در عالم دیپلماسی همه چیز ممکن است

داریوش قنبری استاد دانشگاه  
 
 
 


هربار که اميدي براي به نتيجه رسيدن مذاکرات و احياي برجام شکل مي‌گيرد، به نوعي اين اميد با مشکلاتي مواجه مي‌شود و تازه‌ترين اين موارد را مي‌توان مذاکرات دوحه دانست که اميدي شکل گرفت که برجام بعد از وقفه‌اي که در مذاکرات پيش آمده بود، نهايتا احيا شود. خود شروع مذاکرات با توجه به وقفه‌اي که ايجاد شده بود خبر جديدي را به اخبار مذاکرات مي‌داد و با توجه به اينکه از قبل گزارش آژانس را داشتيم که به نوعي بوي نااميدي براي احياي برجام به‌همراه داشت اما خبر وقوع مجدد مذاکرات در قطر خبر جديدي بود که تمام ارزيابي‌ها را دوباره به‌هم ريخت. اخباري که بعد از مذاکره دوحه به گوش مي‌رسد، اخبار متناقضي است درحالي که آمريکا و طرف اروپايي اخبار نااميدکننده‌اي از مذاکرات منتشر کردند، طرف ايراني اخبار خوش بينانه‌اي منعکس کرده که خود اين مي‌تواند نشان از عدم درک مشترکي باشد که در ارتباط با مساله يا موضوع برجام بين طرفين وجود دارد. يعني از نحوه همين اخباري که به صورت متناقض توسط طرفين مذاکره کننده منتشر مي‌شود، مي‌توان اين استنباط را داشت که درک مشترکي از مذاکرات و نتيجه آن وجود ندارد و اين را مي‌توان نشان از به نتيجه نرسيدن مذاکرات تلقي کرد. از طرف ديگر بحث سفر غيرمنتظره مذاکره کننده ارشد کشورمان به روسيه هم در اين شرايط خودش يکسري سوالات را پديد آورده که البته نمي‌شود گفت که اين سفر با چه هدف و منظوري صورت گرفته است و با توجه به اينکه اطلاعاتي در اين‌باره نداريم، نمي‌توانيم تحليل علمي از اين سفر ارائه کنيم. هرگونه تحليل علمي مستلزم داشتن اطلاعاتي است که الان در دسترس نيست که بگوييم اين سفر با چه منظوري صورت گرفته است. آيا براي رايزني با روس‌ها براي رسيدن به توافق است و يا اينکه طرف ايراني از توافق نااميدشده است؟ درواقع با توجه به اخباري که به گوش مي‌رسد، فضا در جهت توافق نيست و با توجه به نوعي بي‌اعتمادي که ايران به آمريکا دارد و مساله خروج يکطرفه آمريکا از برجام، ايراني‌ها دنبال تضاميني هستند که به نظر نمي‌رسد آمريکايي‌ها بخواهند به اين راحتي بدهند. از اين رو فعلا با توجه به اينکه اين تضامين براي ايران حياتي است و ازطرف ديگر دولت آمريکا در شرايطي است که دستش به لحاظ دادن تضامين و متعهد کردن دولت فعلي آمريکا بسته است و از طرف ديگر انتخابات پارلماني هم در آمريکا در پيش است؛ با توجه به مساله رقابت‌هاي حزبي هم به نظر نمي‌رسد که دولت بايدن راضي باشد که امتيازي بدهد. در اين ميان آنچه هست، اروپايي‌ها و ايران هستند که بيشتر مايلند به نوعي مذاکرات به نتيجه برسد. اروپايي هم از اين لحاظ که به دليل تحريم‌هاي نفتي که در روسيه اتفاق افتاده بحران انرژي براي آنها بيشتر کمرشکن است و مشکل انرژي براي آنها بيشتر قابل لمس است و به همين خاطر دنبال اين هستند که با توجه به تحريم نفتي روسيه باريکه راهي در ارتباط با ايران باز کنند که به لحاظ تامين منابع انرژي به مشکل برنخورند. از طرف ديگر براي ايران هم با اينکه مهم است به توافق برسد ولي شايد توافق اولويت اصلي را نداشته باشد از اين لحاظ که با توجه به بحران اوکراين وضعيتي در بازار انرژي پيش آمده که با محدوديت‌هاي کمتري مي‌تواند صادرات نفت و فرآورده‌هاي نفتي را انجام دهد. اين مساله باعث شده که ايران هم به نسبت گذشته احساس نياز چنداني به برجام نکند. درواقع اراده قوي که شايد در سال گذشته براي رسيدن به توافق از سوي طرفين وجود داشت، اکنون وجود ندارد و با توجه به اتفاقات بعد از بحران اوکراين، مساله رفع تحريم‌ها گرچه براي ايران مهم است اما ديگر اهميت گذشته را ندارد که حاضر باشد براي رسيدن به توافق امتيازات مورد نظر طرف مقابل را بدهد. ايران دنبال اين است که به خواسته‌هاي حداکثري خود که رفع کامل تحريم‌هاست، برسد و از طرف ديگر طرف مقابل هم دنبال محدودکردن فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران است و آنها هم نمي‌خواهند در اين شرايط امتيازي دهند و از مواضع سرسختانه‌اي که گرفتند، کوتاه نمي‌آيند. اين در شرايطي است که با توجه به اتفاقي که در اوکراين افتاده به لحاظ ديپلماتيک به نفع آمريکايي‌ها بود که امتياز دهند اما آنها هم دارند سرسختانه رفتار مي‌کنند که دورنماي توافق را تيره مي‌کند. در عين حال نمي‌توان گفت که زمينه توافق کاملا از بين رفته و بايد با آن خداحافظي کرد. در عالم ديپلماسي هميشه راه‌حل‌هايي وجود دارد و نمي‌توانيم بگوييم که راه‌حل ديپلماتيک هم به بن‌بست رسيده است و در همين شرايط نه چندان اميدوارکننده هم به نظر مي‌رسد که مي‌توان راهکارهايي پيدا کرد.