جاودانگی شیرین با فرهاد

قهرمانی برازنده استقلال بود. آبی‌ها سه هفته زودتر پرونده قهرمان این فصل را بستند، ولی در جشن دوشنبه شب تنها دغدغه‌شان رفتن یا ماندن فرهاد مجیدی بود. سرمربی از خوشحالی اشک می‌ریخت و هنوز کسی نمی‌داند گریه‌های فرهاد فقط از شدت خوشحالی بابت قهرمانی شیرین بود یا بحث خداحافظی تلخ در میان است.
فصل بیست و یکم برای آبی‌ها رؤیایی‌تر از حد تصور تمام شد. عملکرد استقلال آنقدر خوب بود که دیگر هیچ جای انتقادی باقی نمانده و حتی آن‌ها که از زیبا بازی نکردن تیم گلایه داشتند نیز هنوز از رکورد‌های آبی‌ها کیف می‌کنند و با افتخار از آن حرف می‌زنند. موفقیت استقلال دلایل زیادی دارد، اما مهم‌ترین مورد آن نقش پررنگ و غیرقابل انکار فرهاد مجیدی است.

بازگرداندن استقلال به مقام قهرمانی، آن هم پس از ۹ سال پروژه سختی بود که فرهاد مجیدی برای به سرانجام رساندن آن فعل خواستن را به معنای واقعی صرف کرد. او نشان داد با روحیه جنگندگی و نترسیدن از رقبا می‌توان کار‌های بزرگی انجام داد. انگیزه بالا و باور به موفقیت، دو فرق اساسی مربی استقلال با سایر مربیان در این فصل بود. در روز‌هایی که استقلال مشکلات زیادی داشت، مجیدی با توجه به اهدافی که برای خود ترسیم کرده بود و برای رسیدن به آنها، اجازه نداد تمرکزش به‌هم بخورد و حواسش معطوف به تیمش بود. اگرچه در چند هفته نخست لیگ، مجیدی هم کمی اسیر حواشی بازی‌ها شده بود، اما خیلی زود به خودش آمد و ششدانگ تمرکزش را برای موفقیت آبی‌ها گذاشت. اینگونه بود که مشکلاتی، چون جدایی چند مهره شناخته شده، پیش آمدن بحث سربازی دو بازیکن اصلی و حواشی داوری و اعتراضات تیم‌ها نتوانست تأثیر منفی روی عملکرد استقلال بگذارد.


رکورد‌های ثبت شده توسط آبی‌ها کار را برای سایر مدعیان در فصول آینده سخت کرده است. استقلالی‌ها هر کاری کردند تا نوار شکست‌ناپذیری‌شان تا بازی آخر حفظ شود و قهرمانی بدون شکست در تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران به تیم مجیدی تعلق بگیرد. ۶۸ امتیازی شدن استقلال حتی رکورد پرسپولیس و سپاهان ۶۷ امتیازی را هم شکست. استقلال با ۱۹ برد بیشترین رکورد پیروزی در طول یک فصل را به خود اختصاص داد. ضمن اینکه ۲۱ کلین‌شیت حسینی در ۳۰ بازی دستکش طلایی را تقدیم دروازه‌بان تیم قهرمان کرد. دریافت ۱۰ گل طی ۳۰ مسابقه عنوان مستحکم‌ترین دفاع را به خط دفاع بتنی استقلال داد. از طرفی قهرمانی با تفاضل گل +۲۹ شیرینی کسب جام را برای این تیم دو برابر کرد.
تنها تیمی می‌تواند به چنین آمار و ارقام مثبت و مثال‌زدنی دست یابد که سرمربی‌اش هرگز از مبارزه با حریفان نترسد و خسته نشود. کلیدواژه «من به این تیم نمی‌بازم»، این روز‌ها در فضای مجازی ترند شده و این جمله واقعاً شرح‌حال مجیدی در این فصل است. بیزاری از باخت در شخصیت مجیدی است و او با همین فرمول توانست به ۹ سال چشم‌انتظاری آبی‌ها پایان دهد. در این قهرمانی مجیدی فرمانده استقلال بود و شاگردانش همچون سربازانی حرف گوش‌کن، دستورات سرمربی را در زمین پیاده کردند. اگرچه با رفتن چند بازیکن خلأ‌هایی در تیم وجود داشت، ولی کادر فنی با میدان دادن به جوان‌تر‌ها و سایر بازیکنان خیلی زود جای خالی آن‌ها در ترکیب را پر کرد، تا جایی که در پایان فصل به هیچ عنوان کسی دلش برای مهره‌های جدا شده استقلال تنگ نشد. در جمع بازیکنان این فصل شاید خبری از حضور ستاره‌های پرمدعا نبود، ولی جمع کردن این تیم از هر کسی برنمی‌آمد. مجیدی در طول بازی‌های لیگ با هیچ بازیکنی تعارف نداشت و هر زمان که کوچک‌ترین حاشیه‌ای به وجود می‌آمد فرد خاطی، حتی اگر کاپیتان بود را به نیمکت تبعید می‌کرد تا حساب کار دست همه بیاید. به عبارتی در این فصل آن‌ها یاغی نداشتند. او حتی در مقابل سرباز شدن دو بازیکن کلیدی‌اش نیز خیلی مقاومت نکرد و ترجیح داد ترکیب تیمش را براساس شرایط جدید سروسامان بدهد. با این شیوه مدیریتی تیم یکدست استقلال هم طعم شکست را نچشید و هم به جام قهرمانی رسید.
رؤیای ناتمام مجیدی بعد از قهرمانی با استقلال به عنوان بازیکن در فصل ۹۲– ۹۱ در سال ۱۴۰۱ محقق شد و جالب اینکه مدیرعامل باشگاه در اظهارنظری مدعی شده کمترین نقش را در این موفقیت ایفا کرده است. در حقیقت مربی محبوب آبی‌ها خودش یک‌تنه کار را جمع کرد و با محور قرار دادن بحث قهرمانی کاری کرد بازیکنانش نیز باور قهرمانی داشته باشند و تا رسیدن به هدف دست از تلاش نکشند. محبوبیت مجیدی بعد از این قهرمانی نزد هواداران استقلال دوچندان شده است. فعلاً همه منتظرند تا ببینند سرمربی قهرمان برای آینده چه تصمیمی گرفته، آیا واقعاً پیشنهاد اماراتی‌ها را قبول می‌کند و در اوج از تیم محبوبش می‌رود یا اینکه حاضر نمی‌شود استقلالی که خودش به صدر رسانده را به دست فرد دیگری بسپارد.