روزنامه کيهان
1401/04/15
اخبار ویژه
بیارادگی بایدن برای لغو تحریمها و دروغ بزرگی که «مالی» گفتنماینده ویژه آمریکا در امور ایران بر خلاف واقعیات ادعا کرد: رویکرد ایران در مذاکرات دوحه باعث شد فرصت خوبی برای دست یافتن به توافق احیای برجام از دست برود.
رابرت مالی در گفتوگو با شبکه آمریکایی انپیآر گفت: در این دور اخیر، اتحادیه اروپا در نقش خود به عنوان هماهنگکننده میخواست حداقل یک تلاش دیگر را انجام دهد؛ بنابراین از هر دو هیئت دعوت کرد تا به دوحه بیایند، با این امید که ایرانیها تمایلی برای پاسخدهی مثبت نشان دهند. اما متأسفانه ایران نتوانست پاسخی به ما بدهد و به نوعی این دور از مذاکرات اتلاف وقت بود.
وی گفت: اتحادیه اروپا از آنچه گمان میکرد برآیند منصفانهای خواهد بود روی میز قرار داد و ما گفتیم برای آن توافق آمادگی داریم. طرفی که پاسخ مثبت نداد ایران بود. ایران اگر آمادگی ارائه پاسخ ندارد، مشخص نیست به چه دلیل به مذاکرات آمدند. ایران در دوحه تقاضاهای جدیدی داشت که ارتباطی به توافق هستهای نداشت.
ادعای رابرت مالی در حالی است که دولت بایدن نتوانسته میان ادامه تحریمها یا توافق، یکی را انتخاب کند و در واقع، توافقی را میپسندد که در آن تحریمها همچنان برقرار بماند و آمریکا هم هیچ تضمینی ندهد که بدعهدی گذشته را تکرار نمیکند.
این واقعیت به قدری روشن است که مجله نیوزویک به تازگی نوشت: دولت بایدن، هیچ پیشنهاد روشنی برای لغو تحریمهای ایران ندارد.
نیوزویک مینویسد «دولت بایدن بسیار به عرضه نفت ایران به بازار نیاز دارد اما هیچ راهکار روشنی برای لغو تحریمهای ایران ارائه نکرده است. ایران و ونزوئلا میتوانند نیاز ایالات متحده در حوزه انرژی را تامین کنند، مشروط بر این که بایدن تحریمهای اعمال شده دوره ترامپ را لغو کند. به این ترتیب، انتظار میرود که به طور بالقوه ۲ تا ۲.۵ میلیون بشکه در روز نفت بیشتری به بازار جهانی عرضه شود. اکنون هر گالن بنزین در آمریکا در قیمت بیسابقه پنج دلار نوسان میکند و این قیمت بنزین، خبر خوبی برای دولت بایدن که خود را آماده انتخابات کنگره میکند، نیست. اگر بایدن قدمی برای عرضه بنزین به بازار جهانی برندارد، در نهایت هزینههای سیاسیاش را پرداخت خواهد کرد.
دولت بایدن، هیچ راهبرد روشنی برای لغو تحریمهایی که دونالد ترامپ وضع کرد، ندارد. اثربخشی تحریمها در سالهای اخیر با مشارکتهای راهبردی فزاینده بین تهران و کاراکاس مورد چالش قرار گرفته است. به علاوه، در پی کاهش عرضه انرژی و افزایش قیمت آن، حمایت داخلی در آمریکا برای کمک به اوکراین نیز رفته رفته رنگ میبازد». برجام چه سرنوشتی پیدا میکرد «مایه عبرت» محسوب نمیشد؟
یکی از عناصر غربگرا میگوید مانع مهم احیای برجام، ذهنیت مغرضانهای است که در کشور حاکم شده است.
رضا نصری در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «درباره موضوع «برجام» و مقوله «مذاکرات» بهدلیل فضایی که در سالهای گذشته در ایران حاکم بوده، نوعی صورتبندی وجود دارد که ناخودآگاه خروجی و دامنه مانور را به طرز قابل ملاحظهای محدود میسازد. در واقع، از بدو آغاز برجام، فضای رسانهای کشور به نحوی ساماندهی شد که گویی «برجام» یک تجربه شکستخورده است که لازم است دولتها از آن عبرت بگیرند و از بسط و تکرار آن خودداری کنند! در همین راستا، شاهد بودیم چگونه برخی از لفظ «برجام» بهعنوان صفتی نکوهیده استفاده میکردند و از آن بهعنوان پیشوندی برای القای تسلیم و وادادگی در کنار سایر واژگان بهره میبردند. بهعنوان مثال، حتما به یاد داریم چگونه لفظ «برجام منطقهای» و «برجام موشکی» ذهن مخاطب را به سمت برداشتهای خاصی از دیپلماسی و مذاکره در حوزههای فراهستهای هدایت میکرد! در امتداد همین «صورتبندی»، همچنان شاهدیم چگونه در ایران امری مانند «مذاکره بر سر مسائل منطقهای» را - که همه کشورها و بازیگران غیردولتی در منطقه فعالانه به آن مبادرت دارند - به «مذاکره موشکی» تعبیر میکردند؛ بهنحویکه صرفِ بهکارگیری پسوند «منطقه» پس از واژه «گفتوگو» امروزه در ذهن هر مخاطبی بهصورت خودکار واژه «خلع سلاح» و «تسلیم» را متبادر میسازد!
حال، چگونه میتوان تصور کرد این بستر ذهنی و روانی در بلندمدت هیچ تاثیری بر رویکرد دستگاه سیاست خارجی کشور نسبت به امر مذاکره و ابزاری که خود را مجاز به بهرهبرداری از آن میداند، نداشته باشد؟ حقیقت این است که فضای ذهنی حاکم بر سیاست خارجی کشور به نحوی دست کارگزاران دیپلماسی و تصمیمگیران کلان این حوزه را بسته که عملا آنها را از مبادرت به برخی ابتکارات و حتی از توسل به برخی از ابتداییترین، رایجترین و متعارفترین تاکتیکها و ابزارهای صحنه دیپلماسی بینالمللی باز داشته است! بهعنوان مثال، دولت ایران نمیتواند به راحتی برای ایجاد یک «رژیم امنیت جمعی بومی» در منطقه یک «نقشه راه ده ساله» به طرف مقابل ارائه دهد و تداوم مذاکرات و حفظ چارچوب آن نقشهراه را به تداوم لغو تحریمها و پایبندی غرب به برجام مشروط کند. دولت ایران نمیتواند با طرح برخی مباحث خلاقانه - مانند اعلام تمایل کشور به ایجاد نوعی دِتانت و همزیستی و تغییر دینامیک رفتار کنونی - بسیاری از طرحها و تبلیغات لابیهای متخاصم در واشنگتن را خنثی کند و کنگره را در توسل به اهرمهای قهریه خود محدود سازد. این در حالی است که سایر رقبا و کشورها - از ترکیه گرفته تا امارات و قطر و عربستان سعودی- غالبا از طیف وسیعی از اهرمها و ابزار دیپلماسی برای پیشبرد منافع خود بهرهمند هستند. در واقع، یکی از مهمترین موانع بر سر راه احیای برجام ذهنیت و فضایی است که بهواسطه صورتبندیهای هدفمند و مغرضانه در سالهای اخیر در ایران حاکم شده و امروز دامنگیر حاکمیت و دولت رئیسی در مذاکرات هستهای نیز شده است.» از این شبه کارشناس باید پرسید که اگر برجام، تجربه شکست خوردهای نیست، چرا هم 95 درصد برنامه هستهای ایران را به عنوان پیشران پیشرفتهای اقتصادی تعطیل کرد و هم شمار تحریم را به بیش از دو برابر افزایش داد، هم ایران نتوانست نسبت به عهدشکنی آمریکا طرح شکایت و اقامه دعوایی بکند؟
ثانیاً بزککنندگان برجام و کارچاقکنهای آن وعده میکردند که با یک توافق، تمام تحریمهای مالی و بانکی و نفتی بکلی لغو (و نه حتی تعلیق) خواهد شد. این دروغ بزرگ از سر بیسوادی بود یا عامداً و عالماً به خورد افکار عمومی داده شد؟ چرا به هنگام توجیه و تحسین و تمجید برجام، سخنی از برجام موشکی و منطقهای در میان نبود؟ و اساساً برجام چگونه توافقی بود که میشد آن را گروگان گرفت و مطالبه امتیازات جدید از ایران کرد؟ خسارتباری یک توافق، از این روشنتر که دست یک طرف را ببندد و به طرف مقابل چنان میدان مانوری بدهد که هم بتواندتعهداتش را زیر پا بگذارد و هم در یک گروگانگیری آشکار، اجرای همان تعهدات (وعدههای) قبلی را مشروط به اخذ امتیاز جدید کند؟!
کدام توافق منطقی را سراغ دارید که طرف کلاهبردار، چک بلامحل بدهد و امتیاز نقد و غیرقابل بازگشت بگیرد؛ اما به همان کلاهبردار اعتماد کنند و وارد مذاکرات جدید شوند که طی آن، طرف کلاهبردار بگوید نمیتواند به تعهداتش (مثل لغو مؤثر تحریمها و ارائه تضمین و...) عمل کند، اما انتظار دارد که امتیازات جدیدی را دریافت کند و حداکثر چک بیمحل دیگر را تقدیم کند؟
نهایتاً باید پرسید در شرایط اصرار دولت و کنگره آمریکا به حفظ شاکله تحریمها، مابهازای واقعی همزیستی و تغییر دینامیک در رفتار «ایران چه میتواند باشد؟» کوتاه آمدن از مطالبه لغو تحریمها؟ پذیرش واگذاری قدرت دفاعی و منطقهای بازدارنده؟ خب! در این صورت، نویسنده غربگرا چرا پشت نام «منافع ملی ایران» پنهان میشود؛ علناً اعلام کند مستخدم رسانهای آمریکاست. افراطیون مدعی اصلاحات بدنامی را بهتر از فراموش شدن میدانند!
مواضع رادیکال و ساختارشکنانه برخی اصلاحطلبان برای آن است که خود را از جایگاه عاملان وضع موجود اقتصادی خارج کنند.
وطن امروز در یادداشتی با عنوان «بلاموضوع سیاسی و استراتژی بدنامی» نوشت: اصلاحطلبان در آستانه یکسالگی از دست دادن قوه مجریه قرار دارند. نیمه مرداد سال گذشته بود که حسن روحانی با تحویل دادن کلید پاستور به منتخب جدید مردم با دوره 8 ساله ریاست خود بر جمهور وداع کرد. با این حال سادهانگاری است اگر پایان روحانی را به پایان حضور اصلاحطلبان در قدرت تقلیل دهیم. اصلاحات سالها پیش از پایان دولت روحانی جایگاه اجتماعی خود را از دست رفته دیده بود؛ مسئلهای که عملا در 2 سال پایانی دوره روحانی، دولت دوازدهم را تبدیل به دولتی غیرمردمی و حتی ضدمردمی کرده بود. جریانی که روزگاری صدای بلندی داشت و ادعا میکرد کلید حل مشکلات را در دستان خود دارد به مرور زمان بدترین تصویر مدیریتی ممکن را از خود نشان داد. بر همین اساس بیراه نیست اگر جریان اصلاحات را در سالهای اخیر یک جریان بلاموضوع به حساب آوریم. صدالبته که این بلاموضوعی به معنای فقدان نمود و حضور اجتماعی نبوده و نیست، با این حال عملا این جریان موضوعیت سیاسی خود را در جامعه ناراضی ایران به سرعت برق و باد از دست داد. اصلاحطلبان از سویی برای پیروزی در انتخابات و رسیدن به میز قدرت ادبیات رادیکال و ضدملی را در پیش گرفتند و از سوی دیگر در عرصه عمل ناکارآمدی خود را در بالاترین سطح ممکن به نمایش گذاشتند. این دو عامل در کنار یکدیگر باعث شد این جریان عملا پایگاه اجتماعیاش را از دست بدهد؛ پایگاهی که از سویی با ادبیات رادیکال اصلاحطلبان انتظارات بالایی پیدا کرده بود و از سوی دیگر با مشاهده عملکرد فضاحتبار دولت یازدهم و دوازدهم در بهت و حیرت فرو رفت. فروپاشی این پایگاه تا آنجا پیش رفت که جریان اصلاحات شاهد فقدان پژواک و نفوذ سیاسی در جامعه سرخورده و ناراضی ایران شود.
با تمام این اوصاف و در روزهایی که دولت سیزدهم به پایان نخستین سال زمامداری خود بر امور اجرایی نزدیک میشود، چهرههای اصلاحطلب هرکدام در حد توان خود تلاش میکنند جبهه خود را از بلاموضوعی سیاسی خارج کرده و حداقل در قامت نمایندگان منتقد دولت سیزدهم در فضای عمومی برای خود جبهه و وجههای به دست آورند. تکراریترین و البته قابل پیشبینیترین استراتژی اصلاحطلبان حرکت به سمت رادیکالیسم و اظهارات هنجارشکنانه برای قرار گرفتن در مرکز توجه افکار عمومی است. گویی اصلاحات بار دیگر به این جمعبندی رسیده که شهرت با بدنامی به مراتب بهتر از گمنامی و فراموش شدن در افکار عمومی است. اظهارات هتاکانه و بلاهتبار فائزه هاشمی در ماههای اخیر را میتوان شاهد مثالی بر این امر دانست. طرح مواضعی که اندک تفاوتی با جریانات ضدانقلاب و برانداز ندارد در کارنامه این آقازاده پرحاشیه امری جدید به حساب نمیآید، با این حال رفتار ماههای اخیر وی و دیگر چهرههای شناختهشده اصلاحطلب نشان از در پیش گرفتن چنین رویهای به شکل حسابشده دارد.
اصلاحطلبان از سویی تلاش میکنند با اظهارات رادیکال موقعیت خود را از جایگاه متولیان و عاملان وضع موجود خارج کرده و در صورت امکان به عنوان بخشی از معترضان وضع موجود شناخته شوند و از سوی دیگر با احیای تشکیلات و انسجام نسبی تبدیل به رکنی اثربخش در معادلات سیاسی کشور شوند. برای نمونه تقریبا تمام چهرههای اصلاحطلب فعال در شبکههای اجتماعی در خط واحدی در چند ماه گذشته با تکرار ادعای طرف آمریکایی سعی میکنند مقصر به سرانجام نرسیدن مذاکرات هستهای را پافشاری تیم مذاکرهکننده بر اخذ تضمین از طرف آمریکایی بخوانند. این موضع در شرایطی است که باتلاق فعلی پرونده هستهای ناشی از مسیری است که تفکر جریان غربگرا در سالهای گذشته پی گرفته بود.
سایر اخبار این روزنامه
جنگ اوکراین و آوار غول گرانی بر سر اقتصاد آمریکا و اروپا
درسهایی از جنگ اوکراین (یادداشت روز)
اخبار ویژه
اعلام وضعیت اضطراری در اوهایو / کشتار مردم توسط خواننده رپ در شیکاگو
ونزوئلا یک میلیون هکتار زمین کشاورزی در اختیار ایران قرار داد
بازدید میدانی و دیدار رئیس مجلس با مردم کهگیلویه و بویراحمد
امضای تفاهمنامه 7 میلیارد دلاری برای توسعه میدان نفتی آزادگان
افزایش چشمگیر مبتلایان سرپایی کرونا
رئیسجمهور: برای بالندگی و رشد در علوم انسانی باید تقلید از غرب در این حوزه کنار گذاشته شود
بازخوانی ماجرای ربوده شدن احمد متوسلیان و 3 دیپلمات ایرانی
مهاجرت ابدیِ مهاجر سرزمین آفتاب
حکایت شهادت دو برادر غیور سیستانی
امضای تفاهمنامه 7 میلیارد دلاری برای توسعه میدان نفتی آزادگان
امضای تفاهمنامه 7 میلیارد دلاری برای توسعه میدان نفتی آزادگان