کلکسیون حوادث در کویری ترین استان ایران
شهروند آنلاین_ مرضیه موسوی:کویریترین استان ایران که این روزها دمای هوایش باعث گرمازدگی و مشکلات بسیاری برای ساکنان شهرهای این استان شده، حتی در این فصل که گرمترین روزهای سال را میگذرانیم هم با حوادث مختلفی روبهرو است؛ از حوادث کوهستان گرفته تا حوادث مربوط به کارخانههای صنعتی و همچنین گرفتار شدن مقنیها در چاه و قنات. «محمدمهد شهابی» که بیش از 12 سال از عضویتش در هلالاحمر میگذرد و این روزها یکی از اعضای تیم واکنشسریع استان یزد است، میگوید: «در حوادث داخل شهر، ما پشتیبان تیمهای اورژانس هستیم، اما خارج از محیط شهری حوادث مختلف را پوشش امدادی میدهیم. سیل، جاده، پرت شدن از ارتفاع، گمشدگی در کوهستان و … ازجمله این حوادث است.»
هلالاحمر را با عضویت در پیشاهنگی سازمان جوانان آغاز کرده است و حالا به یکی از زبدهترین امدادگران استان یزد تبدیل شده. حالا که به تعطیلات چندروزه نزدیک میشویم خود را برای ماموریتهای کوهستان آماده میکند. او میگوید: «تجربه نشان داده که در زمان تعطیلات چندروزه، همچنین تعطیلات نوروز حوادث استان ما زیادتر از روزهای معمول میشود.»
قله شیرکوه و منطقه کوهستانی یزد در ایام تابستان و بهار بیشترین حوادث را برای این استان رقم میزند؛ از حوادث مربوط به کوهنوردان حرفهای گرفته تا افرادی که برای تفریح و استفاده از هوای تازه به کوه میزنند. شهابی میگوید: «تلخترین حادثهای که در آن حضور داشتم و هرگز آنچه دیدم را از یاد نمیبرم، سقوط یک بچه یکیدوساله در کوهستان بود. این بچه با دمپایی به همراه دیگر اعضای خانواده راه افتاده بود در کوهستان و با لیز خوردن پایش، از دیوارهای 60 متری پایین افتاده بود. جسدش در حالی روی دیواره، به درختچهای گیر کرده بود که خانوادهاش شاهد تمام لحظات این حادثه بودند.»
وقتی دیوارههای چاه فرو میریزدمقنیهایی که برای حفر چاه به دل زمین میزنند از حادثهسازترین افرادی هستند که تیم واکنشسریع استان یزد برای امداد و رهاسازی و نجات به سراغشان میروند. شهابی، عضو تیم واکنشسریع استان یزد میگوید: «دیوارههای چاه اگر اصولی ساخته نشده باشد، احتمال ریزش زیادی دارند. فردی که در چاهی باریک، با اندازه عرض شانه فردی لاغر، گرفتار شده و دیوارههای خاکی چاه روی او فرو ریخته، برای زنده ماندن نیاز به انجام ماموریتی ویژهوپیچیده دارد.»
و البته از حادثه در مناطق صنعتی میگوید که وقتی پیچیدهتر از حدمعمول باشد تیمهای واکنشسریع را هم به محل حادثه میکشاند: «کارخانههای صنعتی، خودشان تیمهای امدادی دارند که حوادث احتمالی را پوشش دهند. با این حال وقتی حادثهای گستردهتر از توان امدادی این تیمها باشد از هلالاحمر کمک میگیرند. برای اینکه این حوادث مثلا در صنایع حساسی مثل کارخانه فولاد نکا، تبدیل به فاجعه نشود، تیم واکنشسریع هم به میدان میرود.»
چالشهای کار امدادگران را ماموریتهای پیچیده و فنی که به مهارت تخصصی نیاز دارند و همچنین فشارهای روحی بعد از حوادث، ناگوار میداند و البته انتظارات عجیبوغریبی که خانوادههای حادثهدیدهها از آنها دارند. شهابی میگوید: «در حوادثی مثل کویر، وقتی بعد از مدتی طولانی حادثهدیدهها را نجات میدهیم با موضوعی غیرمنطقی روبهرو میشویم؛ اینکه افراد حادثهدیده از تیمهای امدادی که مسئولیت نجات جان انسانها را برعهده دارند انتظار دارند که خودرو و تجهیزات آنها را هم برایشان رهاسازی کنیم. در صورتی که امکان و تجهیزات این کار را نداریم. خیلیها هم به دلیل اینکه نمیخواهند هزینهای بابت یدککش پرداخت کنند به تیمهای امدادی فشار میآورند یا حتی با 112 تماس میگیرند در حالی که خودشان دچار حادثه نشدهاند و فقط میخواهند هلالاحمر، خودروی آنها را به نقطه امنی برساند.»
تلخیهایی که هرگز عادی نمیشوند
حادثه خروج قطار طبس-یزد از ریل، یکی از پرچالشترین ماموریتهای ماههای اخیر برای تیم واکنشسریع بود؛ چالشی که نه به لحاظ پیچیدگیهای فنی، بلکه از نظر روحی آنها را درگیر خود کرده بود. «حجت شیخ علیشاهی» از اعضای تیم واکنشسریع یزد میگوید: «حادثه قطار یزد، از نظر فنی حادثهای ساده بهنظر میرسید، اما آنچه حضور در عملیات رهاسازی را برای ما سخت میکرد، این بود که پیکر هموطنانمان را باید از زیر قطار واژگونشده پیدا میکردیم. اینکه این اجساد گاهی از حالت عادی خود خارج شده بودند صحنههای رقتانگیزی را پیش چشم ما گذاشته بود که تا مدتها نمیشد از ذهن بیرونشان کرد.»
او روبهرو شدن امدادگران با حوادث تلخ و صحنههای تکاندهنده را یکی از مهارتهای موردنیاز هر امدادگری میداند؛ هرچند حضور در چنین صحنههایی هرگز برای آنها عادی نمیشود. علیشاهی میگوید: «گرچه حوادث تکاندهندهای را از سر گذراندهایم که هیچکدام برای ما عادی نبود، اما یاد گرفتهایم که این حوادث را در ذهنمان مدیریت کنیم وگرنه چطور باید خودمان را برای شرکت در عملیاتی دیگر و دیدن حادثهای ناگوار آماده کنیم؟»
امید به نجاتگرفتار شدن 8 کوهنورد در کوه عماد، یکی از حوادث فنیای است که او در آن حضور داشته. برای بازگرداندن افراد گمشده در کوهستان باید مسیر سختی را طی میکردند و افراد حادثهدیده را در مسیری صعبالعبور، با خود به پایین و نقطهای امن میرساندند. علیشاهی میگوید: «سختی هر حادثهای، برای من در آن لحظه که فرد مفقودشده یا حادثهدیده را به نقطهای امن میرسانیم تمام میشود. یا وقتی که خانوادههای چشمبهراه به عزیزان خود میرسند و آنها را باز مییابند. حقیقت این است که ما امدادگران، تا آخرین لحظهای که خبر موثقی از وضعیت یک مفقودی یا حادثهدیده بیاید، به امدادرسانی و نجات او امید داریم. همین موضوع باعث میشود ساعتها در کویر، در گرمای سوزانی که دقیقهای از آن را نمیتوان تحمل کرد، به جستوجوی فرد گمشده میپردازیم؛ حتی وقتی که دیگر خانواده این فرد هم امیدی به پیداشدنش نداشته باشند.»
انتهای پیام//