روزنامه ایران
1401/04/01
فتح سنگر به سنگر
احمد فاضل زادهدکترای روابط بین الملل
در سال 1819 سیمون بولیوار و همراهانش پروژهای را در مواجهه با استعمار اسپانیا در امریکای لاتین به پیش بردند که «کلمبیای بزرگ» اولین دستاورد آن بود؛ کشوری که امروزه در مرزهای آن ونزوئلا، اکوادور، پاناما و نواحی شمالی پرو و برزیل قرار گرفتهاند. بولیوار نه تنها تمام چالشهایی را که اسپانیاییها تصور نمیکردند با موفقیت از آنها عبور کند، پشتسر گذاشت، بلکه حتی برخی فرضیههای سیاسی و تئوریهای صحیح حکمرانی را که تا آن روز شناخته شده بودند نیز به چالش کشید. یکی از این فرضیهها، تکیه بر تمرکززدایی در اداره و واگذاری «دولت» (به معنایی که امروز شناخته میشود) بود. بنابراین طبیعی بود که کلمبیا تحت مدیریت رفیقش فرانسیسکو سانتاندرا باشد. پس از تأسیس «کلمبیای بزرگ»، بولیوار به برنامههای خود ادامه داد و سعی داشت پرو را نیز به جمع کشورهای آزاد شده اضافه کند.
برخی مورخان بر این باورند که بین بولیوار که سرگرم آزادسازی کل قاره لاتین و متحد کردن بخشهای آن با «کلمبیای بزرگ» بود و همراهش سانتاندرا اختلافاتی به وجود آمد اما برخی دیگر معتقدند که از پشت از دوست خود در بوگوتا خنجر خورده است. کلمبیای ثروتمند از مبارزات نیروهایی که مسیر بیرون راندن اسپانیاییها را فراهم میکردند، پشتیبانی نمیکرد. سایر سرزمینهای امریکای لاتین و ارتشی که در بوگوتا باقی مانده بود به تدریج در مناسبات فساد برانگیز اسپانیاییها وارد شدند و درگیریهایی بر سر قدرت و ثروت بینشان به وجود آمد.
برای بولیوار خیلی دیر بود که به اولین نظریه سیاسی خود بازگردد و برای خود نمایندهای تعیین کند؛ بنابراین تلاش کرد با جلب حمایتها خود را به عنوان فرمانده کل قوا معرفی کند و رفقایش دارای درجه فرمانداری یا مقام دولتی باشند. تابش خیره کننده قدرت در بوگوتا برای سانتاندرا قویتر از آن بود که بتواند به ایده بولیوار ادامه دهد.
کلمبیاییها سانتاندرا را قهرمان خود میدانند و نمیتوان از قهرمانی کسی که بولیوار را بعدها انکار کرد، چشم پوشید؛ اما بسیاری از کلمبیاییها او را به دلیل دیگری قهرمان میدانند و آن خودداری از ادامه آزادی بقیه بخشهای امریکای لاتین بود؛ سانتاندرا به آنچه در بوگوتا به دست آمده راضی شد و از خرج کردن پول و اعزام سربازان در راه رسیدن به مأموریتی که بسیاری آن را غیرمجاز میدانستند خودداری کرد (برای نمونه خودداری از اقدام در پرو).
سانتاندرا رؤیای «کلمبیای بزرگ» بولیوار را نابود کرد و این ایده یک سال پس از رفتن بولیوار منحل شد و پایان یافت. از سال 1830 به اینسو چهره کلمبیا تغییر نکرده است و رئیس جمهوری وجود نداشته که با سیاست استعماری که آن را احاطه کرده است، مخالف باشد. بعد از پایان سلطه اسپانیاییها نوبت به سلطه غربیها رسید. نزدیک به 170 سال پس از آن، هوگو چاوز در ونزوئلا به قدرت رسید و تلاش کرد میراث بولیواری را احیا کند، البته به شیوهای مناسب با شرایط زمان خود و با شرایط مرزهای تعیین شده بین کشورهای لاتین در دوران پسااستعمار. این اتفاق در حالی میافتاد که کلمبیا چندین دهه از حاکمیت جناح راست اشباع شده بود و جناح چپ عمدتاً در رویارویی آشکار با ائتلاف اطلاعاتی امریکایی و فروشندگان مواد مخدر در کلمبیا وارد شده بود.
درباره گوستاوو پترو
گوستاوو پترو 62 ساله، یکی از اعضای سابق گروه M-19 بود که بعداً منحل شد؛ این گروه که در ابتدا در واکنش به انتخابات 1970 کلمبیا تأسیس شده بود، علیه نابرابریهای موجود مبارزه میکرد. مبارزه با فروشندگان مواد مخدر نیز از دیگر اقدامات این گروه بود و این نیروها بودند که مبارزه با مافیای مواد مخدر را که به ایالات متحده وابسته بودند، آغاز کردند. پترو زمانی که فقط 17 سال داشت به این گروه پیوست و 10 سال در این سازمان مشغول به فعالیت بود. او بیش از یک سال را به دلیل درگیری با آنها در زندان گذراند و درباره شکنجه شدن توسط مقامات در دوران پشت میلههای زندان نیز صحبت کرده است. در چنین شرایطی گوستاوو پترو که به تازگی از دانشگاه فارغالتحصیل شده بود، سلاح به دست گرفت و دورههای آموزشی را در ارتباط با جنگهای چریکی گذراند. بنابراین، پترو با ترکیبی از تجربه جنگ چریکی، دارا بودن مدرک دکترا در رشته مدیریت بازرگانی و علاقهمندی به سخنرانیهای چاوز و کاسترو، شخصیتی چند بعدی را از خود به نمایش گذاشته است. او در سخنرانیهای خود بر مسائل زیست محیطی و مقابله با نژادپرستی تأکید کرده است و اگرچه با مورالس ملاقات میکند، اما هنوز مشخص نیست که آیا او همان شور و شوق را برای ایده ملی شدن و مبارزه با دلاری شدن که مورالس در بولیوی اعلام کرده، دارد یا خیر.
پس از آزادی، او وارد عرصه سیاست شد و سالهای زیادی را در جریان اصلی سیاسی گذراند و به عنوان سناتور و نماینده کنگره و همچنین شهردار بوگوتا، پایتخت کلمبیا، خدمت کرد. پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری، در سومین تلاشش، نشان دهنده تغییری بزرگ در نسبت با نهاد محافظه کار کشور و نشاندهنده تمایل کلمبیا برای یک مسیر سیاسی جدید است.
پترو و آینده کلمبیا
قضاوت در مورد آینده در کلمبیا آسان نیست. برنارد آرونسون که به عنوان دیپلمات ارشد ایالات متحده برای امریکای لاتین در دوران ریاست جمهوری جورج بوش و بیل کلینتون فعالیت میکرد، پیروزی پترو را «نوعی زلزله در کلمبیا» توصیف کرده است. تنها چیزی که تا این لحظه مشخص است، این است که آمدن یک سیاستمدار چپ که قبلاً اعلام کرده بود در صورت پیروزی نیکلاس مادورو رابطه خود را با او احیا خواهد کرد، میتواند به نتایج جدید و شگفت انگیزی منتج شود. دیگر کشورهای بزرگ امریکای لاتین از جمله برزیل، مکزیک، آرژانتین و ونزوئلا همگی در دورههای مختلف رهبران چپگرا انتخاب کردهاند، اما کلمبیا برای چندین دهه متمادی تنها دولتهای لیبرال و محافظهکار داشته است. به باور کارشناسان، انتخاب پتروی چپگرا که میخواهد با دولت مادورو در ونزوئلا هم روابط دوستانه برقرار کند، به احتمال زیاد روابط ایالات متحده را با این متحد دیرینه و قوی خود در امریکای لاتین تحت تأثیر شدید قرار میدهد.
پترو اکنون رئیسجمهور کشوری شده است که به دلیل ناکارآمدی دولتهای قبل با بحرانهای زیادی دست و پنجه نرم میکند. پیروزی پترو به معنای روی کارآمدن اولین دولت مترقی در تاریخ کلمبیا خواهد بود و دوره جدیدی را در حیات سیاسی کلمبیا رقم خواهد زد. به گفته کارشناسان این امر میتواند تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد کند چرا که جناح راست همیشه در کلمبیا حکومت کرده است.
گفتنی است گوستاوو پترو، رئیس جمهور منتخب کلمبیا در زمانی که شهادت سردار قاسم سلیمانی اتفاق افتاد، در صفحه توئیترش نوشته بود: «سلیمانی معمار غلبه بر بنیادگرایان فاشیست داعش در عراق بود و امریکا، پاسخ تلاش او را با ترور داد». کلمبیا، سومین کشور بزرگ امریکای لاتین، اکنون یکی دیگر از کشورهایی است که در منطقه آسیب دیده از پیامدهای اقتصادی همهگیری ویروس کرونا به سمت چپ تمایل پیدا کرده است. پیروزی پترو، در یکی از محافظهکارانهترین کشورهای قاره، نمونهای خیرهکننده از نارضایتی گستردهای است که وضعیت موجود را که نتیجه حکمرانی لیبرالها و
محافظه کاران بوده، متزلزل کرده است.
پترو در اوایل سالجاری در مصاحبهای با واشنگتن پست گفته بود که یک اتحاد مترقی با شیلی و برزیل را متصور است. حال اگر لولا برنده شود و پترو موفق شود این ائتلاف را شکل دهد، ائتلاف میتواند نیروی قدرتمندی محسوب شود و میتواند ایالات متحده را بیش از پیش در حاشیه قرار دهد. اکنون همه نگاهها به برزیل، بزرگترین کشور امریکای لاتین است که رئیسجمهور سابقش، لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا در نظرسنجیها از رئیسجمهور ژایر بولسونارو در ماه اکتبر پیشی گرفته است. پیروزی لولا به این معنی است که تمام کشورهای بزرگ منطقه، از جمله مکزیک و آرژانتین، توسط رؤسای جمهور چپ رهبری میشوند. از بوگوتا تا سانتیاگو، بسیاری از رأی دهندگان دیگر این استدلال را نمیپذیرند که چرخش به سمت چپ به معنای دولتی است که توسط افراد تندرو اداره میشود.
مقابله با نابرابری؛ هدف بزرگ رئیسجمهور چپگرای کلمبیا
نویسنده: تحریریه رویترز
مترجم: زهره صفاری
به باور تحلیلگران و کارشناسان تجاری، انتخاب «گوستاوو پترو»، نخستین رئیس جمهور چپ در کلمبیا، نشانهای برای تحقق آرزوی سالیان طولانی این کشور برای ایجاد جامعهای برابر و فراگیر است اما چریک سابق نیز باید هر چه سریعتر برای تضمین سرمایهگذاریهایش وارد عمل شود.
«پترو»ی 62 ساله شهردار سابق بوگوتا و سناتور فعلی کلمبیا، با کسب 50.4 درصد آرا در انتخابات روز یکشنبه، رقیبش «رودولفو هرناندز» را شکست داد. اما این انتخاب تحولی اساسی برای کشوری است که دههها شاهد درگیری بوده و از جناح راست به خاطر ایجاد فاصله طبقاتی خشمگین است. «پترو» اما متعهد شده در کشوری که نیمی از جمعیت آن در فقر زندگی میکنند، با نابرابریها در آموزشهای دانشگاهی رایگان، اصلاح حقوق بازنشستگی و مالیاتهای سرسام آور مبارزه کند. با این حال او زمانی قدرت را در دست میگیرد که کلمبیا در پایینترین سطح درآمدی و بالاترین مبلغ بدهی ملی قرار دارد که پیشبینی میشود درآمد خالص سالانه را به 56.6 درصد برساند.
«سانچز گارزولی»، کارشناس اندیشکده واشنگتن در امریکای لاتین معتقد است: «مردم، تغییر به هر قیمتی را نمیخواهند. آنها درصدد تحولاتی هستند که طرحهای واقعی مانند توافقات صلح را در اولویت داشته باشد.»
«پدرو سانچز»، یکی از تحلیلگران اسپانیایی اما در تأیید انتخاب پترو، در توئیتی نوشت: «کلمبیا با این انتخاب، برابری و عدالت اجتماعی و قضایی را برگزیده است.» «اولیور کاپلان»، استادیار دانشگاه دنور نیز با نگاهی مثبت به نتیجه انتخابات گفت: «انتخاب پترو دست کم میتواند فرایند صلح را حفظ کند.»
این دیدگاهها در حالی مطرح است که شامگاه یکشنبه پترو در جمع هوادارانش و در جریان برگزاری جشن پیروزیاش در انتخابات، با اطمینان از برنامههایش برای صلح کلمبیا گفت: «صلح چیزی شبیه من است که توانست رئیس جمهور شود.» او در عین حال از جوانانی که در سه سال اخیر در اعتراض به نابرابری و خشونت به خیابانها آمده بودند، تقدیر کرد.
به باور کارشناسان، تحقق طرحهای پترو با چالشهای بسیاری روبهرو است چراکه کنگره با مجموعهای از احزاب دچار شکافهای عمیقی است. «سرجیو گوژمان»، تحلیلگر «کلمبیا ریسک» در اینباره معتقد است: «پترو از روز اول اپوزیسیون بسیار قدرتمندی پیشرو دارد چرا که یکشبه کمیته اجرایی کنگره گرفتار انفصال شدیدی شده است.»
«پترو» گزینههای اعتدالگرای بسیاری برای وزارت اقتصاد دارد که از جمله آنها میتوان به «گاویریا»، اقتصاددان میانهرو و وزیر بهداشت سابق و همچنین «رودولف هومز» و «خوزه آنتونیو اوکامپو» از وزرای سابق کلمبیا اشاره کرد. «بروس مک مستر»، رئیس اتحادیه تجاری کلمبیا پس از پیروزی «پترو» در بیانیهای در این باره گفت: «در برهه فعلی اینکه حس اعتماد میان افراد بالا برود بسیار اهمیت دارد و این اطمینانپذیری باید در همه حوزهها؛ تجاری، شهروندی، سرمایهگذاری و حتی قضایی ایجاد شود و در همین راستا او میتواند یک معاون یا شریک عملگرا داشته باشد.»
شاید همین دلایل نیز سبب شد تا «پترو» در جمع هوادارانش شرط تقویت کاپیتالیسم در کلمبیا را فائق آمدن بر «فئودالیسم» و «پیش مدرنیسم» عنوان کند؛ موضوعاتی که امروزه کلمبیا بشدت گرفتار آنها است.
سایر اخبار این روزنامه
یامینپور دبیر شورایعالی جوانان شد
آمدم ای شاه پناهم بده...
ناامید کردن مردم، کار برای دشمن است
قدردانی عملی دولت ازکادر درمان
95درصد مردم تحت پوشش بیمه درمانی قرار گرفتند
انگیزههای سیاسی پشت پرده استیضاح
فتح سنگر به سنگر
مالیات 98 درصد اصناف، زیر 20 میلیون تومان
کاهش 5 درصدی نرخ سود وام ودیعه مسکن
بدون رعایت سقف اجارهبها حکم تخلیه نمیدهند
آدرس غلط بازندگان میدان
خرما پزان در آخرین روز بهار
شناسایی ۳۱۶ گونه اردک مرمری در تالاب هورالعظیم
آژیر قرمز در جنگل های زاگرس