ژوبین صفاری تغییر نگاه به جای تغییر آدم‌ها

زمزمه‌های تغییر برخی دیگر از وزاری اقتصادی بعد از استعفای وزیر کار به گوش می‌رسد. شایعاتی که هرچند ممکن است عملی نشود اما در دل خود پیام‌هایی دارد. از جمله اینکه دولت سیزدهم حداقل در عمل هنوز نتوانسته افکار عمومی را برای برنامه‌ها و چشم اندازهای اقتصادی خود اقناع کند. کما اینکه دولت ابراهیم رئیسی با تمرکز بر وعده‌های اقتصادی قول تغییر در روند معیشت مردم را داده بود که با گذشت یکسال از روی کار آمدن، هنوز تغییر محسوسی مشاهده نشده است. ناگفته پیداست که بسیاری از مشکلات اقتصادی امروز نه محصول عملکرد دولت سیزدهم است و نه حل آن با یک سال ممکن می‌شود. حرف اساسی بر سر این است که کارشناسان بارها نسبت به وعده‌های ناممکن و سخت ممکنی که از سوی رئیس دولت و یا تیم اقتصادی او داده می‌شد، هشدار داده بودند. ضمن اینکه با روی کار آمدن دولت و انتخاب اعضای کابینه باز هم دلسوزانی نسبت به انتخاب‌های غلط برخی از وزرا واکنش نشان داده بودند که البته با برچسب نگاه سیاسی، به صدایشان بی توجهی شد.
قصد نگارنده البته واکاوی آنچه گذشت به تنهایی نیست، بلکه باید دید از رهگذار تجربه یک ساله قرار است چه چیز عاید مدیریت اقتصادی دولت شود؟ واقعیت آن است که علم مدیریت سال‌هاست که در کشور به صورت علمی دنبال نمی‌شود کما اینکه بسیاری از اظهارنظرها، دستورها و عملکردهای مدیران حتی در سطح وزرا با اصول اولیه علمی چه در حوزه مدیریت و چه در حوزه اقتصادی سازگاری نداشته و ندارد. این البته معضلی مربوط به دولت فعلی نیست. با این همه اما تکرار تجربه‌های اشتباهات گذشته نوعی دلسردی در همراهی افکار عمومی با دولت ایجاد کرده است. تردیدی نیست که چه در داخل و چه در خارج از کشور متخصصان بسیاری وجود دارند که تنها در شعاعی محدود نسبت به وضعیت کشور واکنش نشان می‌دهند. متخصصانی که می‌توانند با حضور در مدیریت کلان و میانی تغییراتی ایجاد کنند که مبتنی بر واقعیت‌های موجود اقتصادی کشور باشد.
آنچه مشخص است مردم نسبت به وضعیت فعلی، نگران و معترض‌اند و فارغ از دلایل و ریشه‌های آن، نیازمند تغییر و یا حداقل وجود چشم انداز مثبتی برای صبر هستند. در این وضعیت نمی‌توان همچنان به سیاق آزمون و خطا به پای مدیریت ناکارآمد ماند. به نظر می‌رسد شاید در این شرایط حتی اگر دولت اشتباهی در برخی تصمیم‌های خود داشته از آن عدول کرده و صادقانه آن را با مردم در میان بگذارد. این همان حلقه گمشده نزدیک شدن به افکار عمومی است که احتمالاً از هر نوع بازدید میدانی با شعاع محدود تاثیرگذاری بیشتری دارد.
به واقع در این وضعیت تنها با تغییر چند وزیر نمی‌توان بر مشکلات پیچیده کشور فائق آمد. تغییر نگرش در مدیریت اقتصادی که پای آن روی زمینِ واقعیت باشد و نه وعده‌های محال، بیش از هرچیز در این زمان موثر است. مردم قطعاً سخن صادقانه را بیشتر درک خواهند کرد تا ارجاع خواسته ‌ایشان به آینده‌ای مه آلود. بنابراین شاید بهتر است در این وضعیت از همه ظرفیت‌های تخصصی برای اصلاح عمیق تر اقتصادی و البته اجتماعی بهره برد.