به آقايان گفتند مشورت بگيريد هم بله در مشورت گرفتن معنا و مفهوم اين است که دستگاه اجرايي از مجلس و نماينده مشورت ميگيرد. اما مشورت گرفتن اين نيست که حتما به نظر مشورت دهنده عمل شود. بلکه مشورت ميگيرند که علم و آگاهي بيشتري داشته باشند و همه اطلاعات خود را کامل کنند که خروجي تصميمشان خروجي درستتري باشد اما نهايتا خودشان اين تصميم را ميگيرند و نمايندگان در تصميم گيري شرکت نميکنند. پس اينجا بايد مرز ميان نظارت و دخالت مشخص شود که بعضا اين مساله به جاي نظارت و مشورت به دخالت منجر ميشود. لذا اگر استاندار يا مدير کل منتخب کوتاهي کرد و مديريت نداشت زبان او بلند است که از سازوکارهاي قانوني خود استفاده کند.
براي اين مشورت با دولت شاهد مثال عيني از دوران حضور خود در مجلس هم داريد؟
بله؛ البته اين مطلبي را که عرض ميکنم بدين جهت نيست که چون اکنون در مجلس نيستم اين مطلب را بگوييم. خاطرهاي است که خيلي لازم، ضروري و مهم است عرض ميکنم. زماني که آقاي احمدينژاد انتخاب شد وزير کشور وقت مصاحبهاي کرد که ما استانداران را با نظر نمايندگان انتخاب ميکنيم که بعدا گفته شد خبرنگار مقداري در سخن اوليه تغيير ايجاد کرده و اين صحبت گفته نشده که با آن کار نداريم. اين گفته يک مطالبه و انتظاري را همان دوره اول در مجلس به وجود آورد که حتما مجمع نمايندگان استانها در مجلس استاندار پيشنهاد بدهد. اين را از اين جهت ميگويم که نمايندگان آن زمان هستند و قطعا امکان دارد که برخي از آنها به اين عرايض بنده توجه کنند اگر خلاف ميگويم بازگو کنند. در اولين جلسهاي که اين مساله مطرح شد من گفتم اين مساله درست نيست و استاندار منتخب دولت است و اگر دولت مشورتي از ما خواست ما نظر خود را ميدهيم. اما بعضا آقايان مخالف بودند که من گفتم اين نظر به رأي گذاشته شود و از 19 نماينده استان اصفهان 12 نفر به اين طرح رأي دادند. وقتي به اين رأي را دادند ما به معاون پارلماني وزارت کشور اعلام کرديم که مجمع نمايندگان استان اصفهان براي استانداري کسي را به شما پيشنهاد نميدهد و رأي گرفتند که شما مصاديقي که ميخواهيد انتخاب کنيد به ما بگوييد. يک نفر آقاي بختياري بود که ما از وي دعوت کرديم در مجمع حضور پيدا کند و وي آمد و به سوال آقايان جواب داد. آقايان در جلسه مشورتي يک رأي گيري کردند که مصداق خوب است. يعني استاندار را دولت انتخاب کرد اما از دل رأي مشورتي نمايندگان هم بيرون آمد. در نتيجه در سفر اولي که احمدي نژاد به استان اصفهان آمد مطرح کرد به استانهاي مختلفي که رفتم در جلسات گاهي برخي جاها مردم عليه فرماندار، استاندار شعار ميدادند اما در استان اصفهان چنين چيزي نديديم. من گفتم دليلش اين است که اگر در طول دورههاي مجلس بگوييم دولت استاندار خود را انتخاب کرده اما آن شيوه مشورت و نظرخواهي و عدم انتظار ناصحيح نمايندگان که خودشان بخواهند پيشنهاد بدهند روي هم جمع شوند فقط همين دوره هفتم بوده که صحيحي عمل شده است. فلذا استاندار منتخب از سوي شماست، اما نمايندگان هم احساس کردند که در رأي استمزاجي و مشورتي که با آنها شده اين مصداقي را که دولت تعيين کرده پسنديدند. همراهي و همکاري کردند و ارتباطات تنگاتنگ بوده است. فلذا آنچه را که در مورد استان اصفهان اشاره ميکنيد نتيجه اين است. لذا مرز بين نظارت و دخالت تعريف شده نيست اما آنچه که در عمر دو ساله مجلس مقام معظم رهبري دوبار بر اين مساله تاکيد کردند بيانگر اين است که چنين اتفاقاتي ميافتد و اميدوار هستيم که حتي يک مورد هم اينگونه در مجلس انقلابي نداشته باشيم. مقام معظم رهبري در ديدار خود با نمايندگان اشارهاي به عدم دخالت داشتند و مطلبي را در مورد نظر گرفتند و گفتند که نمايندگان عکسالعمل تاييد و تاکيد داشتند. آنچه که مدنظر ماست اتحاد و انسجام و آراي بالا و صرف تمام وقت کار براي انجام وظايف است.
سایر اخبار این روزنامه
خـــــاوریها در غرب می تازنـــــد ...
مجازات مقصرانِ متروپل از «آسيب روحي شديد ِ مردم» خواهد كاست
نمايندگان، مرز ميان «نظارت» و «دخالت» را مراعات كنند
کنترل مرزها برای جلوگیری از ورود آبله
غم ها و مشكلات امروز مردم ريشه در تحريم ها و ناكارآمدیها دارد
دلايل دورتر شدن برجام از دسترس
ديپلماسي منطقه اي نفس ها را در جنوب و غرب تازه مي كند...
دفن زنده جوجه ها با هدف باز شدن راه بسته صادرات
تحول در مرجع نظارتی
از رحمان گلزار تا حسین عبدالباقی