بزرگ‌ترین اشتباه اصلاح‌طلبان شرکت در انتخابات ۱۴۰۰ بود!

عباس عبدی شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات ۱۴۰۰ را بزرگ‌ترین اشتباه آنان دانست و در عین حال تأکید کرد که انتخابات را تحریم هم نباید می‌کردند. او در توضیح این نکته خود می‌گوید: «بین عدم شرکت و تحریم تفاوت وجود دارد. من این را مفصل توضیح دادم. تحریم کردن درست نیست و جواب نمی‌دهد. تاکنون نیز جواب نداده است. اما شرکت نکردن به معنای این است که انتخابی برای ما وجود ندارد یا اینکه این قدر استانداردهایمان را تقلیل می‌دهیم که دیگر استانداردی وجود ندارد. اما ما باید به استاندارد‌های سیاسی‌مان پایبند باشیم.»
بین تحریم و عدم شرکت طبعاً تفاوت وجود دارد، اما این تفاوت سیاسی است و در نتیجه عملی موثر در کیفیت برگزاری انتخابات، شاید تفاوت چندان محسوس نباشد. نکته اصلی، اما آن است که عبدی دلایل این عدم شرکت را «نبود انتخاب» می‌گوید. حال آنکه نبود انتخاب، الزاماً تقصیر حاکمیت نیست، در حالی که تحریم و عدم انتخاب اغلب نشانه اعتراض به حاکمیت است. نداشتن گزینه‌ای برای انتخاب و رأی دادن، می‌تواند نشانه‌ای بر ضعف جریان مذکور باشد که نتوانسته گزینه‌هایی مطابق استاندارد خود و همزمان منطبق بر استاندارد‌های قانونی تربیت یا معرفی کند.
بگذریم که این نظر به صورت جدی وجود دارد که اصلاح‌طلبان هر گاه می‌دانند که بخت و اقبالی برای پیروزی در انتخابات ندارند یا به دلیل عملکردشان، حامیان آن‌ها پای صندوق رأی نمی‌آیند، از معرفی کاندیدا پرهیز می‌کنند، یا زیر میز قانونی نتایج می‌زنند، یا نسخه تحریم و عدم شرکت می‌پیچند. از سویی دیگر، دموکراسی خواهی با تحریم و زیر میز انتخابات زدن و شرکت نکردن در انتخابات همخوانی ندارد.
او در بخش دیگری از گفت‌وگویش با خبرگزاری تسنیم، از لزوم پوست اندازی اصلاح‌طلبان صحبت می‌کند و در مورد نظر چند سال پیش غلامحسین کرباسچی در مورد عبور اصلاح‌طلبان از خاتمی می‌گوید: «این نظرم را به خود آقای خاتمی هم قبلاً شاید حدود سه سال قبل گفتم که ادامه این وضع از سیاست‌ورزی بی‌معنا است و معتقد بودم که ایشان می‌تواند کلاً سکوت کند و کنار بکشد و بگذارد اصلاح‌طلبان هرکاری که می‌خواهند انجام بدهند. چون از سه سال قبل برداشتم این بود که دیگر محیط عمومی برای آن حرکت قبلی اصلاح‌طلبی وجود ندارد و انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ هم این را نشان داد و تقریباً روشن بود... در نتیجه این مجموعه‌هایی هم که به نام ایشان تشکیل می‌شود کمکی به ماجرا نمی‌کند. علتش هم این است که خط‌مشی گذشته در محیط امروز جواب نمی‌دهد.»


عبدی در مورد اینکه گفته می‌شود روحانی و دولتش به اصلاح‌طلبان ضربه زدند هم مقصر را خود اصلاح‌طلبان می‌داند که به وقتش و در زمان اشتباهات روحانی، موضع‌گیری نکردند: «آقای روحانی تقصیری ندارد و کار خود را انجام می‌داده. این بد است که مثلاً بگوییم آقای روحانی آبروی من را برد؛ پس خودم چه کاره‌ام؟! آقای روحانی کار خود را می‌کرده و من شخصاً انتظاری بیش از این را نداشتم. با اینکه زودتر از دیگر اصلاح‌طلبان از او حمایت کردم؛ باید برگردیم و ببینیم چرا از آقای روحانی حمایت کردیم؛ این «چرا» اهمیت دارد و بعد بر اساس آن رویکرد مستقلانه خود، جلو برویم. اگر دیدند اشتباه می‌کند باید همان‌جا موضع‌گیری می‌کردند، این تقصیر خودشان است که موضع‌گیری نکرده‌اند؛ نه‌اینکه تقصیر آقای روحانی باشد.»
بامزه آنکه عبدی در عین آنکه اذعان دارد از اولین حامیان حسن روحانی بوده، در فرافکنی و تناقضی آشکار می‌گوید: «مسئولیت اداره حکومت را باید انداخت در سبد اصول‌گرا‌ها و آقای روحانی به آن‌ها نزدیک است و این‌همه سال‌ها مشخص است که کجا بوده؛ او دبیر شورای امنیت ملی بوده است.»!