روزنامه جوان
1401/03/11
توقف آموزش فنی و حرفهای در عصر پیکان
فنی و حرفهای و کار دانش بنا بود تا به داد ارتباط صنعت و آموزش برسد و بچهها را بعد از پایان دوران متوسطه مشغول به کار کند، اما ظاهراً این بخش از آموزش هم جا پای دانشگاه گذاشته و موجب شدهاست دانشآموختگان فنی و حرفهای و کار دانش هم مانند فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار بمانند! طبق آمار حدود ۲۸ درصدی افرادی که به امید اشتغال زودتر و بهتر به آموزشکدهها روی میآورند، بیکار میمانند. همچنین در این حوزه هم انطباق با نیازهای بازار و به ویژه نیازهای بومی و محلی دیده نمیشود. از سوی دیگر تجهیزات و سرفصلهای آموزش فنی و حرفهای و کار دانش بهروزرسانی نشدهاست و بسیاری از هنرجویان بر اساس فناوریهای آموزش دیده و مهارت کسب میکنند که در حال حاضر از بازار کنار گذاشته شدهاند و این قاعدتاً موجب عقب ماندن آنها از بازار و صنعت میشود. شورای عالی آموزش و تربیت فنی، حرفهای و مهارتی که بنا بوده به صورت منظم هر دو ماه یکبار تشکیل شود، تاکنون بیشتر از چهار جلسه (یکبار در سال ۹۸، دو بار در سال ۹۹ و یکبار در سال ۱۴۰۰) تشکیل ندادهاست. جلساتی که به ریاست معاون اول رئیسجمهور و دبیری وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی برگزار میشود و شاید بتواند گرهگشا باشد. با وجود این سید نصرتالله فاضلی، دبیر سابق شورای هماهنگی علمی سازمان پژوهش و معاون وزیر آموزش و پرورش معتقد است تجربه نشان میدهد شوراهایی از این دست، کارایی چندانی ندارند همچنان که شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی و سایر شوراهای اینچنینی هم خروجی قابلتأملی نداشتهاند و اسنادی که ماحصل این شوراهاست ضمانت اجرایی ندارد. گفتوگوی ما را در ادامه میخوانید. آقای فاضلی به نظر میرسد طی سالهای اخیر فنی و حرفهای و کار دانش هم از رسالت اصلی خود که آماده کردن افراد برای بازار کار است، فاصله گرفتهاند و فارغالتحصیلان این دورهها هم نمیتوانند جذب کارگاهها شوند. از نگاه شما چرا این اتفاق رخ دادهاست؟ارتباط بین تحصیلات بچهها و نیازهای جامعه برقرار نیست. غالباً آموزش فنی و حرفهای ما مبتنی بر ظرفیت هنرستانها و کار و دانش ماست و ظرفیت اینها در حرفههایی است که در مرز حرفه و علوم انسانی قرار دارند. مثلاً حسابداری یا کامپیوتر و با وجود آنکه ما در فنیوحرفهای وکاردانش ۷۰۰، ۶۰۰ رشته داریم، رشتههای فنی به دلیل فقدان امکانات یا قدیمی بودن تجهیزات آموزشی بسیار کم هستند. بنابراین وقتی افراد از فنی و حرفهای و کار دانش هم بیرون میآیند، بازار کار ندارند. از سوی دیگر خدمات در کشور ما به وسیله نیروهای تجربی ارائه میشود و ۷۰ درصد نیروهای خدماتی به واسطه کار تجربی مهارت یاد گرفتهاند. همیشه کار تجربی برای مصرفکننده پرهزینه است. متأسفانه در کشور ما در این زمینه کار نشده که تمامی خدمات فنی مورد نیاز خانوادهها در یک ساختاری با یک گواهی مهارت ارائه شوند و همه تجربی است. اگر این کار صورت میگرفت و ظرفیتهای هنرستانها و کار دانش یا فنی و حرفهای و وزارت کار مبتنی بر نیاز جامعه و نیاز جامعه با تعریفی که صنوف حرفهای انجام میدهند، صورت میگرفت، شغل هم ایجاد میشد و هم خدمات معنادار و کم هزینهای به جامعه ارائه میشد. شورای عالی مهارت تاکنون تنها چهار جلسه تشکیل داده و در دولت جدید هم این شورا جلسهای نداشتهاست. از نگاه شما این تشکیلنشدن جلسه میتواند شرایط و تصمیمگیری درست درباره فنی و حرفهای را مختل کند؟
از زمانی که این شورا مصوبشده تا شورا تشکیل شود یک فاصله ۱۰، ۱۵ ساله داریم و تجربه نشان میدهد شوراهای فراسازمانی تاکنون نتوانستهاند چندان مفید باشند. مثلاً شورای عالی انقلاب فرهنگی اسناد متعدد تولید کردهاست، اما از آنجایی که این اسناد ضمانت اجرایی ندارد، گاهی به جای آنکه کمک کار کشور باشد، کارها را متوقف کردهاست؛ بنابراین پیشبینی من این است که به دلیل آنکه این شوراها کارایی ندارد، افراد انگیزهای برای شرکت در جلسه ندارند، اختیارات این شوراها کم است و اجازه اعمال اختیارات خود را به دستگاهها ندارند و صورتجلسه در حد جلسه باقی میماند و دستگاههای دیگر تصمیمات این شوراها را نمیپذیرند و تصمیمات خود را محقق میکنند. مصداقیتر بگویید.
به طور مثال مسئله کنکور و سند تحول بنیادین؛ اگر سند تحول بنیادین به جای اینکه در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب شود، مصوبه مجلس بود، خیلی بهتر قابل پیگیری میشد. شاید یکی از دلایل عدم اجرای سند تحول تصویب آن در این شوراست، زیرا ضمانت اجرایی ندارد و تنها باید سالی یکبار گزارش بدهند و طبق این گزارش چه ۱۰ درصد از سند اجرا شده باشد و چه ۵۰درصد، هیچ ساختاری نیست که از کسی که مسئولیت اجرا داشته بازخواست کردهاست و وی را به خاطر انجام ندادن تکلیف اجتماعیاش مورد مؤاخذه قرار دهد. شورای مهارت هم به نظر میرسد همینطور باشد. یکی از کارکردهای مورد نیاز شورای عالی مهارت این بود که نیازهای دستگاه متعدد را تعریف کرده و با هماهنگی آموزش عالی و وزارت کار اینها را آموزش دادهاست و بعد از آموزش جذب این نیروها توسط وزارت صمت صورت بگیرد و با تجربهای که تاکنون داشتهایم، این کارایی از این شورا به دست نمیآید.
در قانون توسعه ابتدا ۳۵ و بعد ۵۰ درصد از دانشآموزان ما باید به فنی و حرفهای و کار دانش هدایت شوند. در حال حاضر به نظر نمیرسد که این اهداف محقق شدهباشد. نظر شما در اینباره چیست؟
بله. الان بیش از ۳۵ درصد نیست و این ۳۵ درصد هم با انباشت در رشتههای خاص مثل کامپیوتر ونقشهکشی مواجهیم، اما به طور مثال رشتههایی که نیاز به تجهیزات بیشتر دارند، خیلی کم است. رشتههایی مثل مکانیک خودرو و برخی رشتههای دیگر که به واسطه فقدان تجهیزات فعال نیست. پس ما در بخش قانون خلئی نداریم و مشکل در بحث بودجه است. شما ببینید بعد از انقلاب چقدر توسعه هنرستانها و کار دانش داشتهایم، اعتبارات این بخش خیلی کم است. به طور مثال بچههای ما در رشته مکانیک خودرو هنوز از تجهیزات آموزش مکانیک پیکان استفاده میکنند، در حالی که اصلاً خودروی پیکان سالهاست تولید نمیشود و باید در موزه پیدا کنیم. یا شورای عالی فضای مجازی الان چند سالی است مقام معظم رهبری مطالبات خود را از این شورا بیان کردهاند، اما خروجی خاصی نداشتهاست. برای حل این معضل و برقراری ارتباط بین مدرسه و بازارکار باید چه کرد؟
اگر واقعاً نگاه دلسوزانهای حاکم است و بنا داریم مشکل اشتغال را حل کنیم و امید در جامعه ایجاد و بچهها و نوجوانان را از حالت بیانگیزگی خارج کنیم باید مدارس ما از این سه شاخه کار دانش، فنی و حرفهای و متوسطه نظری خارج شود. در حال حاضر ما ۷۰۰ هزار نفر هنرجو داریم و عمده دانشآموزان ما در متوسطه نظری و در آنجا هم در رشته تجربی هستند، چرا، چون وقتی به بازار و جامعه نگاه میکنند، میبینند فقط رشته تجربی است که میتواند آینده آنها را تأمین کند. حکمرانی باید مدیریت کند و ریسکهای بیمعنا را کم و افراد را با واقعیتها مواجه کند. ما باید فنی و حرفهای و کاردانش را توسعه بدهیم و تجهیز کنیم و بازار کار را برای اینها ایجاد کنیم. کسی که گواهی دیپلم فنی و حرفهای دارد، خدمات مورد نظر را ارائه کند، نه اینکه فرد بیسوادی که هیچ تجربهای ندارد و هویت حرفهایاش شکل نگرفته وارد خانههای مردم میشود و نه تنها خدمات ارائه نمیکند گاهی آسیبهایی هم به جامعه میزنند؛ بنابراین اگر دوستان فکر حل این موضوع هستند باید نگاهشان را متفاوت کنند. سرمایهگذاریهایی که ما در آموزش و پرورش میکنیم برای دانشآموز با میز است نه با کارگاه و آزمایشگاه. ما اصلاً سرانه آموزش کارگاهی و آزمایشگاهی نداریم. در حال حاضر آموزش عالی ۶۰ برابر آموزش و پرورش اعتبار میگیرد، اما همین مقدار کمی که در کار دانش بودجه گرفته و کار کردهایم، شاهد آن هستیم که بازار کارشان بیشتر از دانشگاههاست. در بسیاری از کشورها آمار حضور فارغالتحصیلان مدارس در دانشگاه اغلب زیر ۵۰ درصد است، اما در کشور ما این آمار چیزی حدود ۱۵۵ درصد است. آیا واقعاً لازم است همه به دانشگاه بروند؟
بر اساس هرم تحصیلی هر پنج تکنیسین نیاز به یک مهندس دارند، اما ما فقط داریم مهندس تربیت میکنیم و کارگر ماهر یک و دو نداریم. جدول دروس ما مناسب نیست. بچههای ابتدایی ما ۲۵ ساعت به کلاس میروند در این ۲۵ ساعت در پایه تحصیلی فقط در پایه ششم دو ساعت کار و فناوری دارند. در متوسطه اول بچهها ۳۲ ساعت کلاس میروند، فقط دو ساعت از این ساعات که قبلاً حرفه و فن بوده تبدیل به کار و فناوری شدهاست. آیا ما میتوانیم با دو ساعت در هفته در طول سال که حدود ۲۸، ۲۷ هفته و در طول سه سال میتوانیم استعدادهای فنی بچهها را تشخیص دهیم یا از اول تصمیم گرفتهایم بچهها را به سمت رشتههای نظری یعنی ریاضی و تجربی سوق بدهیم؟
بچههای ما در پایه اول ابتدایی چهار ساعت ریاضی دارند که بسیار مناسب است و باید علوم پایه تقویت شود، اما نسبت استعداد فنی به ریاضی و تجربی را در بچهها در نظر بگیرید، نکته بعدی اینکه چقدر از بچهها باید به دانشگاه بروند؟ در دنیا حدود ۱۰ درصد بچهها بعد از دبیرستان به دانشگاه میروند و ما باید بچهها را برای کار آماده کنیم. این مسئله مستلزم این است که در دوره اول ابتدایی بچهها باید دانش پایه را یاد بگیرند و دوره متوسطه اول استعدادیابی است. برای این منظور باید مجلس ساختار بودجه آموزش و پرورش را تغییر دهد. شهید رجایی معتقد بود فنیوحرفهای و کار دانش باید یک وزارت مستقل شود و یک وزارتخانه مستقل برای متوسطه نظری نیاز داریم مثل وزارت بهداشت که آموزش پزشکی را از وزارت علوم گرفتهاست. با صحبتهایی که داشتید به نظر میرسد وزارت آموزش و پرورش ما توانمندی تربیت نیروی فنی و حرفهای و کار دانش را ندارد. درست است؟
بله. من معتقدم وزارت آموزش و پرورش ما توانمندی تربیت نیروی فنی و حرفهای و کار دانش را ندارد، این را باید دستگاههای مربوطه به عهده بگیرند. اگر از متوسطه دوم به دستگاههای مربوطه واگذار شود و آنها با توجه به نیازها و کارخانههایی که دارند رشته طراحی کنند، قطعاً موفقتر خواهیم بود. در حال حاضر دو واحد کارورزی تعریف میشود، اما بچهها میدانی برای این آموزش کارورزی ندارند و بیش از ۵۰ درصد کارورزیها صوری است. ما نباید سه رشته داشتهباشیم. ما باید مدارس متعددی ایجاد کنیم و مسئولیت این مدارس را با توجه به نیازهای جامعه به بخشهای مربوطه واگذار کنیم و آموزش و پرورش مسئولیت تربیت عمومی و استعدادیابی را داشته باشد، اما میبینیم که وقتی به مهارت میرسد و بچهها به سن ازدواج رسیدهاند و به سمت کنکور میروند ما با آسیبهای اجتماعی و تأخیر در اشتغال و ازدواج مواجهیم، اگر از ۱۵ سالگی بچهها مهارت یاد بگیرند، آن وقت وارد بازار کار میشوند. آموزش و پرورش توان آموزش و توانمندسازی جامعه هدف که قابلتوجه هم هست برای ورود به بازار کار ندارد. اگر تحولی بخواهد صورت بگیرد، اینجاست. ما در سند تحول در اینجا ساکت ماندهایم و همین سه شاخه قبلی مورد توجه قرار گرفتهاست. آیا سند تحول به موضوع گسترش فنی و حرفهای و کار دانش پرداختهاست؟
در سند تحول بنیادین ۱۱ حوزه تعریفشده و پیشبینی شده دانشآموز در هر دوره تحصیلی باید یک مهارت بیاموزد، اما ۱۰ سال گذشته چقدر این اجرا شدهاست؟ اینها، چون پر هزینه است فراموششده و کسی سراغش نمیرود. یا در سند تحول کاردانی را پنج ساله دیدهایم؛ یعنی سه سال فنی و حرفهای با دو سال که با این کار فرد تکنیسین میشود. تکنیسین پیوسته مفهوم دارد، اما وقتی دو سال سربازی برود و برگردد، عده قابلتوجهی آموزشهای خود را کنار میگذارند و به سراغ کار دیگری میروند. مدیریت و حکمرانی در این زمینه وجود ندارد و این شوراها غالباً تزئینی است و خروجی ندارد. به ریلگذاریها در این رابطه توجه نشدهاست. از سوی دیگر فنی و حرفهای و کار دانش منزلت اجتماعی خود را ندارد، اما پزشکی دارد.
سایر اخبار این روزنامه
قدم زدن در رحم زایشگر اقتصاد دانشبنیان
توقف آموزش فنی و حرفهای در عصر پیکان
شکایت غیرانقلابیها را هم مثل شکایت همراهان انقلاب رسیدگی کنید
رفع تهدید و تحریم با رویکرد نگاه به شرق
حیرت ناظران از تلاش وزیر کشور در میدان متروپل
اقتصاد در حال رها شدن از طناب برجام
تقلید کاریکاتوری جانسون از چرچیل!
عکاسی که عاشورای برادرانش را به تصویر کشید
جاودانگی شیرین با فرهاد
بازی با سرنوشت تیم و بازیکن
ورود رئیسی به میدان اصلاح ساختارهای فسادزا
کن میگوید مستهجن و بدبختی بساز جایزه بگیر!
قیام ۱۵ خرداد قبل از هر چیز رشد انگیزه دینی مردم را نشان میداد