روزنامه جوان
1401/04/21
راز بیمهری ۱۶ ساله با «من و دبورا» در لابهلای سلایق مدیران
فیلم «من و دبورا» ساخته مرحوم سید ضیاءالدین دری، فیلمساز فقید کشورمان ۱۶ سال پیش قرار بود بعد از حضور در جشنواره فیلم فجر و اکران در سینماهای کشور تبدیل به یک سریال مستند داستانی - تحلیلی در نقد تروریسم برای پخش از تلویزیون شود؛ اتفاقی که هرگز محقق نشد. پخش بدون اعلام این فیلم، پس از پشت سر گذاشتن ۱۶ سال محاق توقیفگونه از شبکه ۳ سیما آن هم در یک روز وسط هفته و ساعتی که مخاطب چندانی ندارد، بهانهای شد تا «جوان» با سید نوید دری، فرزند مرحوم ضیاءالدین دری که کار تدوین مجدد و پیگیریهای سازمانی پخش آن را بر عهده داشتهاست، گفتگو کند.پخش تلویزیونی «من و دبورا» را باید به فال نیک بگیریم یا اینکه آن را از سر رفع تکلیف برای توجیه این بیمهری طولانی بدانیم؟!
اولاً باید تشکر کنم از دوستانی که باعث و بانی پخش این اثر بعد از ۱۶ سال شدند، هر چند در بدترین ساعت آنتن تلویزیونی و بدون هیچگونه تبلیغات یا اعلام خبری صورت گرفت! طی چند روزی که از پخش این فیلم میگذرد، اهالی رسانه در عین اظهار شگفتی از مواجهه مدیران سیما با این اثر نسبت به مهجوریت پخش آن متعجب بودند!
شاید لازم باشد خدمت شما و دیگر دوستان عرض کنم که اولاً این فیلم به پیشنهاد بنده به دلیل فرا رسیدن روز استعمار امریکایی (مصادف با ۴ جولای و روز استقلال امریکا) و با مساعدتهای همدلانه آقای فاطمی معاونت سیمای استانهای سازمان صدا و سیما که بارها در مورد زمان و شرایط پخش این فیلم صحبت کردهبودیم، پخش شد! هر چند فیلم «من و دبورا» ساعت ۱۵ و ۳۰ دقیقه بعد از ظهر روز سهشنبه روی آنتن شبکه ۳ سیما - در قالب جشنواره تابستانی فیلمهای سینمایی- رفت، اما واقعیت این است که فیلمهای مورد نظر دوستان در روزهای پنجشنبه و جمعه که جزو ایام پرمخاطب آنتن شبکه است، پخش میشود. نکته دیگر این است که تکرار همه فیلمهای جشنواره تابستانی شبکه ۳ سیما که در طول روز پخش میشود، مجدداً شبها هم پخش میشود و این در حالی است که برای فیلم «من و دبورا» چنین اتفاقی نیفتاد و هرگز تکرار آن پخش نشد! این برای من خیلی عجیب بود که چرا همه آثار با تکرار مجدد روی آنتن رفتند، اما این فیلم فقط یکبار وسط هفته و بدون تکرار مجدد روی آنتن رفت؟! فکر میکنید دلیلش چه باشد؟
همین که این فیلم الان در فضای مجازی و تلوبیون و آرشیو سایتها قرار گرفته و برای دوستانی که اسم این فیلم به گوششان آشنا بوده و امکان جستوجو و تماشای آن برای همگان فراهم شدهاست، برای ما کافی است! با این حال من تشکر میکنم از کسانی که باعث شدند این محاق و دیدهنشدن «من و دبورا» شکسته شود و این فیلم بالاخره از یک رسانهای پخش شد. شاید جالب باشد با اینکه پخش آن بدون هیچ تبلیغی و در وسط هفته صورت گرفت تا الان در سایت تلوبیون بیش از ۲۰ هزار بازدید داشته است. من از جناب حجتالاسلام رستگاران یکی از معاونین سابق شبکه استان مرکزی (شبکه آفتاب) که از ۱۶ سال پیش جزو مدافعان این فیلم بودند، تشکر میکنم. ایشان به عنوان یک روحانی بسیار آگاه و به روز متوجه نوع نگاه دلسوزانه سازنده این فیلم (مرحوم سید ضیاءالدین دری) بودند و تلاش زیادی برای اکران آن در سینماها کردند. سختی مضاعف پخش این اثر وقتی عیانتر میشود که ایشان بعد از ۱۶ سالی که از تولید این فیلم گذشته و مدیران زیادی آمده و رفتهاند و تقریباً آن را فراموش کرده یا اصطلاحاً در قوطی گذاشتهاند! تلاشهای زیادی برای تشکیل مجدد شورا در مورد سرنوشت فیلم کردند. مساعدت افراد دیگری مثل آقای اسداله نیکنژاد، محمدرضا شریفینیا و چندین نفر دیگر که انگیزه لازم را در بنده برای پیگیری کارهای آن ایجاد کردند، در پخش آن از شبکه ۳ سیما مؤثر بود. قطعاً برای مخاطبان جالب است بدانند ۱۶ سال پیش چه اتفاقی برای این فیلم افتاد.
سال ۸۵ و همزمان با برپایی بیست و پنجمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر بود که نسخه سینمایی این اثر به پیشنهاد مسئولان تلویزیون ساختهشدهبود برای اکران در بخش مسابقه انتخاب شد و من هم که در آن سالها دستیار پدرم (در بخش تهیهکنندگی) بودم و در حال ارائه نسخههای کپی آن به جشنواره فجر و کار آنقدر جدی شد که حتی بلیتهای آن هم فروخته شدهبود و همه چیز حکایت از اکران آن داشت. ساخت این فیلم در دوران مسئولیت مرحوم کردان در افتتاحیه شبکه آفتاب توسط ایشان به مرحوم پدرم پیشنهاد شد و گفتند شما یک فیلمی بساز که ما بتوانیم با آن شبکههای استانی را پای کار فیلم و سریالسازی بیاوریم. مرحوم کردان گفتهبود ما میخواهیم این کار را با یک کسی شروع کنیم که کارش باعث جدی گرفتهشدن این حرکت بشود که مرحوم پدرم فیلمنامه «من و دبورا» را بعد از سه ماه با محوریت موضوع تروریسم به ایشان ارائه کرد که مورد قبول واقع شد و قرار بر این بود که هزینه ساخت این فیلم را هم شبکه تازه تأسیس استانی آفتاب تقبل کند. همین الان هم سریال شهید باهنر و سریال سنجرخان که مرحوم پدرم آن را نوشتند یا اثری مثل بانوی سردار در مسیر همین نوع نگاه ساخته شدند یا در حال ساخت هستند. بعد از این ماجرا مرحوم کردان به وزارت کشور رفتند و مدیران سازمان صدا و سیما هم تغییر کردند و درست زمانی که ما مشغول انجام کارهای نهایی فیلم برای اکران در جشنواره فجر بودیم، از سازمان دستور دادند که فیلم باید از جشنواره فجر خارج شود! استدلال آنها چه بود؟
آن موقع آقای ضرغامی و معاون جدید ایشان اعلام کردند که ما (صدا و سیما) قرار نبوده فیلم بسازیم و به جشنوارهها بدهیم! و باید فیلم را از جشنواره در بیاورید. گفتند ما در سیما قرار است طرح ساخت و تولید ۹۹۹ تا فیلم و تلهفیلم را اجرایی کنیم، ضمن اینکه ما اصلاً با جشنواره فجر امسال «اوکی» نیستیم! بعد از این ماجرا فیلم از جشنواره خارج شد و به داخل یک قوطی رفت که هیچکس نمیدانست در این قوطی چه جوری باز میشود! هر چند قرار بود از روی این فیلم یک نسخه سریال مستند داستانی - تحلیلی پنج قسمتی ساخته شود که هرگز محقق نشد، اما به هر حال بعد از ۱۶ سال ما توانستیم با یک تدوین تازه و برخی کارهای دیگر مثل اصلاح رنگ، کار را مجدداً آماده کنیم و تحویل سازمان بدهیم تا آن را به این شکل عجیب و غریب از تلویزیون پخش کنند!
سایر اخبار این روزنامه
ائتلاف در شنزار
نه به این نامردی!
ائتلاف در شنزار
«نظام تناسبی انتخابات» عادلانه و مشارکت افزاست
کوچک و بی کیفیت شدن نان در هوشمندسازی!
شهر در محاصره تابلوهای غلط
پرهیز از کار زودگذر و هیجانی در حجاب
مأموریت از پیش باخته
اعلام برائت خانواده محتشمیپور از تاجزاده و همسرش
راز بیمهری ۱۶ ساله با «من و دبورا» در لابهلای سلایق مدیران
پویش «هدیه اسباببازی» اتفاقی خوب در روزهای سخت
چمنزار بیوفایی!
مالیات ابرازی طلافروشان از برخی کارگران کمتر است!