فقط اسمش برجام نباشد

حتي اگر هيچ مانعي براي رسيدن به توافق در يك‌سال اخير وجود نمي‌داشت و با همان دست‌فرمان ظريف و عراقچي راه به منزل مي‌بُرد و حتي اگر طرف‌هاي غربي و شرقي هيچ دست‌اندازي ايجاد نمي‌كردند، باز هم برجام به انجام نمي‌رسيد و اتفاق مثبتي رخ نمي‌داد. 
دليلش واضح و بسيار ساده است: برجام به يك موضوع «حيثيتي» تبديل شده و چون به نام دولت قبل سند خورده، انگيزه‌اي براي ادامه‌اش وجود ندارد. 
در همين دولت سيزدهم، وقتي مذاكرات وين شروع شد، مسوولان مذاكره و وزارت خارجه، تا مدتي از به‌كار بردن واژه «برجام» مي‌ترسيدند! و به جاي آن عبارت طولاني ديگري به‌ كار مي‌بردند. 
نه. جنگ بر سر لفظ نيست، بر سر محتواست؛ اما اگر محتواي مذاكرات دولت سيزدهم، هماني باشد كه در دولت يازدهم و دوازدهم بوده، بلافاصله اسم هم بامسما جمع مي‌شود و اتفاقا همين كار را خراب مي‌كند. افكار عمومي مي‌گويد: اينكه همان برجام قبلي است!


پس حالا كه مي‌خواهند اسم برجام نباشد و از طرفي مذاكرات هم بنا به دلايل فراوان اجتناب‌ناپذير است، چه بايد كرد؟
سياست كلي نظام بر تعطيلي برجام نيست؛ زيرا منافع احياي آن گرچه همانند قبل نخواهد بود، در شرايط كنوني جهان و منطقه، پشت پا زدن به آن چيزي به سفره كشور نمي‌افزايد. حالا هم دريافته‌ايم كه قهر و بدخلقي و بد گفتن به اين و آن، تاريخ مصرفش تمام شده و بايد چاره‌اي منطقي جست. 
راهي كه باقي مي‌ماند و شايد مفيد و نتيجه‌بخش هم باشد، راه ميانبر است. مذاكره مستقيم و غيرمستقيم با امريكا به‌ صورت مرحله‌اي و به دور از هياهوي رسانه‌اي -سياسي، هم تحريم‌ها را به ‌تدريج كاهش خواهد داد و هم در فرآيندي ميان‌مدت تجارت با منطقه و دنيا را تسهيل خواهد كرد. 
بخشي از جناح راست سياسي كشور، آرزومند كارنامه موفق براي دولت سيزدهم است با روندي كه ذكر شد مي‌تواند اين جماعت را ساكت و راضي نگه دارد و هرگونه اعتراض و كفن‌پوشي و بيلبوردسازي عليه برجام را دور كند.
ملت هم در همين فرصت، وضع معيشتش بهتر خواهد شد. اسم اين بازي هم هر چه مي‌خواهد باشد. فقط بايد برجام نباشد.