در جامعه‌مان چه خبر است؟

سیدحسن موسوی چلک رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران  
 
 
 


طي روزهاي گذشته خبري مبني بر اينکه دو چرخ آمبولانسي را در تهران پنجر کرده بودند، منتشر شده بود که تا آمبولانس بعدي برسد، زمان از دست رفته و کودکي با حال وخيم که دچار ايست قلبي تنفسي شده بود متأسفانه جان خود را از دست داد. بعد از آن براساس عامل پنجر کردن آمبولانس و جان باختن دختربچه بيمار براساس گزارشي که منتشر شد، راننده اتوبوسي بوده که شناسايي و دستگير شده است. اين اتفاق را مي‌خواهم بهانه کنم و به اين موضوع بپردازم که واقعا چه‌مان شده و چرا اينگونه داريم رفتار مي‌کنيم؟ اينکه مي‌گويم چرا اينگونه داريم رفتار مي‌کنيم، منظورم عمدتا متکي بر رفتارهاي فردي نيست. بدون شک تاثير ساختار اجتماعي جامعه، همه اينها تاثيرگذار است که چنين اتفاقي مي‌افتد. آنجا که رومينا توسط پدرش با داس سر بريده مي‌شود، طبيعتا نقش آن ساختار و فشارهاي اجتماعي و فرهنگي غيرقابل انکار است. يا در مورد بابک خرمدين که پدر و مادري پسر و دختر و دامادشان را با مشارکت همديگر به قتل مي‌رسانند. يا در مورد خوزستان اتفاقي که براي مونا افتاد آنهم بخش عمده‌اش برگرفته از فشارهاي فرهنگي بوده که در آن ساختار و محيطي که افراد زندگي مي‌کردند، وارد مي‌کرده است. يا اتفاقي که در کوهدشت رخ داد باز هم مصداق ديگري از همين موضوع است. وقتي اطرافمان را نگاه مي‌کنيم، يا زورگيري‌هايي که انجام مي‌شود در قالب طرح برخورد با اراذل و اوباش که اخيرا هم شروع شده اين سوال را مطرح مي‌سازد که اين اراذل و اوباش کجا بودند و در کدام مدرسه، محيط و بستر فرهنگي و اجتماعي زيست کرده‌اند؟ پاي کدام تلويزيون و درس کدام معلم و مدرسه و دانشگاه بوده‌اند؟ واقعيت اين است که در همين جامعه داريم زندگي مي‌کنيم و بخشي محصول همين جامعه هستند. البته نمي‌خواهم همه عوامل را به جامعه و اجتماع تقليل دهم بلکه هم فرد مهم است، هم خانواده مهم است و هم جامعه مهم است اما وقتي امروز رفتارهايي را مي‌بينيم، اين رفتارها حامل يک پيام است که نظم زندگي‌مان به‌هم خورده، نظم روابط اجتماعي‌مان به‌هم خورده، نظم رعايت حقوق شهروندي‌مان به‌هم خورده، نشان دهنده اين است که تحت تاثير شرايطي که درجامعه وجود دارد، ما اقدام به رفتارهايي مي‌کنيم، کنش‌هايي از خودمان نشان مي‌دهيم که پذيرش آن براي مردم و افکار عمومي آسان نيست. اينکه يک راننده اتوبوس دو چرخ آمبولانس را پنچر مي‌کند، چه معنايي دارد؟ اين درحالي است که همه دنيا مي‌دانند و حتي در جنگ‌ها تلاش بر اين است که آمبولانس‌ها به دليل ويژگي خاصي که دارند، ايمن باشند. براساس گزارشي که آقاي صالحي، دادستان تهران به رسانه‌ها داده بودند، اشاره کردند که راننده اتوبوس دستگير شده است. يا افرادي که گوشت حيوان حرام را در رستوران‌ها سرو مي‌کنند. کساني که احتکار مي‌کنند يا افرادي که قيمت کالا را تغيير داده و تاريخ جديد ثبت مي‌کنند تا اقلام را گرانتر به مردم بفروشند، همه اينها علامت سوال‌هاي جدي است. خوي انساني دارد کمرنگ مي‌شود و البته که در اين ميان به همه کساني که اخلاق‌مدار هستند و به ديگران کمک مي‌کنند، تعظيم مي‌کنم ولي واقعيت غيرقابل انکار اتفاقاتي که است که دارد مي‌افتد. زورگيري در کنار کلاهبرداري‌هايي که انجام مي‌شود، همه اينها نشان دهنده شيوع يکسري رفتارهايي است که مورد پذيرش جامعه و افکار عمومي نيست. لذا بايد نگران باشيم، نگران باشيم که آنچه الان داريم مشاهده مي‌کنيم نه با مباني ديني ما همخواني دارد و نه با مباني فرهنگي ما و نه با انتظاري که از يک انسان مي‌رود، همخواني دارد لذا اين نوع اتفاقات نشانه‌هاي خوبي نيست. در مورد آمبولانس، رومينا يا قتل خرمدين خيلي‌ها حتي باورشان نمي‌شد که ما شاهد چنين رفتارهايي باشيم. مگر مي‌شود پدر و مادري فرزندان و داماد خود را بکشند و صدايش را هم در نياورند؟ مگر کسي هست که نداند آمبولانس چه کارکردهايي دارد و به راحتي رفتاري را نشان مي‌دهد که افکار عمومي جريحه‌دار مي‌شود. گرچه معتقدم همين آدمي هم که چنين رفتاري را دارد، آدمي که قتلي را انجام مي‌دهد، خودش هم قرباني است. خودش هم قرباني شرايطي است که در آن قرار گرفته است. اينکه اصرار دارم بر اين موضوع تکرار ورزم که محيط و خيلي چيزهاي ديگر تاثيرگذار است از اين باب است که اين موضوعات را به رفتارهاي فردي تقليل ندهيم. لذا معتقدم ساختار اجتماعي و بستر فرهنگي که در جامعه وجود دارد، گاهي مواقع ممکن است شرايطي را به‌وجود بياورد مثل قتل مونا يا رومينا يا قتل‌هايي از اين دست که داريم. گاهي مواقع خودخواهي يا زياده خواهي مي‌تواند تاثير بگذارد که ما شاهد رفتارهايي از اين دست باشيم که از انسانيت فاصله دارند. طبيعتا مديريت و برنامه‌ريزي و سياستگذاري بهتر و همچنين شناسايي بسترهايي که مي‌تواند عامل محافظت کننده باشد براي پيشگيري از چنين رفتارهايي، آموزش مهارت‌هاي ارتباطي شايد يک جاهايي بتواند به کاهش رفتارهايي از اين دست کمک کند. در پايان تاکيد مي‌کنم که ارتقاي سواد سلامت رواني و اجتماعي خيلي جاها مي‌تواند کمک کند تا ما در جامعه با رفتارهايي از اين دست کمتر مواجه باشيم.