روزنامه جوان
1401/03/19
استاد ماژیک به دست میخواهیم
چندی پیش، اتفاقی فرصتی دست داد تا در حاشیه نشستی از مدیری ارشد در یکی از شهرداریهای کلانشهرها مطالبه وضعیت آلودگی هوا و ترافیک آن شهر را داشته باشم. او در پاسخ از تمامی تلاشهایشان گفت که البته قابل تقدیر بود. اما وقتی از ریشهای حل نشدن مشکلات پرسیدم و اشاره کردم که حتی در مشروح مذاکرات مجلس ملی پیش از انقلاب نیز طرحهایی از این دست را میبینیم که نمایندگان وقت برای حل مشکل آلودگی هوا ارائه دادهاند، او دست از دل برداشت و از ضعفهای علمی موجود گلایه کرد و اینکه در فقدان این ضعفها، طرحهای مختلف، هر کدام گوشهای را نشانه میگیرند و معلوم هم نیست این سیبلی که هدف شده چه میزان در حل مشکل مؤثر خواهد بود و این میشود که سالها مسئولان تلاش و هزینه میکنند، اما باز هم به هدف نمیرسند و گاهی اوضاع بدتر هم میشود. از او پرسیدم که مراکز پژوهشی شهرداریها و دهها مرکز پژوهشی دیگر چه کردهاند؟ و او توضیح داد که مطالعات پراکنده است و هر کدام حرفی میزنند و برایم تعریف کرد که همین چند وقت گذشته یکی از اساتید دانشگاههای همان شهر به نام اینکه میتواند مشکل آلودگی شهر را حل کند، درخواست جلسه کرده است؛ وقتی آمده پس از حرفهای خوبی که زده، شهردار از او خواسته تا ماژیک دست بگیرد، پای تابلو برود و برنامه اجرایی پیشنهادی خود را بیان کند و به شکلی آماری و دقیق بگوید سهم حوزههای مختلف چقدر است و شهرداری از همین فردا صبح از کجا شروع کند، اما آن استاد دانشگاه ناتوان از تشریح، درخواست فرصت یا امکاناتی برای پژوهش دقیقتر کرده است.روز بعد در پس این گفتگو سری به سایتهای جستوجوی مقالات و رسالههای دانشگاهی زدم تا ببینم آیا واقعاً پس از این همه پیشرفت علمی حرفی برای گفتن داریم یا نه؛ در آنجا بیشمار مقاله و رساله در مسائلی همچون آلودگی هوا قابل رویت است که از وجوه مختلف و حتی مطالعات تطبیقی به مسئله ورود کردهاند. پس این سؤال در ذهنم پررنگ شد که چرا تحقیقات و پژوهشهای دانشگاهی نمیتواند دست مدیران ما را در حوزه اجرا پر سازد؟ و بدواً به چند نتیجه رسیدهام:
۱) ما در مدیریت اجرایی نیازمند چه نوع پژوهشی هستیم؟ آیا رسالهای دانشگاهی یا مقالهای علمی میتواند بهتنهایی نقشه راهی برای مدیر اجرایی باشد؟ فکر میکنم نه! مدیر اجرایی بیشتر از کار پژوهشی، گزارشی سیاستی آن هم با راهکارهای دقیق و عملیاتی میخواهد. او از یک گزارش حرفهای خوب و علمیاش را نمیخواهد بلکه همان بخشی را میخواهد که شهردار آن کلانشهر از آن استاد خواسته بود پای تابلو برود و ماژیک دست بگیرد. مدیر اجرایی میخواهد همین فردا روبان ببرد و کلنگ بزند و این پاشنه آشیل جامعه دانشگاهی ماست که نمیتواند حرفهای خوب و علمیاش را در مرحله اجرا تشریح کند و به روبان بستن برساند؛ که به نظر میرسد این خود ریشه در مشکل بزرگتری به اسم «عدم فهم حکمرانی» دارد. در واقع دانشجو و استاد ما به واسطه عدم آشنایی با جایگاههای اجرایی و سازوکارهای حل یک مشکل در سطح ملی و محلی گاهی حرفهایی میزند که مدیر اجرایی را گیج میکند. آنها هرچند مسئله را متوجه میشوند و به خیال خود به حل مسئله هم واقفند. ۲) کارهای پژوهشی ما بسیاری دارای مبانی متناقضی هستند و هر کدام از مکتبی و از نظریه اندیشمندی خاص برخاستهاند که این باعث میشود بسیاری از راهکارهایی که ارائه میشود هرچند در ابتدا دارای تناقض نیستند، اما در اجرا و بعد در نتیجه به تناقضات آشکاری برسد که اوضاع را بسیار پیچیده میکند. به عنوان مثال همین حالا که بحث اصلاح کتب درسی مدارس مطرح است عدهای سفارش به حذف کتب دارند و عدهای سفارش به مسئله محور شدن و عدهای دیگر سفارش به لزوم پرداخت به مهارتهای زندگی به جای همه محتواهای دیگر. عمده این افراد نیز در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی سخن میگویند، اما شاید متوجه نیستند که هر کدام از این راهکارها از مکتب تعلیم و تربیتی خاصی برآمده که پازل خاص خودش را هم دارد و بیهوا آوردنش در پازل تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی بدون دیدن الزامات آن، الزاماً اثر بخش نخواهد بود.
۳) به نظر میرسد پای یک مشکل زبانی نیز مطرح است. انگلیسی زبانها وقتی از هدف سخن میگویند دقیقاً آن را به چهار گروه Goal (اهداف غایی)، Aim (اهداف میانی)، End (اهداف پیشبینی پذیر) و Result (اهداف ناگهانی) تقسیم میکنند و میدانند برای آنکه هدفی غایی محقق شود بایستی اهداف میانی و پیشبینی پذیر را نیز در پس آن تعریف کرد وگرنه در فقدان این دو برنامههای تحت اهداف غایی همچون بادی خواهند بود که هر بار ریگهای بیابان را به سمتی میبرد. ما فارسیزبانان، اما این تقسیمبندی را در زبان نکردیم و در نتیجه در رسالهها و مقالاتمان از اهداف میگوییم که مدیر اجرایی آنها را کلیگویی میبیند و غیر قابل اجرا.
در روزهایی که به این مسائل میاندیشیدم اتفاقی به جملهای از شهید مطهری برخوردم که فکر میکنم حسن ختام خوبی برای این یادداشت است. از استاد در صفحه ۱۸۶ کتاب ده گفتار میخوانیم: «اگر میخواهیم از نابسامانیها نجات پیدا کنیم و ضربه بر پیکر اسلام وارد نشود، اگر میخواهیم دین صحیح داشته باشیم، اگر میخواهیم از فقر رهایی یابیم، اگر میخواهیم از مرض نجات پیدا کنیم، اگر میخواهیم عدالت در میان ما حکمفرما باشد، اگر میخواهیم آزادی و دمکراسی داشته باشیم، اگر میخواهیم جامعه ما برخلاف حال حاضر به امور اجتماعی علاقهمند باشد، منحصراً راهش علم است و علم.»
سایر اخبار این روزنامه
بنبست شرعی - سیاسی اختلاف شیعه و سنی
صهیونیسم، بلای جهان اسلام
استاد ماژیک به دست میخواهیم
صدبار گفتیم سراغ اختلافات شیعه و سنی نروید
چشم صهیونیستی آژانس کور شد
گروسی، اسب تروای اسرائیلی
مواضع امام در نوفللوشاتو و قم کاملاً یکسان و مبتنی بر صداقت بود
حسکردن شهادت تصویری فراموش نشدنی است
قطار فاجعه در ایستگاه طبس
تسری تجارت کاسبان کنکور به پایه دهم
۱۲۰۰ سایت در حال فروش کالای قاچاق!