قدرت تلویزیون

اظهارات تازه مرضیه برومند مبنی بر قدرتمندی و تاثیرگذاری تلویزیون، از جهات متعدد قابل تأمل و بررسی است و نیاز است مدیران و مسؤولان سازمان صداوسیما توجه ویژه‌ای به گزاره‌های طرح‌شده از سوی این هنرمند پیشکسوت داشته باشند. به گزارش «وطن‌‌امروز»، برومند در گفت‌وگویی که بتازگی انجام داده، گفته است: من تلویزیون را به هر قیمتی دوست دارم؛ تلویزیون رسمی ما خیلی قدرتمند است. وی می‌افزاید: کم‌مخاطب‌ترین برنامه در تلویزیون از پرمخاطب‌ترین برنامه در پلتفرم‌ها بیشتر دیده می‌شود.  برومند همچنین با اشاره به خاطره‌ای که اهمیت تلویزیون را برجسته می‌کند، افزود: من با یک سلبریتی معروف سفری به یک روستا داشتم، هیچ کس او را نمی‌شناخت اما همه من را می‌شناختند و کارهای من را می‌دیدند.  اذعان به میزان مخاطب گسترده تلویزیون، مبحثی نیست که کسی آن را تکذیب یا رد کند اما گاهی فعالان شبکه نمایش خانگی تلاش می‌کنند با تبلیغات اهمیت این پلتفرم‌ها را بیش از تلویزیون و بیش از آنچه هست، تصویر کنند. با همه اینها نمی‌توان منکر شد که این روزها حال تلویزیون خوب نیست و عمده برنامه‌هایی که از این رسانه پخش می‌شود از کیفیت و محتوای خوب و مناسبی برخوردار نیستند. این هم نیز موضوعی نیست که از کسی پوشیده باشد ولی به نظر نمی‌رسد تدبیر ویژه‌ای برای آن تدارک دیده باشند. اخبار تولیدات نمایشی و سریالی خوشایند نیست. طی سال‌های گذشته غیر از «سلمان»، «جشن سربرون» و «عاشورا»، سریال ویژه دیگری کلید نخورده است. وضعیت پروژه «موسی» زیاد روشن نیست و طرح‌ها و پروژه‌های دیگری که هر از گاهی نامی از آنها به میان می‌آید، در بلاتکلیفی هستند. به عنوان مثال پروژه «پوریای ولی» که مسعود جعفری جوزانی فیلمنامه آن را به نگارش درآورده، پروژه بسیار مهمی است که توجهی به آن نمی‌شود. تلاش قابل توجهی هم برای حل مشکل «سرزمین کهن» کمال تبریزی نیز صورت نگرفته که پخش آن تسهیل شود. این تازه وضعیت پروژه‌های نمایشی و موقعیت سریال‌هایی است که اخباری درباره آنها منتشر شده است. در حوزه برنامه‌سازی، تلویزیون به تکرار افتاده و انگار قرار است موضوعات تکراری در قالب‌های تکراری صرفا با عناوین متفاوت روی آنتن بروند. با این مقدمه باید بپذیریم اگر چه ظرفیت و بستر تلویزیون با هیچ رسانه دیگری قابل قیاس نیست و همه بر این ماجرا تاکید و اذعان دارند اما آنچنان که باید از ظرفیت و بستر موجود استفاده‌ای نمی‌شود.  یکی از راه‌حل‌های موجود برای برون‌رفت از این وضعیت، به جریان انداختن پروژه‌های بزرگ است؛ پروژه‌هایی که غیر از تلویزیون هیچ رسانه‌ای از پس آنها برنمی‌آید. طرح‌های بلاتکلیف و قصه‌های به سرانجام نرسیده باید دوباره کلید بخورند. در حوزه برنامه‌سازی و مدیریت پروژه‌های نمایشی، باید خطر کرد. طبیعی است قرار نیست همه پروژه‌ها از کیفیت خوبی برخوردار باشند. یکی ممکن است اثرات کم‌نظیری بگذارد و مخاطب بیشتری جذب کند. سریالی صرفا می‌تواند از منظر مخاطب وضعیت تلویزیون را بهبود بخشد و سریال دیگری می‌تواند خلأ محتوایی را مرتفع کند ولی گزاره طبیعی کلید خوردن پروژه‌های بزرگ است. زمان مانند برق و باد می‌گذرد و ممکن است در صورت پیش نرفتن و کلید نخوردن پروژه‌ها و برنامه‌ها، «تکرار» و بازپخش سریال‌هایی که پیش‌تر پخش شده‌اند، به امری عادی تبدیل شود. این موضوع در حال حاضر هم موجب بروز انتقادهایی شده است. در یکی از این مطالب انتقادی اینطور آمده است: رسالت پخش تکرار سریال‌های قدیمی و آرشیوی تلویزیون بر ‌عهده شبکه‌هایی مثل تماشا و آی‌فیلم قرار دارد و معلوم نیست چرا در شبکه‌های سراسری تلویزیون که مخاطبان منتظر سریال‌های جدیدند، همان آرشیوی‌ها گهگاه روی آنتن می‌روند؟ اگر تلویزیون دورنما و چشم‌اندازی برای ساخت سریال‌ها و برنامه‌سازی‌هایش قرار دهد به این روز نخواهد افتاد که با پایان یک سریال جدید، چند ماهی آنتن را معطل سریال تکراری کند! راهکار اما مشخص است؛ خارج کردن طرح‌ها و قصه‌های مهم از حصری که در صداوسیما برای آنها ایجاد شده است. سال گذشته بود که مرضیه برومند که شرح علاقه‌مندی او برای حضور در تلویزیون، در ابتدای این مطلب آمده است با اشاره به برخی طرح‌ها و قصه‌های خود که در سازمان صداوسیما مورد بی‌توجهی قرار گرفته‌اند، گفت: «این هم یکی از عارضه‌هاست که طرح‌های آدم در جایی گیر می‌افتد و دچار حصر و بلاتکلیفی می‌شود. چند طرح و نوشته دیگر هم دارم که به همین سرنوشت دچار شده است». او که سریال‌های متعددی برای تلویزیون ساخته است، در ادامه هم از دلگیری خود از این رسانه می‌گوید و هم از علاقه‌ای که به آن دارد؛ «دلخوری شدیدی از تلویزیون دارم به دلیل اتفاقی که برای سریال «ویلا» پیش آمد و برای آن هم پاسخی نگرفتم. مرا دلسرد کردند و انگیزه‌های روحی‌ام را گرفتند و خیلی متاسفم که این اتفاق افتاده. همیشه گفته‌ام تلویزیون را خیلی دوست دارم چون رسانه‌ای است که خیلی بی‌واسطه و با وسعت زیاد مرا به مخاطبانم وصل می‌کند ولی داستان به جایی می‌رسد که آدم فکر می‌کند اگر کار نکند، همین مخاطبان محدودتر خود را هم از دست می‌دهد». برومند در همان گفت‌وگو به مساله مهمی می‌پردازد که این روزها موضوعیت بیشتری یافته است. او درباره بی‌توجهی تلویزیون به سرمایه‌هایی که زمانی برای‌شان هزینه کرده است، توضیح می‌دهد: «جالب است خیلی احترام می‌گذارند و تحویل می‌گیرند و استاد استاد می‌کنند و از کارهای خاطره‌انگیز می‌گویند و... اما اینها کلام است و در عمل، این هوشمندی وجود ندارد که از سرمایه‌های ملی که برای آنها هزینه کرده‌اند، بتوانند به درستی استفاده کنند و حرام‌شان نکنند. خودم را نمی‌گویم. بحثم کلی است. صرف اینکه به امثال من بگویید چقدر ارزشمند هستیم و کارهای‌مان خوب بوده، فایده‌ای ندارد. زمانی این سخنان را باور می‌کنم که احساس کنم همچنان به امثال من و کارهای ما نیاز دارند، دست‌کم برای انتقال تجارب. چون در کارهای من برای جوانان زیادی امکان تجربه کارهای وسیع‌تر و سخت‌تر فراهم می‌شود».