روزنامه خراسان
1401/04/07
خاطره انگیزهای چاوشی پاسکاری با جواد عزتی و کار عجیب شایان
به بهانه تیتراژخوانی خواننده محبوب برای سریال های جدید «آمستردام» و «عقرب عاشق»،از خاطره انگیزترین هنرنمایی های او در این عرصه نوشته ایم
با محسن چاوشی از 86 تا 1401
ستاره منوچهری- صدای محسن چاوشی از آن صداهایی است که وقتی در تیتراژ فیلم یا سریالی به گوش میرسد، معمولاً مخاطب دوست دارد تا پایان آن را دنبال کند. به همین دلیل، حدود دو دهه است که بیشتر تیتراژهایی که چاوشی خوانده، جزو محبوبترین تیتراژها هستند. محسن چاوشی تیتراژخوانی را از سال ۱۳۸۶ برای فیلم «سنتوری» به کارگردانی داریوش مهرجویی آغاز کرد. او خواندن تیتراژ را در طول این سالها ادامه داد تا امروز که تیتراژ دو سریال تازه نمایش خانگی، یعنی «آمستردام» و «عقرب عاشق» را خواندهاست. قطعه تیتراژ سریال آمستردام، «قشنگ من» نام دارد و از سرودههای حسین صفاست. ترانهسرای تیتراژ سریال «عقرب عاشق» هم امید روزبه است. چاوشی تا به حال تیتراژ بیش از 10 سریال و فیلم را خوانده و آهنگسازی بیشتر آنها را هم خودش برعهده داشتهاست. اما شعر و ترانه تیتراژهایی که این خواننده اجرا کرده، از شاعران و ترانهسراهای مختلف است؛ از شاعران کلاسیک ادبیات فارسی گرفته تا ترانهسراهای جوان امروزی. در این مطلب به مرور تیتراژهای موفق و محبوب محسن چاوشی که این روزها به دلیل اقدامات خیرخواهانهاش در یاری رساندن به نیازمندان و زندانیان جرایم مالی، محبوبتر هم شدهاست، میپردازیم. رفیقم کجایی، دقیقاً کجایی «یه پاییز زرد و زمستون سرد و/ یه زندون تنگ و یه زخم قشنگ و.../ رفیقم کجایی/ دقیقاً کجایی/ کجایی تو بی من/ تو بی من کجایی». این سطرها بخشی از ترانه تیتراژ فصل اول سریال شهرزاد با صدای محسن چاوشی است که با پخش سریال شهرزاد در سال 94 حسابی بین مخاطبان گل کرد؛ به طوری که موجی از ساخت دابسمش بر اساس این آهنگ در فضای مجازی ایجاد شد. ترانه و آهنگ این تیتراژ از محسن چاوشی بود و سینا سرلک هم در اجرا همراهیاش میکرد. از دیگر تیتراژهای پرطرفدار فصل اول سریال شهرزاد با صدای چاوشی، قطعه «خداحافظی تلخ» با این مطلع بود: «به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد/ که تو رفتی و دلم ثانیهای بند نشد». ترانهسرای این قطعه فاضل نظری بود و آهنگسازیاش را هم محسن چاوشی برعهده داشت. قطعه «افسار» سروده پریناز جهانگیر هم با مطلع «گفته بودم بی تو میمیرم، ولی این بار نه/ گفته بودی عاشقم هستی، ولی انگار نه» از دیگر ترانههای محبوب سریال شهرزاد با صدا و آهنگسازی محسن چاوشی بود. بیستهزار آرزو بود مرا پیش از این یکی از تکآهنگهای پرطرفدار و محبوب چاوشی، قطعه «بیستهزار آرزو» است که در آخرین قسمت فصل اول سریال دیوار به دیوار شبکه سه در سال 96 پخش شد. شعر این اثر، تلفیق دو غزل از مولاناست و آهنگسازی و تنظیم آن را هم چاوشی برعهده داشتهاست. غزلهای مولانا با وزن دوری، خود بینیاز از هر موسیقیای هستند و وقتی بر موسیقی هم سوار میشوند، طربانگیزیشان چند برابر میشود. تکآهنگ «بیستهزار آرزو» پس از گذشت چند سال، هنوز هم برای مخاطبان آشناست و آن را زمزمه میکنند: «ای همه خوبی تو را پس تو که رایی که را/ ای گل در باغ ما پس تو کجایی کجا». چه شد که بر سر مهر آمدی مگر میشود پای غزلی از استاد شهریار در میان باشد و دوستداشتنی نباشد؟ چاوشی در سال 97 برای اجرای تیتراژ پایانی سریال تاریخی «بانوی عمارت» به کارگردانی عزیزا... حمیدنژاد به سراغ غزلی از شهریار رفت که با این ابیات آغاز میشود: «چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی/ چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی/ به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود/ چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی». آهنگساز این قطعه محسن چاوشی، تنظیمکننده، شهاب اکبری و همخوان، محمد جاسمی بود. میتوان گفت محبوبیت این تیتراژ تلویزیونی باعث شد چاوشی در نظرسنجی شبکه سه برای انتخاب بهترین خواننده تیتراژ، بالاتر از حجت اشرفزاده و محمد اصفهانی در صدر قرار بگیرد. ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی ماه رمضان امسال فصل سوم برنامه «زندگی پس از زندگی» از شبکه چهار سیما پخش شد. تیتراژ پایانی این برنامه پرمخاطب، با صدای محسن چاوشی و شعری از شاعر بزرگ قرن ششم هجری، حکیم سنایی غزنوی بود؛ شعری عارفانه که با این بیتها آغاز میشود: «ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی/ نروم جز به همان ره که توام راه نمایی/ همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم/ همه توحید تو گویم که به توحید سزایی». این شعر با مضمون برنامه که بیان تجربههای مرگ موقت افراد و خروج روح از جسم آنهاست، تناسب دارد. آهنگسازی و تنظیم این قطعه را هم چاوشی برعهده داشتهاست. باب دلمی بس که تو رو خوب کشیدن یکی از سریالهای نمایش خانگی که پخش آن مدتی پیش به پایان رسید، سریال «خسوف» به کارگردانی مازیار میری بود. برخلاف متن فیلمنامه که منتقدان نقدهای جدی به آن وارد کردند، دو تیتراژ ابتدایی و انتهایی آن بین مخاطبان پرطرفدار شد. ترانه تیتراژ ابتدایی «خسوف»، از سرودههای حسین غیاثی، اینطور شروع میشد: «کجا بودی شبایی که غما میکشتنم بیتو/ نگاه کن تو چشای خیس تنهایی منم بی تو». «باب دلمی» هم نام قطعه تیتراژ پایانی سریال و از سرودههای پدرام پاریزی بود: «باب دلمی بس که تو رو خوب کشیدن/ چشمای تو تهرونو به آشوب کشیدن». تنظیم این دو قطعه برعهده اشکان عرب بود و آهنگسازی را هم طبق معمول محسن چاوشی برعهده داشت. پاسکاری با جواد عزتی در زمین «دردسرهای عظیم»! امیر غفارمنش در گفتوگو با خراسان، از همبازی شدن با ستاره محبوب سینما در سریال خاطرهانگیز برزو نیکنژاد میگوید مائده کاشیان سریال «دردسرهای عظیم» ساخته برزو نیکنژاد جزو مجموعههای دنبالهدار موفق تلویزیون است. فصل اول این سریال سال 93 پخش شد و پس از استقبال مخاطبان، «دردسرهای عظیم 2» ساخته شد و رمضان 94 روی آنتن رفت. به بهانه بازپخش این مجموعه پرمخاطب در شبکه تماشا، با امیر غفارمنش درباره ایفای نقش در آن، گفتوگویی داشتیم. چطور شد که بازی در سریال «دردسرهای عظیم» را پذیرفتید؟ ابتدا بازیگر دیگری برای نقش «ارسلان» انتخاب شده بود و داشت بازی میکرد، اما نشده بود که ادامه بدهد و من جایگزین او شدم. زنگ زدند گفتند داریم بازیگر را تغییر میدهیم و در نهایت بین من و یوسف تیموری، من انتخاب شدم. حدود سه هفته پس از شروع سریال به کار اضافه شدم، شخصیتهای دیگر جا افتاده بودند، خوشبختانه لطف خدا شامل حالم شد و شخصیت من هم آرام آرام رسوب کرد و جا افتاد. من بازیگری هستم که پاسکاری و بده بستان را بلد هستم، با جواد عزتی خیلی خوب جفت شدیم و یک زوج کمدی خوب شدیم. خروجی کار خوب شد، مردم دوست داشتند و کاراکتر «ارسلان» در ذهنشان ماند. با خانم تسلیمی هم ارتباط خوبی داشتم، از روزی که فهمید مادرم فوت کرده این قدر هوای من را داشت که جدی جدی مثل مادرم شده بود! (میخندد) فکر میکردید سریال این قدر با استقبال مواجه شود؟ هر کاری که پیشنهاد میشود، اگر احساس کنم مورد اقبال عمومی واقع نمیشود، اغلب نمیپذیرم. در سینما «آهوی پیشونی سفید» و «شهر گربهها» جزو پرفروشترین کارهای کودک بودند، در تلویزیون مجموعه «کلبه عمو پورنگ» که در آن نقش «قلچماق» را داشتم، پربینندهترین برنامه تلویزیون و تلوبیون شد. در تئاتر، «بانوی محبوب من» به کارگردانی خانم گلاب آدینه و تهیهکنندگی آقای حمیدرضا علینژاد را بازی کردم که پرفروشترین تئاتر سال 1400 شد. همیشه موضوع مخاطب و این که بتوانند ارتباط برقرار کنند و جذب شوند، برایم مهم است. آقای عزتی با این سریال، محبوبیت و موفقیت بیشتری به دست آوردند، درباره ایشان پیشبینیتان چه بود، فکر میکردید چنین اتفاقی بیفتد؟ بله، از جواد کار تئاتر دیده بودم، روی بازیاش شناخت داشتم و میدانستم بازیگری است که ضریب هوشی بالا دارد، کمدی را میشناسد و بلد است. مطمئن بودم که اتفاق خوبی میافتد. با یکدیگر رابطه دوستانه هم داشتید یا این ارتباط حین کار شکل گرفت و تعامل شخصیتها جذاب شد؟ با هم آشنایی داشتیم، اما رابطه عمیقمان حین کار شکل گرفت. در جریان کار خیلی صمیمی شدیم و لحظاتی بود که دوتایی خندهمان میگرفت و جواد میگفت امیر اگر بیفتیم روی دور خنده، دیگر رفتیم! خلاصه خودمان را جمع میکردیم که خندهمان نگیرد. به تازگی مهران مهام گفته با بودجه صداوسیما امکان استفاده از حضور آقای عزتی در «دردسرهای عظیم» وجود نداشته و فصل سوم ساخته نشده، اما برزو نیکنژاد مدتی پیش گفته بود مسئله دستمزد آقای عزتی نبوده و دل ایشان هم مثل آقای عطاران شکسته. به نظرتان علت ساخته نشدن «دردسرهای عظیم 3» چه بود؟ فکر میکنم هردو بوده. قاعدتا جواد نمیتواند دستمزد قدیمش را بگیرد، نه من، نه جواد و نه هیچ کدام از بازیگران سریال نمیتوانیم! حالا جواد یک بازیگر پُرگیشه و سینمایی هم هست و در کارها با استقبال مردم مواجه می شود. این موضوع وجود داشته و دلایل دیگری هم بوده. برآوردی که آن زمان برای یک سریال میشد، از غذا و راننده گرفته تا لباس، دکور و همه چیز با امروز متفاوت است. اگر کار خوب میخواهند باید پول خوب هم هزینه کنند. اما به هرحال تصمیمی برای ساخت فصل 3 وجود داشت. بله، تلویزیون باید این کار را میکرد، چون این مجموعه سرمایه تلویزیون بود و به اعتقاد من چند برابر هزینهاش را از آگهی میان سریال درمیآورد. یک مقدار هوش مدیریتی هم لازم است دیگر. ابتدای گفتوگو وقتی نام «دردسرهای عظیم» را آوردم به احساس ناراحتیتان اشاره کردید، دلیل این ناراحتی چیست؟ از این که در اینستاگرام از پخش مجدد چند سریالم «آخر خط»، «راه دررو»، «دردسرهای عظیم» و «آژانس دوستی» بازخوردهای زیادی میگیرم، بغضم میگیرد. این خوشحالکننده نیست! این تراژدی است که دو شبکه آیفیلم و تماشا که کارهای قدیمی را پخش میکنند، پربینندهتر از سریالهای جدید باشند! یعنی واقعا نتوانستیم یک «خوشنشینها»، «دردسرهای عظیم» «راه دررو»، «متهم گریخت» و «خانه به دوش» بسازیم؟! چه اتفاقی دارد در تفکر برنامهسازی و مدیران ما رخ میدهد که نمیتوانیم چنین سریالهایی بسازیم و وقتی تکرار آنها را پخش میکنیم پربینندهتر است! چرا امروزه سریالهایی شبیه این مجموعه موفق و محبوب کمتر ساخته میشود؟ یک دلیل اش همان قضیه بودجه و این داستانهاست. نمیآیند مایه بگذارند و یک پروژه عظیم را کلید بزنند، دنبال پروژههای کوچک با هزینههای پایینتر هستند و قاعدتا کیفیت پایین میآید و افت میکند. دوم این که وقتی نویسنده را آزاد میگذاریم، ذهن و خیالش پرواز میکند و قصه را مینویسد، با زمانی که خط قرمزها و ممیزیها بیشتر میشود و محدودش میکنیم، خروجی کار تا حد زیادی متفاوت میشود. به تازگی در نمایش خانگی با مسابقه «جوکر» دیده شدید، از تجربه حضور در آن راضی هستید؟ فوقالعاده بود، من برنامههایی که خندهمحور هستند و سعی میکنند یک دلخوشی را برای مردم ایجاد کنند ،دوست دارم، این برنامه هم جزو پربینندهترین برنامههای پلتفرم شد. شرکت در این مسابقه سخت نبود؟ خیلی سخت بود و فضا سنگین است، به خصوص با یک سری کمدین که میدانند نقطه ضعفت کجاست و چطور میتوانی راحت بخندی. چهره ها
آقای مصلح، این شیوه حمد نعمتها نیست
پست اینستاگرامی «شایان مصلح» در سواحل مالدیو با نقل قولی از امام صادق(ع) با واکنش گسترده کاربران فضایمجازی مواجه شده، این انتقادها بهجاست؟
جواد رستمی | کارشناس مذهبی
بازیکن تیم گلگهر سیرجان که این روزها در مالدیو به یک سفر تفریحی رفته، تصاویر به نسبت لاکچری از تفریحاتش در صفحه اینستاگرامیاش منتشر کرده است. او در توضیح این تصاویر نوشته: «عمر بنیزید نقل میکند که به حضرت امام صادق علیهالسّلام عرض کردم: من از خداوند مال و ثروت خواستهام، خدا به من داده است؛ فرزند خواستهام، آن را هم داده است؛ خانه و منزل خواستهام، منزل هم عنایت فرموده و این که من هر چه خواستهام به من داده است. میترسم این اجابتها خود استدراج(نزدیک شدن تدریجی به عذاب الهی) باشد. حضرت فرمود: به خدا سوگند اگر در برابر این نعمتها حمد و سپاس باشد، قطعا استدراج نیست. اصول کافی ۲: ۳۸۳»
شکر نعمت، آداب دارد
اولین سوال از مصلح این است که آیا زندگی تو شبیه ناقل حدیث عمربن یزید است؟ !دوم آنکه پاسخ امام شکر نعمت است، آیا شکر نعمتی که منظور ایشان بوده و در آیات و روایات بیان شده را میدانی چیست و چگونه است؟! شکرگزاری دارای مراحل زبانی، قلبی و عملی است. شکر هر نعمت به تناسب نوع نعمت است، مثلا شکر علم آموختن، علم آموزی است. حالا سوال این است که آیا رفتن به مالدیو، تفریح در آنجا، انتشار این عکسها و ...، شکر نعمت محسوب میشود؟
اگر از کار مردم گرهگشایی نمیکنی حداقل...
در آیات و روایات شکرگزاری از نشانههای ایمان مطرح شده که دارای دو مرتبه است. نخست شکر منعم و سپاس از نعمتهای خدا و دیگری تشکر از کسانی که راه رسیدن به نعمات الهی را فراهم کردند. آقای مصلح، حتما قبول داری که این مردم بودند که با توجه و نگاهشان به تو زمینه رشد و دیده شدن و رسیدن به ثروت را فراهم کردند(البته تلاش خودت هم بوده)، خواستن آنها در امتداد خواست خدا تو را به نعمت رسانده و اکنون اگر میخواهی شکرگزار باشی، این احسان مردم را شاکر باش تا بعد توفیق شکر خدا را به دست آوری. شکر مردم در این است که اگر گرهگشایی نمیکنی با نشر زندگی آن چنانی در این زمان، آنها را بیش از این سرخورده و نگران نکنی و از سوی دیگر به وسیله دین و حدیث رفتارو کردار خود را توجیه نکنی!
کاش حواست به شرایط اقتصادی مردم میبود
آقای مصلح، بسیاری از هموطنان تو در شرایط سخت گذران زندگی میکنند و همین که امور جاری و روزانه را در حد خوراک و پوشاک و تامین احتیاجات اولیه فراهم کنند خدا را شاکرند. آیا رضای خدا در این نوع زندگی که در برابر چشمان همین مردم قرار دادی وجود دارد؟ بسیاری ازجوانان هم سن تو حتی زمینه کار را ندارند چه رسد به چنین زندگی که در برابر چشمان آنها به نمایش گذاشتی. نشر عکس از سفری که برای درصد زیادی از مردم به ویژه جوانان که مخاطب و دنبالکننده صفحه تو هستند، دست نیافتنی است، با کدام ملاک اخلاقی و مذهبی که بدان افتخار میکنی و میکنیم، تطابق دارد؟ این روزها همه ما باید یاد بگیریم که در رفتار و گفتارمان، حواسمان به شرایط اقتصادی مردم باشد. البته کم نیستند کسانی که چنین زندگی و تفریحاتی دارند و حتی ناجوانمردانه در فضای مجازی در چشم مردم فرو میکنند اما با لعاب دین و مذهب نمایش نمیدهند.
سایر اخبار این روزنامه
مدیریت تماشای «مهمونی» بدون بدآموزی
مرهم چینیهای شکسته!
«باقری» و «مالی» در راه قطر
خیران پای کار درمان حسین کوچولو
دغدغه های مشترک سران قوا
سندروم احیای وزارت بازرگانی
محصول ایرانی با آب و زمین خارجی
صف کشی جی 7 علیه چین
خاطره انگیزهای چاوشی پاسکاری با جواد عزتی و کار عجیب شایان
ریزش سنگین دلار و سکه
عصر جدید فناوری های نوظهور در کشور
چاقوکشی زورگیران مشکی پوش در شهر!
فاجعه ساختمان های 2 نقشه ای!
احیای وزارت بازرگانی با کدام هدف؟