مأموریت از پیش باخته

رئیس‌جمهور امریکا از روز چهار‌شنبه ۲۲ تیرماه سفر منطقه‌ای خود را به اراضی اشغالی آغاز می‌کند و پس از آن در روز ۲۴ تیرماه با پرواز مستقیم از بیت المقدس به عربستان می‌رود و در نشست مشترک شورای همکاری خلیج فارس که با حضور تعدادی از کشور‌های عربی درشهر جده برگزار می‌شود، شرکت خواهدکرد. این سفر در زمانی انجام می‌شود که امریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان عربی و غربی امریکا با بحران‌های فراگیر سیاسی، اقتصادی، امنیتی دست و پنجه نرم می‌کنند.
امریکا با بی‌سابقه‌ترین بحران مدیریتی، درتاریخ سیاسی این کشور روبه‌روست. کاهش پایگاه مردمی بایدن، رکوردزنی قیمت سوخت در امریکا، افزایش اعتراضات رنگین پوستان، دومینو رفتار‌های نژادپرستانه پلیس امریکا، قتل‌های زنجیره‌ای و تشدید شکاف‌های اجتماعی برسر مسئله سقط جنین وضعیت دولت امریکا را به شدت متزلزل کرده است، از این رو بایدن راه برون رفت از بحران فراگیر داخلی را در سفر اضطراری به منطقه جست وجو می‌کند.
اوضاع متحد راهبردی امریکا در اراضی اشغالی نیز بهتر از امریکا نیست. بحران سیاسی و امنیتی کل جغرافیای فلسطین اشغالی از مناطق ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ را فراگرفته است، فروپاشی دومینووار دولت‌ها و پارلمان در اراضی اشغالی، مقامات صهیونیستی را نسبت به ماندگاری این رژیم نگران کرده است. ناامنی و نارضایتی‌ها در میان شهرک نشینان و یهودیان مهاجر به شکل بی سابقه‌ای گسترش یافته است. علاوه بر بحران سیاسی و امنیتی، بحران اقتصادی و افزایش بی سابقه قیمت کالاها، اجاره بها و مسکن بار دیگر زمزمه‌های آغاز دوباره «قیام خیمه‌ها» را در اذهان عمومی احیا کرده است، به طوری که بسیاری از محافل صهیونیستی به طور جدی درباره نفرین دهه هشتم و خطر فروپاشی سخن می‌گویند. متحدان تاکتیکی امریکا درجهان عرب هم در بعد سیاسی و امنیتی وضعیت بهتری از امریکا و صهیونیست‌ها ندارند. شکست‌های زنجیره‌ای ائتلاف عربی در سوریه، عراق و یمن و رفتار تحقیرآمیز و سوداگرانه امریکا باعث شده است که کشور‌های عربی درفضای ناامیدی و بی اعتمادی به دنبال متحدانی غیر از امریکا باشند.
باتوجه به شرایط موصوف، سفر بایدن به منطقه، ازابعاد مختلف قابل ارزیابی است؛ نه محدود به مسئله رژیم صهیونیستی و نه منحصر به مذاکره آشتی کنان با بن سلمان است. امریکا از یک سو به دنبال احیای پروژه‌های شکست خورده‌ای مانند مذاکرات سازش و عادی‌سازی روابط با اولویت عربستان با رژیم صهیونیستی است و از سوی دیگر بایدن و تیم همراه او تلاش دارند با استفاده از موقعیت برتر عربستان درجهان عرب، کشور‌های کوچک عربی را در دایره خود نگهدارند. مسلماً این اقدام تبعات و اثرات ویژه‌ای در آرایش سیاسی و امنیتی درمنطقه درپی نخواهد داشت.


هدف دیگر سفر بایدن به منطقه شرکت در نشست مشترک اعضای شورای همکاری خلیج فارس و برخی از کشور‌های عربی با هدف ایجاد ائتلاف عربی و عبری و غربی ذیل عنوان «ناتو عربی» علیه ایران است. اگر چه ابعاد مقاصد امریکا از این نشست علنی نشده است، اما تحلیل محتوای رسانه‌های امریکایی، عربی و عبری، حاکی از آن است که این اقدام در راستای تشکیل ائتلاف سیاسی، امنیتی و اقتصادی عربی و به اضافه رژیم صهیونیستی برای نهایی کردن پروژه خیانت‌بار «تطبیع» (عادی‌سازی) به بهانه ایجاد ناتوی عربی علیه دشمن مشترک به نام ایران است. تجربه شکست خورده ائتلاف عربی، عبری و غربی در سوریه، عراق و یمن نشان داد که این تلاش‌ها نتیجه‌ای نخواهد داشت و پیکر صد بار متلاشی شده با تنفس مصنوعی قابل احیا نیست.
هدف سوم این سفر، کشیدن ترمز قطار دیپلماسی درحال حرکت کشور‌های عربی به‌ویژه عربستان به سمت چین و روسیه و انعقاد قرارداد‌های تسلیحاتی با پکن و مسکو است. رئیس‌جمهور امریکا تلاش دارد با انعقاد قرارداد‌های اقتصادی گسترده درحوزه‌های انرژی و تسلیحاتی دوجانبه با کشور‌های عربی هم از رقبا عقب نیفتد و هم از پیوستن آن‌ها به رویکرد دیپلماسی نگاه به شرق با محوریت مثلث چین، روسیه و ایران جلوگیری کند. اگر چه به طور قطع همه کشور‌های عربی در این نشست که از آن به عنوان «ضیافت مردگان» یاد می‌شود، شرکت نخواهند کرد، اما برگزاری صرف نشست برای امریکا در شرایط بحران زده کنونی یک امتیاز روانی و سیاسی محسوب می‌شود که درتسکین نابسامانی‌های داخلی آن کشور موثر خواهد بود.
باتوجه به اینکه دولت امریکا و رژیم صهیونیستی در فضای مدیریت داخلی و خارجی با تراکم بحران رو به رو هستند، به نظر می‌رسد اهداف بایدن بیشتر روی امتیازگیری جدید از کشور‌های عربی و جلب حمایت‌های سیاسی و مالی آن‌ها به‌ویژه عربستان متمرکز خواهد بود. در کنار تلاش بایدن برای دوشیدن کشور‌های عربی، دادن اعتماد به نفس به مقامات صهیونیستی و جلب حمایت لابی‌های صهیونیستی نیز از اهداف بایدن است. از طرفی با توجه به بحران‌های چندلایه، مطالبات و اعتراضات گسترده انباشته شده پیش روی بایدن، امریکا در شرایط فعلی فرصت پیاده‌سازی اهدافی نظیر تشکیل ناتوی منطقه‌ای نخواهد یافت برهمین اساس تلاش دارد، با بهره‌گیری از اهرم روانی «ایران هراسی» اهداف سیاسی و اقتصادی خود را تأمین و تضمین کند. خود امریکا هم به نیکی می‌داند تحولات منطقه‌ای و جهانی در مسیر دلخواه امریکا حرکت نمی‌کند و با یک سفر و انعقاد چند قرارداد، نمی‌تواند روند محتوم فروپاشی رژیم صهیونیستی و افول امریکا را متوقف کند و مسیر نظام درحال شکل‌گیری را عوض بکند؛ بنابراین این مأموریت از پیش شکست خورده است.