به خاطر معلولیتم وقت کم آوردم

 تصاویر جوانی 18 ساله در فضای‌مجازی دست‌به‌دست شد که به‌خاطر معلولیت، در حالت دراز کشیده با حساسیت و دقت بالایی از هیچ تلاشی برای پاسخ به سوالات دست بردار نبود. در همان فریم عکس، کوهی از انگیزه و تلاش متبلور شده بود و تحسین هر بیننده‌ای را برمی‌انگیخت. «سیدحسین حسینی»، همان دانش‌آموز خرمبیدی است که از مشکل جسمی رنج می‌برد و با همکاری برگزار کنندگان، امکان شرکت در کنکور سراسری را پیدا کرد. این دانش‌آموز اهل استان فارس، حالا پس از گذشت 12 سال از شروع به تحصیل اش، سرانجام به ماراتن کنکور سراسری رسید و با شرکت در این آزمون به همه نشان داد که خواستن، توانستن است. به همین بهانه و در پرونده امروز زندگی‌سلام با او گفت‌و‌گویی داشتیم که در ادامه خواهید خواند.
   به‌دلیل غضروفی بودن استخوان‌هایم، توان حرکت ندارم
سید حسین حسینی، متولد ۱۳۸۲ و دانش‌آموز دبیرستان تربیت در رشته ادبیات و علوم‌انسانی است. به عنوان اولین سوال از او درباره معلولیت اش می‌پرسم که می‌گوید: «به معلولیت جسمی و حرکتی مبتلا هستم و به دلیل غضروفی بودن استخوان‌هایم، توان حرکت ندارم. البته همیشه دراز کشیده نیستم و گاهی می‌توانم با کمک دیگران روی ویلچر یا صندلی بنشینم.» از او می‌پرسم از چند سالگی این معلولیت برایت اتفاق افتاده که می‌گوید: «از 6 ماهگی به بعد دچار این مشکل شدم و به مرور پیشرفت کرد. البته الان چند سالی است که ثابت شده و دیگر پیشرفتی نداشته است».
   معدلم همیشه بالای 17 بوده است


«حسینی» با وجود شرایط متفاوت جسمی به لحاظ ذهنی هیچ مشکلی ندارد و مانند دیگر هم سن و سالانش، دوران ۱۲ ساله تحصیل را در مدارس عادی شهرستان خرمبید طی کرده است.  او درباره علاقه‌اش به درس می گوید: «خیلی زیاد. من دانش‌آموز درس‌خوانی هستم ،همیشه برایم مهم است که خوب درس بخوانم. معدلم هم در این سال‌ها، همیشه بیشتر از 17 بوده و زیر این نمره، نیامده است».
   در کنکور به‌خاطر شرایط جسمی‌ام، خیلی وقت کم آوردم
تصویری که از او در شبکه‌های‌اجتماعی منتشر شده، نشان می‌دهد که به‌صورت درازکشیده مشغول پاسخ‌دادن به سوالات است. او درباره کنکور امسال می‌گوید: «برای پاسخ دادن به سوالات، فقط مشکل زمانی داشتم وگرنه هنوز پاسخ سوال‌های زیادی بود که بلد بودم. من فقط به‌خاطر مشکل جسمی و حرکتی که داشتم، زمان کم آوردم. درباره دراز کشیدن هم، من ابتدا نشسته بودم و گزینه های صحیح را در پاسخنامه علامت می‌زدم اما از یک جایی به بعد، دراز کشیدم چون خسته شدم».
از او می‌پرسم که برای کنکور، روزی چند ساعت درس می‌خواندی که می‌گوید: «هدفم از ابتدای تحصیل و روزی که به مدرسه رفتم، قبولی در کنکور و ورود به دانشگاه بود بنابراین خیلی برای این آزمون و موفقیت در آن تلاش کردم. تقریبا روزی 10 تا 12 ساعت درس می‌خوندم. البته فقط کتاب‌های درسی را می‌خواندم و چندتا هم کتاب کمک آموزشی برای تست زدن ولی در هیچ کلاس کنکوری شرکت نکردم».
   انتخاب اول و آخرم، رشته روان‌شناسی دانشگاه شیراز است
از او درباره این‌که دوست دارد در چه رشته دانشگاهی ادامه تحصیل بدهد، می‌پرسم که می‌گوید: «گاهی بعضی از دوستان و آشنایانم می‌گویند که سیدحسین، برنامه‌ات برای آینده چیست؟ می‌خواهی چه کار کنی که این‌قدر درس می‌خوانی و تلاش می‌کنی؟ به آن‌ها می‌گویم همین درس خواندن، برایم مهم‌ترین هدف است. الان تنها سرگرمی و دلخوشی من درس خواندن است. در کنکور هم دوست دارم رشته روان‌شناسی در شیراز قبول شوم».
   برادر کوچک‌ترم به من خیلی کمک کرد
از او درباره نقش خانواده‌اش در مسیر تحصیلی که طی کرده،  می پرسم که می‌گوید: «شغل پدرم آزاد و مادرم خانه‌دار است. ما 4 تا بچه هستیم. من در مدرسه به‌صورت حضوری سر کلاس‌ها حاضر می‌شدم. با ویلچر می‌رفتم. البته مادرم من را به مدرسه می‌برد، خودم که نمی‌توانستم. خانواده‌ام خیلی زیاد، برای من زحمت کشیدند. یک برادر کوچک‌تر دارم که خیلی دوستش دارم و خیلی در این مسیر به من کمک کرد.»
    هیچ‌وقت از واکنش کسی ناراحت نشدم
او درباره واکنش مردم و هم‌کلاسی‌هایش به شرایط جسمانی‌اش می‌گوید: «اگر هم چیزی بوده، ناراحت نشدم. البته بیشتر دوست‌هایم تشویقم هم کردند تا با انگیزه بیشتری در این مسیر، تلاش کنم که از  همه‌شان ممنون هستم. اصلا تا حالا از دست کسی ناراحت نشدم. هیچ‌وقت هم بابت شرایطم، غصه نخوردم.»
   مدیر مدرسه تربیت درباره سیدحسین می‌گوید
به گفته مدیران و معلمان مدارس مختلفی که «حسینی» در آن‌ها تحصیل کرده، او یکی از دانش‌آموزان متوسط و گاهی ممتاز در مقاطع تحصیلی بوده است. مدیر مدرسه تربیت، درباره او می‌گوید: «سیدحسین دانش‌آموز معلول جسمی و حرکتی خیلی شدید است که از سال 96 وارد دبیرستان تربیت شد. با توجه به وضعیت جسمی که داشت با هماهنگی اداره آموزش‌و‌پرورش، تصمیم گرفتیم بیشترین امکانات را برای رفاه حالش مهیا کنیم، از جمله کارهایی که برای او انجام دادیم، رمپ گذاری روی پله‌ها، تهیه ویلچر برقی مخصوص با همکاری بهزیستی و ... بود. او پسر بسیار مودب، متین و خنده‌رویی است به‌طوری که اگریک روز نمی‌آمد، همه دلتنگ اش بودند. علاقه شدیدی به تحصیل در رشته روان شناسی دارد که یکی ازآرزوهایش است و این را که می‌گویند معلولیت، محدودیت نیست ،واقعا من در او دیدم.»