روزنامه خراسان
1401/03/23
نمیتوانم در آپارتمان زندگی کنم
حیاط سرسبز، حوض پر از آب، دیوارها و پنجرههای قدیمی و ... ، ویژگیهای خانههایی هستند که بسیاری از ما دلمان برای زندگی در آنها لک میزند. خانههایی که انگار زندگی در آنها، رنگ و بوی دیگری دارد. شاید امکانات زیادی در آنها وجود نداشته باشد اما همان سادگیشان، توجهها را به خود جلب میکند. این روزها در شبکههای اجتماعی هم تصاویر خانههای قدیمی با طراحی سنتیشان، بارها و بارها با کپشنهایی مانند: «کاش برگردیم به همان دوران و زندگی در این خانههای باصفا»، «این خانهها چه مشکلی داشت که دیگر در آن ها زندگی نکردیم؟» و ... پربازدید میشود. «اقبال واحدی» مجری معروف صبحبخیر ایران، صاحب یکی از این خانههاست. خانهای حدودا ۷۰ساله که 22 سال پیش به صورت مخروبه بوده و آقای واحدی آن را از صاحب اولیه اش خریده و بهدلخواه خودش، آن را بازسازی و احیا کرده است. وقتی با او تماس میگیرم تا با زندگیسلام درباره ماجراهای خرید این خانه، طراحیاش، هزینهها و ... گفتوگو کنیم، خیلی زود و بعد از سه یا چهار تا بوق با همان صدای گرم و دلنشین، تماس را پاسخ میدهد و متوجه میشوم که هنوز آن تکیه کلام «زنده باشید» از زبانش نیفتاده است. در پرونده امروز زندگیسلام، با او گشتی در خانهاش خواهیم زد تا از رازهای نگفته درباره بازسازی و احیای این خانه دنج و قدیمی بگوید.عکسهای خانهام توسط یکی از دوستانم منتشر شد
او درباره ماجرای انتشار عکسهای خانه قدیمیاش در شبکههای اجتماعی میگوید: «بعد از بازسازی خانه، در اینجا مستقر شدیم ولی فکر نمیکردیم که طراحیاش این قدر برای دیگران جذاب و متفاوت باشد. چون از نظر خودمان، یک خانه معمولی بود که کمی سلیقه در آن به خرج داده بودیم اما وقتی آشنایان، اطرافیان و ... آمدند، مبهوت جذابیتش میشدند که برای ما هم جالب بود. درباره انتشار عکسهای خانهمان در شبکههای اجتماعی هم باید بگویم که چند وقت پیش، یکی از دوستانم به خانه ما آمد و از من اجازه گرفت که چندتا عکس از خانهمان بگیرد تا در فضایمجازی منتشر کند. بعد از این که او به خانه ما آمد و از بخشهای مختلف عکس گرفت، طراحی این خانه مورد توجه قرار گرفت و کاربران زیادی از فضایمجازی، استقبال کردند و ... وگرنه طراحی اصلی این خانه، مربوط به 20 سال پیش است و جدید نیست».
22 سال پیش، اینجا خرابه بود
به عنوان اولین سوال از آقای «واحدی» میپرسم که از چه سالی به این خانه آمدید؟ او پاسخ میدهد: «تقریبا 22 سال پیش، من و همسرم اینجا را خریدیم. از خانه قدیمیمان در تهرانپارس به این منطقه آمدیم. دنبال خانهای در یک محله خلوت بودیم که به سازمان صدا و سیما هم نزدیک باشد. خیلی گشتیم اما خانهای که به دردمان بخورد، پیدا نکردیم. همه خانههای این محدوده یعنی اختیاریه تهران نوساز و گران بودند. دنبال جایی بودم که زمین و حیاط دستنخوردهای داشته باشد تا بشود آن را از اول دکور کرد و ساخت. حیاطدار بودن خانه خیلی برایم مهم بود. مطمئن بودم که بقیه چیزها را خودم جمع و جور میکنم».
با آجر شروع کردیم به بازسازی این خانه
«واحدی» درباره خاطراتش از روزی که برای اولین بار این خانه را دیده، میگوید: «وقتی این جا را برای اولین بار دیدم، چون خانه در حالت خرابه بود، تصمیم گرفتیم که آن را بازسازی کنیم چون تفکر من روی چنین کارهایی است که هم ارزان باشد و هم زیبا. آن موقع رنگ و سنگ و ... گران بود و ما قدرت خرید بالایی نداشتیم، بنابراین با آجر شروع کردیم به بازسازی این خانه». او درباره صاحب قبلی این خانه هم میگوید: «قبل من زن و شوهر سالمندی که فرزندانشان به خارج رفته بودند، در این جا زندگی میکردند. آنها دلشان یک آپارتمان نقلی میخواست که بتوانند از پس تمیزکاریهایش برآیند ولی من یک خانه بزرگ حیاطدار میخواستم. با هم کنار آمدیم و این جا مال ما شد.»
طراحی این خانه کار خودم و خانمم است
مجری قدیمی صبحبخیر ایران و برنامه «مستقیم آبادی» درباره طراحی این خانه میگوید: «زمانی که میخواستم این خانه را بخرم، فردی که اینجا را به من معرفی کرد، گفت خانه نیست و یک خرابه است و به سلیقه شما هم نمیخورد اما من استقبال کردم و گفتم چون خرابه است، احتمالا برای ما ارزانتر در میآید. تازه باز هم همه پول خرید این خانه را نداشتیم و مقداری از آن را چک دادیم. زمین این خانه 300 متر است. خیلی از خانهها همین اندازه هستند ولی تفاوت ما این است که توانستیم از چنین فضایی به خوبی استفاده کنیم. در تمام کارها، تکبودن، شجاعت خاصی میخواهد و خیلی مهم است که کسی بتواند چنین جسارتی را داشته باشد. چون من خودم طراحی بلد بودم و خانمم هم همینطور، با هم مشورت و همفکری کردیم تا درباره طراحی و متریال مورد نیاز به جمعبندی برسیم. آن موقع یادم نیست که چرا، ولی آجر کم بود، البته خیلی ارزان بود. ظاهر خانه را قدیمی ساختم. بخشهایی از دیوار را هم کاهگل کردم چون ظاهر خانه کمی قدیمی به نظر میرسید و در یکی از محلههای قدیمی تهران هم بود، بعضیها فکر میکردند این جا یک اثر تاریخی مربوط به دورههای گذشته باشد اما اینطور نبود.»
بازسازی اصلی تقریبا 2 سال طول کشید
«نجاریهای این خانه را هم خودم در زمانهای اوقاتفراغتم انجام دادم». او درباره اینکه بازسازی این خانه چقدر طول کشیده است، میگوید: «کار اولیه و اصلی بازسازی این خانه تقریبا دو سال طول کشید. دلیلش هم بیشتر این بود که برای خرید متریالها، مشکل مالی داشتیم و نمیتوانستیم یک دفعه همه خریدها را به سرانجام برسانیم. مثلا یک کاری میکردم، دو ماه بازسازی تعطیل می شد. دوباره یک کاری برای احیای خانه را پیش میبردیم، بعدش مجبور میشدیم دو یا سه ماه بازسازی را تعطیل کنیم. البته بعد از دو سال هم به مرور بازسازی ادامه داشته است. آن موقع یک سال مستاجر بودیم تا اینجا آماده شد و بعدش به این خانه آمدیم و مستقر شدیم».
اشتباه نکنید، وسایل این خانه عتیقه نیست
به این مجری دوستداشتنی میگویم که در عکسهای منتشر شده از خانهتان، تصاویر یک سری وسایل خاص، عتیقه و احتمالا گرانقیمت هم دیده میشود، ممکن است توضیحی درباره این وسایل و نحوه خریدشان بدهید که اینطور پاسخ میدهد: «آنها اصلا عتیقه نیستند. اشتباه همه این است که فکر میکنند این وسایل چون در این خانه با طراحی قدیمی نگهداری میشوند، حتما خیلی قدیمی و گرانقیمت هستند. در صورتی که بعضیهایشان فقط یک کاسه گلی معمولی هستند. مثلا من سفر رفتم به کلپورگان سیستانوبلوچستان که با قدمتی هفت هزار ساله به عنوان تنها موزه زنده سفال گری جهان شناخته میشود و از آن جا، چند کاسه و کوزه سفالی گرفتم. بشقابهایمان را از یک مغازه در میبد یزد خریدم، یعنی ارزانترین نوع بشقاب و قاشق و چنگال و ... . سوغاتیهایی که در سفرهایم به نقاط مختلف ایران خریده بودم، تا همین چند سال پیش در دکور منزلم استفاده میکردم. کلا برای خرید دکوری های خانه نظم و ترتیب مشخص یا خاصی ندارم. هروقت به جایی میروم که چیز جالبی دارد، آن را میخرم. میدانم که به خاطر خاص بودنش، یک روز به کارم خواهد آمد. اگر این وسایل نو به دردمان نخورد، آن را به دوستی دیگر هدیه میدهیم.» از او درباره قالیچههایی که به دیوار خانهاش آویزان است هم میپرسم که میگوید: «دوست ندارم زیراندازهای ریزنقش و نفیسی مثل فرشهای نفیس را زیر پا بیندازم و از آنها به عنوان فرش استفاده کنم. اگر از من بپرسید میگویم، چنین شاهکارهایی را باید به دیوار آویزان کرد. چیزی که قرار است زیرپا انداخته شود، باید طرحهای درشت و ضخیمی داشته و جنسش طوری باشد که آدم بتواند با خیال راحت روی آن دراز بکشد. برای همین در خانه ما، بیشتر از فرش، گلیم و گبه میبینید.»
از کودکی
دست به آچار بودم
«واحدی» در بخشهای مختلف این گفتوگو اشاره میکند که خودش بیشتر کارهای بازسازی این خانه را انجام داده است. از او در همین باره میپرسم که میگوید: «من چون در هنرستان درس خواندم، از کودکی دست به آچار بودم. برنامه «زیبا ، ساده، ایرانی» را هم روی آنتن بردم که درباره دکوراسیون خانه بود که طراحیاش با خودم بود و تجربیات زیادی در آنجا به دست آوردم. چون وسایل و ابزارهای اولیه برای کارهای فنی را دارم، برایم خیلی ساده است. البته بعضی کارها از عهده من برنمیآید مانند گچکاری ولی کارهایی را که خودم میتوانستم شروعاش کنم و بقیهاش را کارگر انجام دهد، دوست داشتم که خودم انجام دهم. مثلا من بهطور کلی، قوس را خیلی دوست دارم چون به نظرم در آرامش فرد خیلی موثر است. یکسری از قوسهای خانه از قبل وجود داشتند که آنها را تعمیر کردم. بعضی از قوسها را هم خودم درست کردم. دوست نداشتم پنجرههای خانهام معمولی باشند. باید وقتی نگاه شان میکردم، حالم خوب میشد. همچنین در بالای سقف خانه چند تیرآهن وجود داشت که ظاهرشان از لای گچهای سقف پیدا بود و خیلی توی ذوق میزد. با یکسری چهارچوب چوبی، تیرآهنها را پنهان کردم. داخل این تکههای چوبی خالی است تا وزن زیاد، سقف را اذیت نکند. بهطور کلی، فلز را دوست ندارم. به نظرم چوب با طبیعت سنخیت بیشتری دارد؛ برای همین در دکور خانهام، تقریبا هیچچیز فلزی نمیبینید».
بهشدت سنتی هستم و در آپارتمان اذیت بودم
درباره تفاوت زندگی در این خانه با آپارتماننشینی از آقای واحدی که خودش تا قبل از خرید این خانه در آپارتمان زندگی کرده است، میپرسم که میگوید: «راستش را بخواهید، بستگی به نظر و سلیقه افراد دارد. بودند افرادی که همان زمان به من میگفتند که ما خانه ویلایی داشتیم و الان رفتیم آپارتماننشینی چون راحتتر است، امنیتش بیشتر است، از نظر نظافت، جمع و جور کردن خانه و ... بهتر است. به من راهنمایی میدادند که اینقدر پولهایت را در این خانه هزینه نکن و برای بازسازیاش، زحمت نکش چون خانه ویلایی گرفتاریهای زیادی دارد و ... یک سری افراد چنین تفکری دارند که نمیتوانم بگویم اشتباه است اما من چون یک آدم به شدت سنتی هستم، اصلا نمیتوانستم در آپارتمان زندگی کنم. من قبلا آپارتماننشین بودم اما یک مشکلی داشتم که خیلی با همسایهها راه میآمدم و سر مسائل مختلف کوتاه میآمدم اما آنها اصلا اینگونه نبودند. مثلا اگر بچه همسایه طبقه بالایی ما میدوید، من اصلا اعتراض نمیکردم و میگفتم که بچه دارند، طبیعی است و ... اما اگر من یک صندلی جابهجا میکردم که کمی سروصدا داشت، سریع همسایه طبقه پایینی میآمد و اعتراض میکرد. به همین دلیل، من همیشه به همسایههایمان بدهکار میشدم و این احساس، من را اذیت میکرد. اصولا من اهل اعتراض نبودم و زندگی در آپارتمان و یک مجموعه در گروه خونیام نبود و بهترین راهکار این بود که مستقل زندگی کنم. دلیل خرید این خانه که خیلی هم دنبال آن گشتم و برای بازسازیاش زحمت کشیدم، همین بود.»
اتاق محل کارم، در همین خانه است
طبقه دوم این خانه، محل کار آقای واحدی است. او در این باره میگوید: «من هم اکنون، به مونتاژ فیلم و فیلمسازی مشغول هستم. کار من مثل شعر گفتن است، زمان ندارد. یک موقع نصف شب تصمیم میگیرم که بروم و یک کار را مونتاژ کنم. چون تدوین کارهایم را خودم انجام میدهم، بنابراین محل کارم باید جایی باشد که دم دستم باشد و هر لحظه در روز یا شب که خواستم، به آن دسترسی داشته باشم. در ضمن چون ساعت کاری مشخصی ندارم، گاهی ممکن است تا سه ساعت بعد از نیمهشب هم مشغول کار باشم. برای همین طبقه دوم خانه را به شکل محل کار درآوردم. یک محیط الشکل که قرارهای کاری و تمام کارهای تدوینم را در آن انجام میدهم؛ در ضمن، مزاحم خانواده هم نیستم. البته مجوز سینمایی هم برای کار در خانه دارم».
15 میلیون تومان برای بازسازی هزینه کردم
از او درباره قیمت کنونی خانهاش و این که در این سالها برای احیای این مخروبه چقدر هزینه کرده، میپرسم که میگوید: «راستش را بخواهید، قیمت الان خانه را نمیدانم چون اصلا من این کار را برای خرید و فروش نکردم که الان پیگیر ارزش این ملک باشم. کما این که در آن زندگی میکنم و قیمتش اصلا برایم مهم نیست. درباره هزینههایی که برای بازسازی این جا کردم، آن زمان تقریبا 15 میلیون تومان شد و بقیهاش هم به مرور بوده که عدد درشت و بزرگی نبوده است».
دلم برای صبحبخیر ایران تنگ نشده
همه ما آقای واحدی را با برنامه پربیننده صبح بخیر ایران میشناسیم. از او میپرسم که آیا دل تان برای این برنامه تنگ نشده است که میگوید: «دل من برای آن برنامه تنگ نشده اما من عادت دارم به ارتباط مستقیم با مردم. برنامه «مستقیمآبادی» را هم کار کردم که ادامه دارد و الان با شبکه 3 هم دارم یک کاری انجام میدهم. با مدیریت جدیدی که در سازمان صداوسیما آمده است، احتمالا برنامه صبحبخیر ایران را دوباره راه خواهیم انداخت و الان در حال مذاکرات هستیم».
سایر اخبار این روزنامه
تصمیم جدید برای کنترل بازار پس از رکوردشکنی دلار
نمیتوانم در آپارتمان زندگی کنم
شمارش معکوس برای برچیدن کلاس های کانکسی در مشهد
ویروس HPV که عامل چند سرطان است
مالیات برخانه های خالی پس از ۲ سال، نقطه سرخط!
آرای مردمی «عصر جدید» هم کم شد!
آینده غبارآلود برجام
حقوق بازنشستگان در فاز بازنگری
مهر پایان بر پتروشیمی میانکاله
پاتک همایون به کنسرت های لاکچری، الکس، گزینه مشترک و پاسخ درس آموز کلوپ
قالیباف: رونق اقتصادی مهم ترین پاسخ به قطعنامه شورای حکام است
هوشمندسازی آردو نان به زودی در مشهد
اعلام دلایل اولیه حادثه قطار مشهد-یزد
پیش بینی رشد تولید غله ایران